پس از جاری شدن سیل ویرانگری که طی چند روز گذشته اقصی نقاط بلوچستان و خصوصاً منطقه دشتیاری را در کام خود فرو برد و خسارات زیادی به مردم زد که از میزان دقیق این خسارات آمار دقیقی در دسترس نیست و فکر هم نکنیم هیچ مرجعی بتواند آمار و یا گزارش دقیقی درباره میزان این خسارات چه از لحاظ جانی و چه از لحاظ مالی ارائه دهد. آمار و ارقامی هم که از خروجی مراجع و نهادهای دولتی بیرون داده میشود کاملاً دروغ بوده و تنها سعی در آرام جلوه دادن اوضاع دارد. خواستیم به صورت کوتاه در این باره به نکات حائز اهمیت در چنین موقعیتهای بحرانی اشارهای داشته باشیم. نمیخواهیم بیشتر از این فوکوس کنیم روی آمار و ارقام و یا گزارشات میدانی از وضعیت موجود چون اخبار به صورت ثانیهای از طریق رسانههای اجتماعی در اختیار عموم قرار داده میشود و همه از وضعیت اسفناکی که آنجا در جریان است خبر دارند.
اما با توجه به تجاربی که ما در زمان زلزله سرپلذهاب و کرمانشاه در آن زمان، طی یک دوره فشرده کار و فعالیت از طریق همکاری نزدیک با فعالینی که در میدان و در بطن حادثه بودند کسب کردهایم، و ارتباطات مستمری که الان با بلوچستان داریم، میخواهیم به چند تفاوت زلزله سرپلذهاب و سیل در بلوچستان بپردازم و به نکاتی کلیدی و حائز اهمیت اشاره کنم که باید آنها را در این شرایط عاجل مدنظر قرار داد.
- تفاوتهای سرپلذهاب و بلوچستان
اولاً از لحاظ موقعیت جغرافیایی فاصله زیادی بین این دو نقطه وجود دارد و از لحاظ اقتصادی تفاوت زیادی بین زمانی که زلزله در کرمانشاه رخ داد و الان که سیل شهرهای زیادی را در بلوچستان به کام خود فرو برده است وجود دارد. منظور از لحاظ اقتصادی این است که طی چند سال گذشته با توجه به وضعیت بد اقتصادی و تحریمهای که از جانب دول غربی و آمریکا به جمهوری اسلامی تحمیل شده است، فقر، فلاکت، بیکاری و ناامیدی بیشتر از پیش به مردم تحمیل شده است و مردم نیز مثل سابق توانایی آن را ندارند که کمکهای مالی آنچنانی جمعآوری کنند و برای مردم سیل زده ارسال کنند. این اصلیترین دلیل است برای جواب به این سوال که چرا مردم مثل آن دوران در بُعد سراسری و میلیونی به کمک مردم مناطق حادثه دیده نرفتند.
اما چیز دیگری که من طی این چند روز ارتباط و رصد کردن اخبار بلوچستان به آن پی بردهام این است که کار و فعالیت مدنی و اجتماعی در بلوچستان آنچنان جا افتاده نیست و متأسفانه تعداد فعالین مدنی و اجتماعی موجود به قدری نیست که در این شرایط بحرانی بتوانند سکاندار سازماندهی کمکهای مردمی باشند و دست به ایجاد کمپینهای برای جمعآوری کمک مالی و توزیع درست آن کمکها میان مردم سیلزده بزنند. آنچه در سرپلذهاب گذشت و کارهای مفیدی و منظمی که آنجا در کنار کمکهای بینظیری که در بعد سراسری صورت گرفت، همه و همه حاصل تلاش و کوشش جمعی از فعالین مدنی و اجتماعی بود که بعد از زلزله به سوی آن مناطق رفتند و در آنجا شروع به درست کردن کمپها و کمپینهای مستقل کردند که در نهایت صداقت و از خودگذشتگی ماهها آنجا در کنار آن مردم ماندند و به مردم زلزلهزده از هر لحاظ کمک کردند و کلی تجربه نیز در این میدان واقعی مبارزه کسب کردند.
- نکات ضروری و حائز اهمیت در حال حاضر که باید مورد توجه فعالین اجتماعی و مدنی قرار بگیرد:
۱- باید سعی شود کمپینهای مستقلی توسط فعالین خوشنام اجتماعی و مدنی که در حد امکان از اهالی این منطقه باشند، از جمله فعالین کارگری، محیط زیست، زنان، کودکان، فرهنگی و غیره جهت جمعآوری کمکهای مردمی و توزیع آنها بین مردم نقاط سیل زده.
۲- هر چه تعداد این کمپینها بیشتر باشد سرعت امدادرسانی و کمکرسانی به مردم آسیبدیده بیشتر خواهد بود. یک چیز دیگر که در اینجا باید جهت هماهنگی هرچه بیشتر به آن اشاره شود این است که این کمپینها باید با هم در ارتباط مستمر باشند و بهترین کار این است که از میان خود این کمپینها یک مرکز مدیریت درست شود که کارهای آنها را مدیریت و هدایت کند. مثلاً فلان کمپین مسئول امداد رسانی و خدمات به فلان منطقه و فلان روستاها است و الی آخر…
۳- نباید مواد غذایی و وسایلی که از طریق کمکهای مردمی به آنجا فرستاده میشود مستقیم بین مردم تقسیم کرد. اول باید تمام وسایل را در جاهای مطمئن انبار کرد و بعد فعالین و کسانی که در آنجا هستند به میان محلات و روستاها رفته و از اقلام و وسایل مورد نیاز لیستی تهیه کنند بعد مواد غذایی را برای آنها ببرند. چون با توجه به تجربه زلزله سرپلذهاب وسایل زیادی در این میان از بین رفت، مثلاً مردم یک منطقه پتو میخواستند، اما همه برای آنها مواد غذایی میبرند و آنها هم جای برای انبار نداشتند مجبور میشدند مواد غذایی را پرت کنند.
۴- لیستی از تمام محلات و روستاهای آسیب دیده تهیه شود و توزیع مواد و اقلام دیگر طبق آن لیست باشد. چون در زمان زلزله سرپلذهاب روستاهای دورافتاده از کمکهای مردمی محروم بودند و تنها خدمات به روستای نزدیک به شهرها میرسید.
۵- داروهای سرماخوردگی، آنتی بیوتیک و وسایل بهداشتی زنان(نوار بهداشتی) به همراه شیرخشک و پوشک بچه در اولویت قرار گیرد. چون در صورت عدم وجود اینها خطر شیوع انواع بیماری عفونی وجود دارد.
۶- خیلی از زنان و کودکان در این دوران دچار عدیدەای از مشکلات روحی و روانی شدهاند. لازم است به محض آرام شدن اوضاع فوراً از سوی فعالین حقوق کودکان کلاسهای همچون نقاشی و غیره برای کودکان دایر شود و کلاسهای روانشناسی برای زنان و بزرگسالان برگزار شود. چون همه ما شاهد موجی از خودکشی بعد از زلزله کرمانشاه در میان زنان آن منطقه بودیم.