همزمان با تابستان و افزایش دما، بسیاری از شهرهای ایران با مشکل قطع گسترده برق روبرو شدهاند و قطع شدن مکرر برق در نقاط مختلف ایران همچنان ادامه دارد. اگرچه از آغاز فصل تابستان قرار بود قطع برق براساس زمانبندیِ از قبل تعیینشده صورت بگیرد تا مردم خود را برای روبرو شدن با عواقب آن آماده کنند، اما زمانبندیهای اعلام شده کار نمیکنند و قطعیهای برق بدون برنامه صورت میگیرند و مردم را غافگیر میکنند. گزارشهای رسیده از شهرهای مختلف ایران حاکی است که از روز پنجشنبه گذشته ۱۳ استان ایران با قطع برق چند ساعته و گاهی تا تمام روز روبرو بوده اند. همین گزارشها از قطع بیش از پنج ساعته برق در برخی مناطق تهران در روز جمعه خبر میدهند.
اما زیانهای ناشی از قطع برق تنها متوجه شهروندان نیست، بلکه کار بسیاری از صنایع و مراکز تولیدی و خدماتی را نیز مختل شدهاند. برای مثال صنعت فولاد عملاً تعطیل شده است. صنایع مستقر در استان یزد از ضرر میلیاردی با هر یک ساعت قطعی برق خبر میدهند و میگویند که با هر ساعت قطعی برق، ۲۰ درصد کاهش تولید رخ میدهد. ایلنا خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی در گزارشی در این باره نوشته است: «ابتدا بنا بود برق صنایع هفتهای یک بار قطع شود؛ بعد به هفتهای دو روز رسید، قطع شدن برق نه تنها چراغ واحدهای تولید را به خاموشی کشانده که موجی از نارضایتی در صنایع یزد به همراه داشته است».
دولت رئیسی به دلیل ترس از خیزش مردم اولویت خود را به تهیه برق منازل داده بود و تامین برق برای صنعت را در درجه دوم اهمیت قرار داده بود. در نتیجه این سیاست برای نمونه در خراسان رضوی خاموشیها در بخش صنعت تقریباً به ۳ برابر مدت مشابه سال گذشته و به یک روز و نیم در هفته رسیده است، بخش کشاورزی نیز خاموشی ۷ روز در هفته را تجربه میکند. البته واقعیت این است علیرغم در پیش گرفتن این سیاست تامین برق منازل نیز عملا.ً وضع چندان بهتری از بخش صنایع نداشته است. برای مثال قطع برق منازل از جمله در تهران به طور متوسط به ۵ ساعت در روز رسیده است.
لطمات مادی قطع سراسری برق قبل از همه متوجه اقشار کم درآمد جامعه است. ثروتمندان با استفاده از ژنراتورهایی که گازوئیل آن به آسانی تامین میشود، بهطور ۲۴ ساعته برق در اختیار دارند. قطع مداوم برق به جز خاموشی و از کار افتادن وسایل سرمایشی و گرمایشی مشکلات و پیامدهای ناگواری هم برای مردم ایجاد کرده است. برای مثال آب به بسیاری از ساختمانها در شهرهای مختلف ایران که با پمپ کار میکنند نمی رسد و قطع برق به معنای قطع آب لولهکشی هم هست. همچنین قطع برق خاموشی دستگاههای پزشکی را در پی دارد و در حالیکه معمولاً سیستمهای برق اضطراری بیمارستانها به خوبی کار نمیکنند، قطع شدن برق جان بسیار از بیماران در بیمارستانها را به خطر میاندازد. قطع برق موجب از کار افتادن خط تولید کارخانجات و مراکز تولیدی شده است و بسیاری از این مراکز را به تعطیل کشانده است. تعطیل شدن این مراکز موجب بیکاری کارگران میشود و از این لحاظ نیز بیشترین صدمات قطع برق در ایران دامن کارگران را میگیرد.
سالهاست که کارگزاران رژیم نه تنها از حل مسئله برق سخن میگویند، بلکه از تولید اضافی و صادرات آنهم داد سخن میدهند. واقعیت این است که کلیه ملزومات تامین برق لازم برای کلیه مصارف در این کشور فراهم است. ایران خود بر دریایی از منابع طبیعی انرژی (نفت و گاز) نشسته است. با کسر کوچکی از هزینههای نظامی و تسلیحاتی می توان کل جامعه ایران را در زمینه اشکال مختلف انرژی و از جمله برق به خودکفایی رساند. در حالیکه میبینیم که ایران از لحاظ میزان تولید برق از جمله عقبماندهترین کشورهای منطقه است.
قطع مداوم برق یک نشانه دیگر از ناتوانی رژیم در اداره امور کشور است. کمبود برق و قطع مکرر آن در کشوری که دومین و یا سومین ذخیره گاز دنیا را داشته و روزانه بخشی از آنرا بدون مصرف میسوزاند به راحتی قابل حل است. به شرطی حاکمیت از استثمارگران، ستمکاران و دزدان حاکم گرفته شده و به دست صاحبان اصلی کشور سپرده شود.