
خامنهای روز شنبه ۲۰ اردیبهشت به مناسبت هفتهٔ مندرآوردیِ کارگر مشتی دروغهای بیشرمانه را تحویل چند هزار کارگرِ انتخابشده داد. او از ضرورت وجود امنیتِ شغلی برای کارگران، ایمنکردن محیط کار آنان، تأمینِ مسکن و سایر امکانات رفاهی برای آنان صحبت کرد. این سخنانِ ریاکارانه در حالیست که جمهوری اسلامی بهعنوان یک حکومتِ سرمایهدارانهٔ مذهبی اکثریت تام کارگران ایران را به فقری تباهکننده و محروم از ابتداییترین حقوقِ خود دچار کرده است. خامنهای بهعنوانِ ولیِ فقیه بر حدود ۱۳۰ میلیارد دلار از سرمایههای در گردشِ ایران تسلط و نظارت دارد. او، بنا به منافع خود و کل بورژوازی ایران، به کمکِ قوهٔ قضائیه، کابینه، وزارت اطلاعات، پلیس و سپاه و بقیهٔ ارگانهای سرکوب کوشیده تا بیشترین بیحقوقی مدنی، معیشتی و سیاسی را به کارگران تحمیل نماید.
نگاهی به پروندهٔ ۴۶ سالهٔ رژیمِ اسلامی نشان میدهد دروغگفتن در موعظه و تهاجم سیاسی، مدنی و معیشتی به کارگران از همان ابتدا وجود داشته است. خمینی روز ۸ آذر ۱۳۵۷، مدعی شد: «کارگران در جمهوری اسلامی حق خواهند یافت دور هم جمع شوند و از حقوقِ صنفی خود دفاع کنند.» اولین حملهٔ سراسری حکومت جدید در ۱۷ اسفند همانسال علیه زنان و دومین حملهٔ مسلحانه به کارگران بیکار و حقطلبِ اصفهان در فروردین ۱۳۵۸ انجام گرفت. تداوم حملهٔ نیروهای نظامی، شبهنظامی و انتظامی به تجمعات کارگران، طیِ ۴۶ سال گذشته و برهمزدن تجمعات عموماً آرام، سالم و غیرمسلحانه، نشان میدهد که جمهوری اسلامی سرِ سازگاری با حقوقِ صنفی، مدنی و سیاسی مردم و از جمله کارگران، ندارد. رژیم با اتکا به زندان و شکنجه است که توانسته با تحمیلِ تنگدستیِ شدید و شرایطِ طاقتفرسا کاری کند اعضای خانوادهٔ کارگری شاملِ فرزندانِ دختر و پسر دست به انواع مشاغل بزنند تا حداقلِ معیشتِ خانواده را تأمین نمایند. کارفرماها و رژیمِ اسلامی به این ترتیب تلاش کردهاند تمامِ اوقاتِ فراغتِ کارگرانِ زن و مرد را پُر نمایند و امکانِ تفکر و خودسازماندهی را به آنها ندهند. خامنهای از امنیتِ شغلی برای کارگران صحبت میکند. اما رژیم و کارفرمایان به اتکا به سیاست اقتصادی نئولیبرالی بیش از ۹۰ درصد کارگران را ناچار کردهاند بدون قرارداد و یا با قراردادهای موقت و پیمانی کار کنند. پیمانکاران که از زمان رفسنجانی مورد توجه و پشتیبانی رژیم قرار گرفتند چون اختاپوس بر محیط کار و سرنوشت کارگران چنگ انداخته و کار موقتی و قرارداد سفیدامضاء را به آنان تحمیل کردهاند. در مورد دستمزد نیز باید گفت که طیِ ۴۶ سالِ گذشته قیمتها و سبدِ معیشت حدود ۶۰۰ برابر گران شده، ولی دستمزدِ کارگران حدوداً کمی بیشتر از ۲۰۰ برابر افزایش یافته است. در موردِ ضعفِ شدیدِ ایمنی در محیطهای کار چنان است که کارفرماها و ادارهٔ کار آن محیطها را بهصورتِ قصابخانه درآوردهاند. نمونهٔ فاجعهبارِ آنرا در سانحهٔ اسکلهٔ رجائیِ بندرعباس شاهد بودیم.
وجودِ کودکانِ چندمیلیونیِ کار، که تعدادی از آنها شناسنامه هم ندارند، محصولِ همین شرایطی است که رژیم و کارفرمایان بر خانوادهٔ کارگری تحمیل کردهاند. سخنانِ خامنهای در روز ۲۰ اردیبهشت رو به کارگران، در برابرِ شرایطِ وحشتناکِ آنان، خیلی زود ماهیتِ ریاکارانه و دروغینِ خود را نشان داده و موجبِ تعمیقِ نفرت از شخصِ خامنهای، این رژیم و بورژوازی ایران شده است.
نفرتِ کارگران از رژیمِ اسلامیِ سرمایه از همان آغازِ عمرِ ننگینِ رژیم و علیرغمِ همدردیهای دروغینِ خمینی با کارگران، سبب شده که کارگران به مبارزاتِ مستمر و پُر نشیبوفرازی علیهِ جمهوری اسلامی و کارفرمایان دست بزنند. از مبارزهٔ آنان علیهِ قانونِ کارِ اسلامی و تبدیلِ آن به قانونِ کاریِ غیراسلامی تا کنون که سالانه تعدادِ اعتصابات و اعتراضاتِ کارگری به بالای هزار میرسد، شاهدِ این مدعاست. در میانِ مبارزات و اعتراضاتِ مذکور لازم است به اعتصابات و گردهمآییهای کارگرانِ نفت، معلمینِ ناراضی و بازنشستگانِ بهویژه کارگری اشاره کرد. مبارزاتِ مستمر و چندسالهٔ این اقشارِ کارگری، گویای خدعهآمیزبودنِ سخنانِ خامنهای هستند. آنها در مبارزاتِ طولانیمدتِ خود، مقدمتاً خواهانِ ارتقای معیشت به بالای خطِ فقر، حذفِ پیمانکاران، لغوِ کارِ کودک، حفظِ کرامتشان از طریقِ قبولِ آزادیِ تشکل، بیان، آزادیِ زندانیانِ سیاسی و از جمله فعالانِ کارگریِ زندانی، لغوِ اعدام و آزادیِ تمامِ زندانیانی شدهاند که بهخاطرِ عقیده و باورهای سیاسی زندانی شدهاند.
مبارزات و مطالباتِ کارگران برای بهبود شرایطِ معیشتی و دفاع از کرامتِ انسانی و حقوق دموکراتیک فقط نمایانگر رویهای مجاز در دیکتاتوریِ هارِ جمهوری اسلامی میباشد. اما در زیر این رویهٔ مطالباتی، نهفتههاییست که تنها با سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار نظامی معطوف به تأمینِ حقوق کامل انسانی همهٔ مردم دستیافتنی است.