مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۷ طی قطعنامهای، روز ۲۹نوامبر را «روز همبستگی با مردم فلسطین» اعلام کرد. اما سنگ بنای ستمی که امروز بر مردم فلسطین میرود در مجمع عمومی همین سازمان گذاشته شد. روز ۱۴ مه سال ۱۹۴۸ «آژانس یهود»، نهادی متشکل از سازمانی که مهاجرت یهودیان را به فلسطین تسهیل میکرد با ائتلافی از سازمانهای متعدد و مسلح یهودی که زمین برای استقرار مهاجرین تامین میکرد، استقلال دولت یهود را اعلام کرد و آنرا اسرائیل نامید. روز ۲۹ آوریل همان سال سازمان ملل متحد دولت اسرائیل را برسمیت شناخت و همزمان بر لزوم ایجاد دولتی برای فلسطینیها نیز تاکید نمود. این در حالی بود که آنچه که سهم یهودیان بود، نقد و سهم فلسطینیها نسیه! یهودیان قبل از آن دولت خود را تشکیل داده بودند و فلسطینیها اولاً، فاقد سازمان و رهبری بودند و دوماً،جمعیت وسیعی از آنها به زور از سرزمینهای خود رانده شده بودند.
دولت اسرائیل با بهرهگیری از موقعیت برتر و پشتیبانی دولتهای انگلیس و آمریکا، در سالهای بعد طی درگیریهای خونین محلی با مردم فلسطین و جنگهای منطقهای با دولتهای عرب، مدام قلمرو خود را توسعه داد و مردم بیشتری را ناچار به ترک سرزمینهای خود کرد.
از ۷۵ سال پیش که دولت اسرائیل تشکیل شد تا ۴۳ سال پیش که ۲۹ نوامبر روز جهانی همبستگی با مردم فلسطین نام گرفت، تا به امروز که نوار غزه غرق آتش و خون است و مردم آن از این سر به آن سر آن میگریزند و جانپناهی ندارند، همچنان میلیونها آواره فلسطینی درکمپهای سوریه، لبنان و اردن، روزگار خود را با امید بازگشت به سرزمینهایشان سپری میکنند. دو میلیون و دویست هزار نفر آنها در بزرگترین زندان روباز جهان در نوار غزه در محاصره کامل دولت اسرائیل در نهایت فقر، بیماری و تنگدستی به سر میبرند. حتی آب و برقشان نیز توسط دولت نژادپرست به گروگان گرفته شده است. کمکهای سازمانهای خیریه جهانی نیز جز از طریق گذرگاههای تحت کنترل دولت اسرائیل نمیتواند به دست این مردم ستمدیده و محروم برسد. در کرانه باختری همچنان یکی بعد از دیگری دهکدههای یهودینشین برپا میدارند. و مردم فلسطینی را در پشت دیوارهای بلند بتونی محصور کردهاند.
پیشینه کشمکش بین اعراب فلسطینی و یهودیان مهاجر، حداقل به پیش از پایان جنگ جهانی اول و امضاء قراردار سایکس-پیکو بین دو دولت اصلی پیروزجنگ، بریتانیا و فرانسه بر میگردد. قراردادی که به موجب آن سرزمینهای تحت کنترل دولت شکست خورده عثمانی به مناطق تحت کنترل بریتانیا و فرانسه تقسیم شدند. قراردادی استعماری که هم مسئله کورد و هم مسئله فلسطین را به عنوان استخوان لای زخم باقی گذاشت و صد سال رنج، مرارت، آوارگی، محرومیت و کشتار را بر هر دو ملت تحمیل نمود.
ارزیابی از دور جدید جنگ که با حمله حماس به اسرائیل آغاز شد، بدون شناخت بستر تاریخی حداقل صد ساله آن ممکن نیست. همه لحظات این تاریخ در هر دو سوی این منازعه به عنوان بخش مهمی از تاریخ معاصر جهان روشن و مدون هستند. درباره این تاریخ خونبار صدها جلد کتاب و هزاران رساله نوشته شدهاند و هزاران دکومنت به تصویر کشیده شدهاند. برای اجتناب از افتادن به دام تحلیلهای سطحی، احساسی و بعضاً فریبکارانه ضروری است که این تاریخ به دقت مطالعه شود.
برای تشخیص حقانیت آنچه که آرمان مردم ستمدیده فلسطین، یعنی حق تعیین سرنوشت نامیده میشود و اینکه چرا سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۷ تحت فشار افکار عمومی مردم جهان ناچار میشود روز ۲۹ نوامبر را به عنوان روز همبستگی با مردم فلسطین اعلام کند، کافی است به لیست قطعنامههای همین سازمان از روزی که دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تشکیل شد تا به امروز صادر کرده است مراجعه کنیم. مجمع عمومی سازمان ملل متحد تاکنون بیش از ۲۰۰ قطعنامه و شورای امنیت این سازمان بیش از ۱۳۰ قطعنامه در محکومیت اشغالگری اسرائیل، در توقف شهرکسازیهای یهودینشین در سرزمین فلسطینیها و بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمینهای خود صادر کرده است. بیش از ۸۰ قطعنامه برای تشکیل دو دولت اسرائیل و فلسطین در جوار هم از سوی سازمان ملل متحد صادر شده است. دولت اسرائیل نه تنها به هیچکدام از اینها قطعنامهها گردن ننهاده است، بلکه قرادادهای صلحی را که خود نیز در مقاطعی آنها را پذیرفته بود زیرپا نهاده است.
تصادفی نیست اگر امروز میبینیم فاجعه نسلکُشی در غزه وجدانهای بیدار در سطح جهان را به حرکت در آورده است. حمایت جمهوری اسلامی و سلطه جریان ارتجاعی حماس بر مقدرات مردم غزه، هیچکدام نهایتاً نتوانستند، به مانعی در راه این ابراز همبستگی جهانی از مردم ستمدیده فلسطین تبدیل شوند. طی یک ماه گذشته شاهد اعتراضات میلیونی وسیعی در کشورهای مختلف جهان بودهایم.
میلیونها نفر در سراسر جهان به خیابانها آمدهاند و یک صدا خواهان قطع فوری جنگ و جلوگیری از کشتار مردم غزه و ساحل غربی توسط رژیم اسرائیل شدهاند.