چایِ به طعم فساد سازمان‌یافته

نویسنده: شورش کریمی

msg 1001143457715 82585

حتماً تاکنون در رابطه با جابجا شدنِ رکورد فساد توسطِ مرد شماره یک فساد و رانت شنیده‌اید. نامِ او اکبر رحیمی است. مدیر عامل شرکت کشت و صنعت دبش. شرکتی که با استفاده از رانت حاکمیت تقریباً انحصار کامل بازار چای را در اختیار داشته است. رکورد فسادی که این شرکت رقم آن را به ٣.٣٧ میلیارد دلار جابجا کرده است. رقم ریالی فساد «دبش» حدود ۱۴۰ هزار میلیارد تومان است که از نظر ریالی، تاکنون چنین چیزی در تاریخ اقتصادی ایران سابقه نداشته است. ‌

ماجرا از این قرار بوده که: گروه كشت و صنعت دبش، براي چای درجه يک هندی در ادارات و سازمان‌های حکومتی ثبت سفارش كرده، اما در عمل چای درجه دو كنيايی (يعنی همان‌جایی كه كشت فراسرزمينی انجام می‌دهد) وارد كرده است. اختلاف قيمت اين دو نوع چای چيزی حدود ۱۲ دلار در هر كيلو بوده كه در تناژ بالا، سود بادآورده سرسام‌آوری نصيب مديران اين گروه، وزیر و وزرای باج بگیر این شرکت شده است. اين شركت با حضور در بازار چای صادراتی ايران همان چای صادراتی را نيز به کنیا صادر کرده و از آنجا دوباره به قيمت ۲ دلار وارد كرده و به قيمت‌های نزديک به ۱۴ دلار فروخته است. نكته اصلی اين‌جاست كه سيستمی متشكل از سازمان استاندارد، گمرک و حتی وزارتخانه‌هايی چون جهاد كشاورزی و سازمان غذا و دارو نيز، كيفيت چای وارداتی را تاييد كرده‌اند. موضوعی كه در صحبت‌های رييس سازمان بازرسی نيز تاييد شده و نشان از فساد سازمان‌یافته گسترده و هماهنگی بالای اين فساد در کل ساختار این سیستم اسلامی و دیکتاتور است.
این شرکت در سالیان گذشته حمایت همه جانبه همه‌ی دستگاه‌های حکومتی را در اختیار داشته است. از حضور مدیر عامل شرکت اکبر رحیمی در برنامه شبکه یک، پخش پیام‌های بازرگانی در صدا و سیمای حکومتی، در سایت‌های اینترنتی حکومتی، از گرفتن رانت از جهاد کشاورزی، بانک مرکزی، گمرک و سازمان غذا و دارو. شایعه این هم وجود دارد که رابطه مستقیمی بین استعفای ۲۳ فروردین‌ماه ١۴٠٢، ساداتی‌نژاد وزیر جهاد کشاورزی پس از بیست ماه حضور در دولت رئیسی وجود دارد. این برکناری در آن‌زمان هم از سوی رسانه‌های حکومتی نیز برکناری ناگهانی نامیده شد.

