روز یکشنبه ۱۲ فروردین، ترکیه شاهد برگزاری انتخابات محلی بود؛ انتخاباتی که در آن شهردارها و مدیران مناطق انتخاب شدند. انتخابات شهرداری شهرهای بزرگ ترکیه و نیز شهرهای کردستان به دلایل متعدد، اهمیت سیاسی و نمادین فراتر از انتخاب شهرداران را پیدا کرده است. پیروزیهای مخالفین از جملە حزب جمهوریخواه خلق، و نیز حزب برابری و دموکراسی خلقها (دهم پارتی)، که دارای نفوذ در میان مردم کورد ترکیه است و ناکامیهای حزب حاکم، که اردوغان با فریبکاری و خیالپردازی تلاش میکرد آن را پوشیده بدارد، از اهمیت خاصی برخوردار است.
حدود ۶۱ میلیون نفر از شهروندان ترکیه واجد شرایط شرکت در انتخابات روز یکشنبه بودند. میزان مشارکت در ۸۱ استان این کشور بیش از ۷۷ درصد برآورد شده است. آکپارتی (حزب اسلامگرای اردوغان) ۳۷ درصد آرا و حزب سکولار جمهوریخواه خلق ۳۸ و نیم درصد مجموع آرای به صندوق انداخته شده را به دست آوردهاند. حزب برابری برای دموکراسی بیش از ۵ درصد آرا و شهرداری چندین شهر کردستان از جمله ماردین، وان و دیاربکر را به دست آورده است.
تا آنجا که به دو حزب رقیب اصلی جمهوریخواه خلق اپوزسیون و حزب حاکم اردوغان مربوط است، از زاویه منافع مردم کارگر و زحمتکش و مردم تحت ستم کوردستان، مردم رایدهندە با هر انگیزهای پای صندوقهای رای رفته باشند، در واقع در انتخابات روز یکشنبە میان « بد و بدتر» بد را انتخاب نمودند. اما همین انتخاب به نشانه عینی افول حکومت مذهبی رجب طیب اردوغان و اسلام سیاسی و به نشانه شرایط مبارزاتی جدیدی در این کشور تبدیل شد. تا جائی که حتی میتوان به یک معنی آن را پایان یک دوره و آغاز دوره جدیدی در حیات سیاسی ترکیه نامید. دوره جدیدی که به تدریج شرایط عینی آن فراهم آمده است. توازن قوای جدیدی که اکنون بوجود آمده است، بر متن بیکاری و فقر در حال گسترش، به کشمکشهای سیاسی و اجتماعی جدیدی در ترکیه دامن خواهد زد. اردوغان که با خودخواهی و غرور سادهلوحانهاش هنوز نتوانسته است ابعاد این تغییر توازن قوا را به زیان خود دریابد، پس از روشن شدن نتیجه انتخابات شهرداریها، از بالکن مقر حزب خود در آنکارا سخن گفت و قول داد که از چهار سال باقیمانده تا انتخابات ریاست جمهوری آینده، برای «نوسازی خود و جبران اشتباهات» استفاده کند.
رجب طیب اردوغان رهبر آکپارتی، که در دورهای توانست بورژوازی ترکیه را از یک نابسامانی و سردرگمی سیاسی عبور دهد، اکنون در عرصه سیاست در ترکیه، جز یک خیالپرداز شکستخورده بیش نیست. ناکامیهای پی در پی وی در زمینههای مختلف، یکی و دوتا نیستند. ستاره اقبال دولت “اردوغان” در خاورمیانه، در جریان رویدادهای موسوم به “بهار عربی” افول کرد. خوشباوری اولیه اردوغان و حزب وی که خود را منبع الهام و رهبرمعنوی جریانات لیبرال اسلامگرا در خاورمیانه و شمال آفریقا میدانستند و با فخر فروشی تصور میکردند که گویا میتوانند در جایگاه امپراطوری فروپاشیده عثمانی قرار بگیرند، چون حبابی ترکید. حمایت از داعش به یک رسوائی بینالمللی برای دولت اردوغان تبدیل شد. سیاستهای دولت ترکیه در سوریه با شکست روبرو شدند و گروههای مسلح طرفدار دولت ترکیه نقشی در شکل دادن به آینده سیاسی سوریه نخواهد داشت. دولت ترکیه به یکی از بازندگان اصلی صحنه سیاسی در سوریه تبدیل شد. مانورهای سیاسی و دیپلماتیک اردوغان بین منافع آمریکا و روسیه در منطقه، جز سرشکستگی برای اردوغان حاصلی به بار نیاوردند.
روند رشد اقتصادی که در سالهای نخست به قدرت رسیدن آکپارتی، به نردبان ترقی این حزب تبدیل شده بود، اکنون سیر نزولی شدیدی را طی میکند. ارزش لیر ترکیه به پائینترین حد خود در ۲۰ سال اخیر رسیده است. دولت اردوغان که توانسته بود تا حدودی اقتصاد سرمایهداری ترکیه را از دام بحران اقتصادی فراگیر غرب برهاند، نتوانست این موفقیت را برای مدت زیادی حفظ کند. رشد اقتصادی متوقف شد واکنون رکود و بیکاری و فقر جای آن را گرفته است. شکست تلاشهای این دولت برای پیوستن به اتحادیه اروپا را باید به لیست ناکامیهای دولت اردوغان اضافه کرد. سالیان طولانی است که دولتهای اروپائی، ترکیه را در پشت دروازه اتحادیه اقتصادی اروپا در انتظار نگه داشتهاند.
همه این واقعیتها دست به دست هم دادهاند و زمینههای یک بحران رشدیابنده سیاسی و اقتصادی را در ترکیه فراهم آوردهاند. دولت ترکیه تحت رهبری حزب عدالت و توسعه و اردوغان، راهی برای خروج از این بحران ندارند . این در حالی است که جنبش کارگری در این کشور دارای سنتهای غنی مبارزاتی از جمله یکی از جنبشهای نیرومند کارگری در جهان است. نیروها و جریانهای چپ جامعه در جنبش دانشجوئی این کشور ریشه دارند. جریان سکولار و مترقی در ترکیه روز به روز از سنتهای کمالیستی بیشتر فاصله میگیرد، جنبش مردم کوردستان برای کسب حقوق اولیه خود یکی از ارکان مبارزات پیشرو و مترقی در این کشور است، جنبشی که در واقع شکست حزب اردوغان را در انتخابات اخیر رقم زد. ترکیه وارد فاز نوینی شده است، تحولات تاریخسازی که میتواند از این شرایط عینی ناشی شود، تناسبی با اتنخاب بین «بد و بدتر» در انتخابات شهرداریها نخواهد داشت.