
این بیانیه برای روزهای تلخ و ناگواریست که در آن با اشک و آه کودکانی روبهرو هستیم که امیدشان به تحصیل، امنیت و آیندهای روشن در سرزمینی دیگر، ناگهان فرو میریزد. کودکانی که هراسان و نگران، همراه با خانوادههای آوارهشان، ناگزیر به بازگشت به سرزمینی میشوند که از آن گریخته بودند؛ جایی که نه امنیت دارند و نه امید، نه تعلقی به آن احساس میکنند و نه پناهی برای زیستن.
با نهایت تأسف باید گفت که سیاستهای سختگیرانه، شتابزده و ضدمهاجرتی، بدون آیندهنگری و در فقدان عقلانیت و تدبیر، به اجرا درآمده است؛ سیاستی که نهتنها در پنهانکاری شکل گرفت، بلکه با بیتوجهی مزمن به پیامدهای انسانی، اجتماعی و اخلاقی، سالها مهاجران را در وضعیت نیمهقانونی، بیپناه و بیصدا نگاه داشته تا بهعنوان نیروی کار ارزان، بیحقوق و آسیبپذیر بهکار گرفته شوند و بار ناکارآمدیها و مشکلات ساختاری کشور را بر دوش کشند.
ما شاهد بودیم حتی کارخانههای بزرگ یکی پس از دیگری تعطیل شدند، اما کارگاههای زیرزمینی و مراکز غیررسمی بازیافت، با جذب کودکان و بزرگسالان مهاجر، در سکوت کامل و بیقانونی ادامه یافتند. کودکانی که شبانه و در شرایطی ناامن از مرز عبور داده میشدند و مستقیماً به کارهای طاقتفرسا مانند زبالهگردی و کار اجباری گماشته میشدند. اینجا اگرچه جنگی رسمی در جریان نبود، اما زندگی شب و روز مهاجران، شباهتی تلخ به اردوگاههای کار اجباری داشت. آنها برای زندهماندن، برای لقمه نانی ناچیز، جان میکَندند؛ بیآنکه صدایشان شنیده شود.
و امروز، همان کودکان، همان خانوادههایی که در حاشیهها، در آلونکها و در سختترین شرایط ممکن تنها برای آموزش و آینده فرزندانشان پناه آورده بودند، با خشونتی بیرحمانه از سرزمین ما رانده میشوند. خانههای اجارهای خود را ناچار رها میکنند، بیعانههایشان بازگردانده نمیشود و به اردوگاههایی در مرزها فرستاده میشوند که حتی نان و آب کافی ندارند.
ما، سازمانهای مدنی، فعالان اجتماعی، و انسانهایی از دل همین جامعه، سالهاست درباره نقض حقوق کودکان هشدار دادهایم. تأکید ما همواره بر اجرای اصول کنوانسیون حقوق کودک بدون هیچگونه تبعیض بوده است. چرا باید کودکان قربانی تصمیمهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی شوند؟
در کدام ماده از قوانین ملی یا بینالمللی، «اخراج» برای کودکانی که نه تهدیدیاند و نه مجرم، قابل توجیه است؟
چه کسی پاسخگوی سرنوشت دخترانی خواهد بود که اکنون باید به دستان طالبان سپرده شوند؟
چه نهادی مسئول رنج روانی، بیخانمانی و محرومیت تحصیلی این کودکان است؟
ما هشدار میدهیم:
– اخراج کودکان، نقض آشکار و فاحش حقوق بشر است. حمایت از آنها نه لطف، بلکه وظیفه حاکمیتها و جامعه بینالمللی است.
– ما خواهان توقف فوری روند اخراج کودکان مهاجر هستیم.
– ما خواهان ایجاد مسیرهایی قانونی، ایمن و انسانی برای حمایت از این کودکان هستیم.
– ما خواهان پایان دادن به نفرتپراکنی رسانهای و بیتفاوتی مسئولان نسبت به رنج انسانی هستیم.
بیایید زخمهای مهاجران را عمیقتر نکنیم. بیایید بهجای دشمنسازی، به همدلی تاریخی، انسانی و فرهنگی با مردم افغانستان تکیه کنیم؛ مردمی همدرد و همسرنوشت، که امروز صدایشان در گلو خفه شده است.
کودکان را اخراج نکنید.
کودکان را نجات دهید.
پیش از آنکه دیر شود.