همان روز‌ها خبری در خصوص دستگیری ساداتی‌نژاد منتشر شد که با واکنش سخنگوی دولت همراه بود. بهادری جهرمی در پاسخ به اخباری در این زمینه گفت: وزیر سابق جهاد کشاورزی استعفا دادند و استعفای ایشان پذیرفته شد. آن چیز‌هایی که گفته می‌شود شایعه است، صحت ندارد و نباید بدان توجه کرد. دولت اکنون از کمک‌های ایشان استفاده می‌کند و در آینده نیز همکاری‌هایی خواهیم داشت. در این‌جا احتمالاً منظور از کمک‌های ایشان، انتقال تجربیات اختلاس به “مدیران جوان جهادی”ست.
حالا بعد از ماه‌ها خبرگزاری حکومتی فارس در گزارش خود به شکلی تلویحی به این ماجرا اشاره کرده است و برکناری ساداتی‌نژاد را به این فساد سازمان‌یافته متصل کرده است.
دوشنبه ۱۱ تیر‌ماه ۱۴۰۲ نیز در پنجمین گردهمایی بزرگ مسئولین دولت و مدیران ارشد بنگاه‌های برتر اقتصادی که با حضور ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و محجوب نماینده به اصطلاح مجلس اسلامی ایران برگزار شد، به مجموعه رکوردار اختلاس و فساد تندیس طلاییِ کنگره سراسری “برند ملی، اقتدار ملی” را تقدیم کردند. 
جامعه کارگری و مزدبگیر ایران با نام علی ربیعی آشناست. مهره‌ی رژیمی که چه در سرکوب و چه در کوچکتر‌تر کردن سفره اکثریت جامعه ایران، سال‌هاست در جبهه‌ حاکمیت و سرمایه‌داران رانت‌خوار نفش بازی کرده است. علیرضا محجوب هم به همان شکل هر دو در سرکوب تشکل‌های مستقل کارگری و ایجاد تشکل‌های زرد و وابسته به حکومت مانند “شوراهای اسلامی کار” از مهره‌های اصلی حاکمیت در فلاکت کارگران و زحمتکشان بوده‌اند. این‌ واقعیات احتمالاً برای بخشی از خوانندگان تکرار مکررات باشد، اما می‌بایست گفت که کسانی که چنین در فلاکت اکثریت جامعه نقش داشته‌اند و رول “پاسدار خالص و مخلص” را بازی کرده‌اند، به سرمایه‌دارِ فاسد و استثمارگر تندیس طلایی “اقتدار ملی” را تقدیم می‌کنند تا شاید قسمتی از این اختلاس عظیم که از جیب کارگران و زحمتکشان ایران دزدیده شده است، نصیب‌شان شود.
در حالی که میلیون‌ها جوان بیکار فارغ‌التحصیل دانشگاهی وجود دارد، در حالی که به مرحمت حاکمیت، خصوصی‌سازی و قانون‌زدایی هیچ قرارداد دائمی کاری وجود ندارد، بیمه بیکاری و درمانی به افسانه بدل شده است، در حالی که صدها هزار نفر از مردم سیستان و بلوچستان و کوردستان در نتیجه تبعیض به سوخت‌بری و کولبری روی آورده‌اند، در حالی که دستمزدها کفاف زنده ماندن را نمی‌دهد، در حالی که آمار کودکان کار مداوم در حال افزایش است، در حالی اعتیاد میلیون‌ها نفر را گرفتار خود کرده است، در حالی که سال‌هاست بازنشستگان برای حق زنده ماندن مبارزه و اعتصاب می‌کنند، در حالی که میلیون‌ها کودک از تحصیل بازداشته شده‌اند، در حالی که کارتن‌خوابی و گور خوابی به پدیده‌ای عمومی تبدیل شده است، در حالی که فروش اعضای بدن برای زنده ماندن به کاسبی بدل شده است، در حالی که میلیون نفر از حق دسترسی به بهداشت، درمان و آموزش محروم شده‌اند، وزرای دولت، کارگزاران حاکمیت، ارگان‌های حکومتی و سرمایه‌داران به غارت و چپاول اموال عمومی مشغول‌اند. چنین است حاکمیت یک مشت مافیایِ اسلامی، بحران‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و محیط‌‌‌‌زیستی که هر روزه اکثریت جامعه زیر فشار کمر‌شکن آن دست‌وپنجه نرم می‌کند، نتیجه حاکمیت انگل‌وار این فاسدانِ سرکوبگر است. نتیجه‌ی سیستمی که با رانت و سرکوب به حیات خود ادامه می‌دهد و زندگی میلیون‌ها انسانِ تحتِ ستم برای آن‌ها هیچ ارزشی ندارد. این فساد آشکار شده‌ی کنونی نه اولین و نه آخرین نمونه از فساد نهادینه شده در این ساختارِ فرسوده و ارتجاعی‌ست. برای خلاصی از این ساختارِ ارتجاعی، سرکوبگر، نابرابر و فاسد هیچ راهی به غیر از به زیر کشیدن آن از طریق یک انقلاب رهایی‌بخش و اجتماعی وجود ندارد. انقلابی که تمام این ساختارهای رانت، تبعیض، سرکوب، سلطه و فساد را ویران کند و از نو ساختارهای برابر، آزاد، اجتماعی و رهایی‌بخش خود را بسازد.

شورش کریمی

Next Post

ضرب و جرح یک کولبر بلوچ توسط نیروهای نظامی رژیم + ویدئو

پ دسامبر 7 , 2023
یک کولبر بلوچ توسط نیروهای نظامی در پایانه مرزی میلک زابل مورد ضرب و جرح قرار میگیرد. به گزارش کولبرنیوز، روز چهارشنبه ١۵ آذرماه ۱۴۰۲، نیروهای نظامی مستقر در پایانه مرزی میلک زابل با لباس شخصی و در وضعیتی غیرقانونی اقدام به ضرب و جرح یک کولبر بلوچ کردند. گفته […]
Screenshot 2023 12 07 091435

You May Like