پاندمی فانتزیها در فضای دیستوپیایی – نریمان محمدی کشته یا زخمی شدنِ روزانه کولبران کورد تبدیل به یک مسئله بزرگ در کوردستان شده است، اما نمیتوان این مسئله را به عنوان یک پدیده یگانه و جدا از پدیده های دیگر مطالعه نمود. کولبری فرمی از ستمدیدگی است که در تداومِ […]

کولبر، ناشهروندی با بار جان بر شانه-روناک فرجی کولبری که این روزها به یک مفهوم آشنا در گنجینه لغات گویشوران زبان هایی که در گستره جغرافیایی ایران زندگی می کنند، تبدیل شده و به خودی خود تداعی گر رنج و آلامی بی پایان بر پیکره انسان هایی است که نشأت […]

زنگ کولبری بعد از تعطیلی مدرسه به قلم مریم طالشی «اول بارش بود که می‌خواست بار ببرد. ۱۳ سال داشت. نمی‌توانست بار را بلند کند. کمکش کردم. تمام راه حواسم بهش بود. سه ساعت بیشتر در راه ماندم که به آن بچه کمک کنم تا بار را برساند. جثه‌اش کوچک […]

(نگاهی به کشتن اسب‌های کولبران مناطق مرزی با شلیک گلوله) چهارنعل به سوی مرگ-سمیرا حسینی (نگاهی به کشتن اسب‌های کولبران مناطق مرزی با شلیک گلوله) هر جا که پا می‌گذاری پر از استخوان و لاشه اسب‌ها و الاغ‌هایی‌ است که شاید وقت فرار یا بعد از توقیف بار کولبران با […]

يک شبانه روز با کولبران آسو محمدي باران شب را تا صبح بي امان باريده بود. سپيده دم از خواب بيدار ميشوم. نسيم ِخنک پاييزي که به صورتم ميخورد، فرح بخش است. مادرم نماز صبح ميخواند. شب را ميبينم که در برابر روشنايي مکنده روز جان ميدهد. کوله پشتي ام […]

سه برش از زندگی سه زن کرد کولبر به قلم سهیلا نوری با هر کدام‌شان که می‌خواستیم صحبت کنیم، به هزار و یک دلیل و از جمله ترس اینکه احیاناً مردهای گروه بفهمند پشت آن صورت نقاب بسته، چهره زنی پنهان است و نان‌شان آجر شود، روی خوش نشان نمی‌دادند. […]

کولبری برای ما نان است نه قاچاق-هدی هاشمی قرارمان ساعت ۱۰صبح در روستای شیخ صالح بود. خانه یکی از بزرگان ده که خودش در سال‌های جوانی کولبر بوده و حالا دو دخترش راه او را در پیش گرفتند. کاک جلال چند سالی بود که کولبری می‌کرد و حالا نوبت دخترانش […]

روزگار زنان کولبر در مرز ایران و عراق-سمیرا حسینی آمینه دامن لباس زنانه سرمه‌ای با گل‌های نارنجی‌اش را در شلوار مردانه کردی مشکی که به پا دارد پنهان می‌کند. بارش ۴۰۰عدد نان است که لای پارچه‌ای زخیم می‌گذاردشان و طنابی که آن نزدیکی ا‌ست را دورش می‌پیچد و آن را […]