فشار بر افغانستانیهای مقیم ایران روز به روز شدیدتر میشود. در روزهای اخیر گزارشهای دردناک و تکان دهندهای از تشدید سرکوب توسط نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی و عوامل آنها علیه پناهجویان و مهاجرین افغانستانی منتشر شده است. روزنامههای تحت کنترل رژیم اخیراً به شیوهای اغراق و تحریکآمیز نوشتهاند که بیش از ۸ میلیون افغانستانی در ایران زندگی میکنند. آنها این مردم را به هر لحاظ برای جامعه خطرناک خواندهاند. بعضی از آنها برای کارگران ایران اشک تمساح ریخته و کوشیدهاند هم طبقهایهای افغانستانی آنان را عامل بیکاری آنان جلوه دهند. وزیر کشور در عین اینکه با ارائه آمار ۵ میلیون پناهنده افغانستانی آمار فوقالذکر را تکذیب کرده، ولی زیانهای گوشزد شده توسط رسانههای رژیم را رد نکرده است. خبر بسیار تلخ و تاسف بار دیگر اینکه کسانی مشکوک در شبکههای اجتماعی پناهندگان مذکور را تهدید کردهاند که به کوردستان نیآیند. شماری از همین کسان، که معلوم نیست به کجا وابستهاند و خود را سنندجی معرفی کردهاند، در دهم مهرماه ۱۴۰۲ با کارد و چاقو به یک مهاجر افغانستانی حمله کرده و پس از زخمی کردنش به او اخطار کردهاند که همین امشب شهر را ترک کند. عمل شنیع و بیسابقه این جوانان از طرف تعداد زیادی از ساکنان سنندج و سایر نیروهای مترقی کوردستان محکوم شد.
در تمام سالیانی که جنگ و ناآرامی میلیونها افغانستانی را در جهان و از جمله ایران آواره کرد، جمهوری اسلامی آنها را زیر انواع اقدامات جنایتکارانه، فشارها و بیحقوقیهای متعدد قرار داده است. این فشارها و اقدامات جنایتکارانه به اشکال گوناگون به کارفرمایان و رژیم خدمت کرده است.
ارزان نگهداشتن شدید نیروی کار آنها، تبدیل کردنشان به گوشت دم توپ در جنگ ۸ ساله ایران و عراق، اعزام آنها به سوریه در چهارچوب «لشکر فاطمیون و مدافعان حرم»، بکارگیری آنها در تظاهراتهای دولتی و انتخاباتهای فرمایشی، در همان حال تبلیغ علیه آنها به عنوان عامل بیکاری، وسیله قرار دادن آنها برای منحرف کردن افکار عمومی از مشکلات داخلی، سوءاستفاده از آنها در معاملات دیپلماتیک و غیره، از جمله سیاستهای رژیم در مورد افغانستانیهای مقیم ایران بوده است. این روزها آن تعداد از این پناهندگان که اسناد دولتی نداشته و نمیتوانند در انتخابات نمایشی پیشرو رای بدهند بیشتر از گذشته در زیر انواع فشارهای نژادپرستانه، دیپورت روزانه و حملات سبُعانه قرار داده شدهاند.
ستمها و بیحقوقیهایی که کارفرمایان و ارگانهای دولتی علیه مهاجران افغانستانی اعمال میکنند به شدت هولناک است. ولی این فشارها بر تنهای نحیف کودکان آنها، بویژه کارگر–کودکان زبالهگرد، هولناکتر جلوه میکند. کودکان افغانستانی عمدتاً در کار ساختمانسازی، زبالهگردی و تفکیک زباله کار میکنند. ویدیوهایی این کودکان را نشان میدهند که در کثیفترین گاراژها با دستمزدهای بخور و نمیر و با اطلاع مقامات برای پیمانکاران شهرداری گونی گونی زباله تفکیک میکنند.
واقعیت این است که سرنوشت مردم مهاجر افغانستان در ایران از بسیاری جهات به سرنوشت مردم خود این ایران گره خورده است. کارگران افغانستانی هم طبقهای و هم سرنوشت کارگران ایران هستند. هر دوی آنها در چنگال حکومتهای درندهِ اسلامی زندگی میکنند. مردم زجر کشیده و سرکوب شده این دو کشور باید یکبار و برای همیشه از دست طالبان و جمهوری اسلامی خلاص شوند. باید برای تحقق این موضع انترناسیونالیستی و انسانی مبارزه کرد.
نیروهای چپ و کمونیست همیشه پشتیبان مهاجرین بوده و از کارگران مهاجر افغانستانی به اشکال مختلف دفاع کردهاند. آنها ضمن محکوم کردن اقدامات کارفرماها و دولت اسلامی در این مورد از افشای بورژوازی راست اپوزیسیون که عملاً با جمهوری اسلامی در مورد مهاجرین افغانستانی هم موضع هستند نیز غفلت نکردهاند. در شرایط کنونی که این مردم زجر کشیده این چنین مورد حمله قرار گرفتهاند و مطبوعات سرسپرده رژیم به آژیتاسیون علیه آنها میپردازند، باید فعالانهتر به دفاع از آنها برخاست. لازم است هرجا آنان مورد حمله قرار میگیرند به طرزی فعال در مقابل مهاجمین ایستاد و آنها را کنار زد. مهمتر از همه، اینکه باید تبلیغات زهرآگین کارفرمایان، کاربدستان رژیم، اصلاح طلبان رانده شده از قدرت و اپوزیسیون راست علیه آنان را با تنویر افکار تودههای کارگر و زحمتکش خنثی نمود.