خارج شدن قانون اصلاح ماده ۵ بیمه کارگران ساختمانی از دستورکار مجلس همچنان مورد بحث و نقد نمایندگان تایید شده در کانون انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی است. روز اول شهریورماه ١۴٠٢، یکی از این نمایندگان به خبرنگار خبرگزاری دولتی ایلنا گفت که بیمه حق کارگران ساختمانی است و اگر اصلاح ماده ۵ قانونی میشد و کارفرما سهم تعیین شده خود را میپرداخت چند صد هزار کارگر ساختمانی دارای بیمه میشدند. او البته تاکید کرد که همان قانون ۱۳۹۳ خورشیدی هم، که قرار بود اصلاح شود، در موارد زیادی اجرا نمیگردد. او اضافه کرد که اکثر نمایندگان مجلس حامی کارفرمایان ساختمانسازی هستند. منظور او از کارفرمایان اعضای مافیای مسکن هستند که شخصاً و یا نمایندگانشان در اکثر ارگانهای صاحب قدرت رخنه کردهاند و یا نفوذ دارند. او گفت: کارگران ساختمانی در ازای حداقل دستمزدی که میگیرند، هر روز جانِ خود را در معرض خطر قرار میدهند بدونِ آنکه از ابتداییترین حق یک کارگر بهرهمند باشند. آنها حقی را که سالها پایمال شده از کارفرمایان میخواهند. او پرسید: آیا کارفرمایانی که ۵۰ درصد حوادث ناشی از کار کشور در کارگاههایشان رقم میخورد، نباید در ازای جانی که کارگران وسط میگذارند، بخش بسیار ناچیزی از سودِ خود را صرفِ بیمهی کارگران کنند؟
این سوال مهمی است، اما نمایندگان تشکلهای مجاز در حکومت اسلامی و با استبداد تباه کننده آن نمیتوانند بدرستی آنرا جواب دهند.
نیروی کار ایران حدود ۴٠ میلیون نفر هستند که اداره کار آمار تقریبی ۲۳ میلیون نفر از آنها را در اختیار دارد. طبق همین آمار ناقص از این عده ده درصد یعنی دو میلیون و سیصد هزار نفر به طور رسمی کارگر ساختمانی به حساب میآیند. کارگران مهاجر در این آمارها لحاظ نمیشوند. هشت درصد از اینها برای بساز و بفروشها، یعنی مافیای مسکن، کار میکنند. البته فعالین کارگری مستقل آمار مذکور را ۳ میلیون نفر تخمین میزنند. از این عده قبلاً ۹۰۰ هزار نفر بیمه بودند. با رد اصلاحیه ماده ۵ در مجلس این تعداد به ۶۵۰ هزار نفر کاهش پیدا کرد. در قتلگاه ساخته شده توسط جمهوری اسلامی برای کارگران، ۵۰ درصد حوادث و سانحهها در صنعت ساختمانسازی روی میدهد. بر اساس آخرین آمارهای مخدوش و ناقص رسمی ۱۹۰۰ کارگر در سال ۱۴۰۱ بر اثر حوادث کار جان خود را از دست دادند که از این تعداد نزدیک به ۹۰۰ نفر آنها کارگر ساختمانی بودند. اعضای خانواده فوت شدگان و کارگران نقص عضو شده، چطور روزگار را میگذرانند؟ روشن است که آنها بخشی از جمعیتی به حساب میآیند که زیر خط فقر مطلق بوده و زندگی تأسفباری دارند. چه باید کرد؟
به قول یک فعال کارگری مستقل یک میلیون و دویست هزار تا یک میلیون و پانصد هزار نفر از کارگران ساختمانی در ۴۵۰ انجمن به رسمیت شناخته شده کشور متشکل هستند. نمایندگان این انجمنها اگر دلسوز و متعهد باشند بعضی خدمات را برای کارگران تامین میکنند. آنها، آن بخش از کارگران را از حالت انفرادی در آوردهاند. بنابراین آنها میتوانند در عرصههایی برای کارگران مفید باشند. اما با محدویتهای زیادی که نیروهای امنیتی و ادارات کار برای آنها ایجاد میکنند کارگران ساختمانی میکوشند تشکلهای مستقلی بسازند. اما ایجاد اینگونه تشکلها در همه عرصههای کارگری و بویژه در صنعت ساختمان که کارگران فصلی، متحرک و بیثبات کار هستند بسیار مشکلتر است. طبعاً فعالین کارگری چندی در این میدان مبارزه کرده و هزینه داده و صاحب تجربه شدهاند. آنها بویژه در کوردستان، که تعداد کارگران ساختمانی در آن به نسبت ،تنها ٢۶ هزار از صدهزار کارگر ساختمانی آن بیمه هستند فعالیت چشمگیری داشتهاند. طبیعتاً این مبارزات فداکارانه، در دوره انقلاب ژینا در کوردستان و سایر مناطق ایران ادامه خواهد داشت. کارگران ساختمانی برای تامین یک زندگی مناسب و شغل با تامین به تشکل مستقل نیاز دارند. این امر تنها با تضعیف و سرانجام مرگ جمهوری اسلامی ممکن خواهد گردید. بنابراین حل مشکلات کارگران ساختمانی و از جمله حل مشکلات بیمه آنها به تقویت جنبش انقلابی ژینا گره خورده است.