شاخه خراسان داعش یا دولت اسلامی، مسئولیت جنایت روز سوم فروردین در تالار کنسرت شهر کروکوس در روسیه را بر عهده گرفته است. جنایتی که در آن ۱۳۳ نفراز افراد بیدفاع کشته شدند و بیش از ۱۱۴ نفر نیز زخمی شدند. هنوز مدت زیادی از حمله تروریستی داعش بر سر قبر قاسم سلیمانی در شهر کرمان که موجب کشته شدن بیش از ۹۵ نفر و زخمی شدن ۱۸۰ نفر دیگر شد نگذشته که این گروه حمله دیگری را اینبار در شهر مسکو روسیه ترتیب داد. در جریان این حمله نیز بیش از ١٥٢ نفر کشته و بیش از ١٤٠ نفر زخمی شدهاند. کمتر روزی است که این سازمان مذهبی جنایت پیشه در گوشهای از جهان فاجعهای نیافریند. در کشورهای عراق و سوریه هنوز در مناطقی آزادانه رفت و آمد میکنند. در مناطق تحت کنترل دولت ترکیه در کردستان سوریه ارتش ترکیه عملا ازحضورشان چشم پوشی میکند و یا حتی تحت نام «جبهه النصرن» آنها را بر علیه جنبش روژاوا به کار میگیرد.
اما داعش، القاعده، النصر، طالبان و غیره همگی از جریانهای سلفی نیرو میگیرند. جریانهای سلفی در کشورهای مسلمان نشین و حتی در کشورهای اروپائی دارای پایگاههای علنی هستند و مساجد را به مرکزی برای گسترش فعالیتهای خود تبدیل کردهاند. مغزشوئیها و آمادهسازیها برای پیوستن به امثال داعش و انجام عملیتهای انتحاری از همین مراکز علنی آغاز میشود. بخش اعظم نیازهای مالی این سازمانهای مخوف اسلامی از طریق همین مساجد و نهادهای باصطلاح خیریهای که ایجاد کردهاند، تامین میشود. متعصبترین افراد سلفی از طریق همین مراکز مذهبی دست چین و جذب سازمان نظامی و مسلح داعش و القاعده و غیره میشوند که با بلاهت کامل برای کشتن انسانها این چنین بیپروا خود را نیز به کام مرگ میفرستند.
سلفیگری از لحاظ فکری و دینی بازگشت به قرآن و سنت را تحت عنوان «دعوت و جهاد» تبلیغ و ترویج میکند، اما امروز ماهیت سلفیگری را تنها با این خصوصیت واپسگرایانه آن نمیتوان توضیح داد. سلفیگری معاصر و جریانات تروریست و مسلح متاثر از آن اساسا مخلوق دولتهای سرمایهداری امپریالیستی و منطقهای علیه جنبشهای رادیکال اجتماعی و ابزار دست آنها در حل تخاصمات منطقهای به نفع خود است. تشکیل و تقویت «جبهه النصره» و «داعش» در سوریه توسط آمریکا با حمایت عربستان سعودی، قطر و ترکیه با هدف به بیراهه بردن جنبش اصیل مردم سوریه علیه دولت جنایتکار بشار اسد و بکارگیری آنها در تحولات سیاسی عراق و کشتار هزاران کورد ایزدی و به بار آوردن فجایع و تراژدی انسانی در کوردستان عراق، کارکرد ابزاری دیگر این جریان مزدور دولتهای منطقه بوده است.
اما سلفیگری به عنوان مدرسه پرورش داعش در کوردستان ایران و عراق نمونه آموزنده و در عین حال هشداردهندهای است که ضروری است مورد بررسی بیشتری قرار بگیرد. گروههای سلفی در شهرهای کوردستان ایران با حمایت سپاه پاسداران و سایر دستگاهای امنیتی جمهوری اسلامی آزادانه به فعالیت خودشان ادامه میدهند. جمهوری اسلامی به خوبی میداند که سلفیها شاخههای علنی و قانونی فعالیتهای داعش هستند، اما وجود آنها را تحمل میکند تا آنها را در مقابل نیروهای چپ و مبارز قرار دهد. این رژیم عملا راه را باز گذاشته است تا بخشی از جوانان مذهبی در کوردستان به سمت جریانهای سلفی کانالیزه شوند. در عین حال سلفیهای کوردستان ایران رابطه تنگاتنگی هم با سلفیهای بخشهای دیگر کوردستان و از جمله کوردستان عراق دارند. در سالهايی که داعش مناطقی از عراق و سوریه را در کنترل داشت، سلفیها، کوردستان ایران و عراق را به عنوان کریدوری برای پیوستن افراد افراطی به داعش به کار میگرفتند.
خطر و خصم اصلی برای سلفیون، بخش چپ و سکولار جامعه، زنان آزاده، سوسیالیستها و سازمانها و نهادهایی هستند که خواهان برابری و عدالت در جامعه هستند. کار به جائی رسیده است که در سالهای اخیر شاهد بودهایم سلفیها که از چراغ سبز سپاه پاسداران مطمئن بودهاند، جوانان چپ را مورد حمله و ضرب و شتم قرار دادهاند. بعلاوه دولتهای منطقه در همه کشورهائی که مردم کورد در آن زندگی میکنند، جریان سلفی را تحت عنوان «تبلیغ وحدت امت اسلامی» بر علیه حق تعیین سرنوشت مردم کورد به کار میگیرند.
کوردستان ایران با ویژگیهای منحصر به فردش از جمله، نفوذ عمیق اندیشههای سکولار، آزادیخواهانه و سوسیالیستی هیچگاه به جریان سلفی امکان نداده است که از یک پایگاه عمیق تودهای برخوردار گردد. سلفیگری و اسلامگرایی افراطی بر هیچ خواست و مطالبه مردم کوردستان متکی نیست. سلفیگری در کوردستان ایران اساسا یکی از توطئههای جمهوری اسلامی علیه مردم کوردستان و ساخته دست دستگاههای اطلاعاتی و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی و محصول مشترک سپاه پاسداران و اسلامگرایان افراطی کوردستان عراق است. در یکی دو سال اخیر و تحت تاثیر تحولات منطقهایی، در مساجد برخی از محلات حاشیهایی برخی از شهرهای کوردستان و چند روستا تحرکات سلفیها دیده شده و این جریان به مناسبتهای گوناگون با اجرای مانورهای کنترلشده و هماهنگ با دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی حضوری علنی پیدا کرده است.
مردم کوردستان نه اسلامگرایی شیعه و نه اسلامگرایی سلفی را هضم نکردهاند. اما در این دوره که استبداد یک حکومت شیعه و تشدید ستم ملی و مذهبی بر مردم کوردستان زمینه را برای سر برآوردن نوع دیگری از اسلامگرایی فراهم آورده است، هم درجه بیشتری از هوشیاری لازم است و هم مبارزه سازمانیافتهتری علیه سلفیگری به موازات مبارزه علیه دولت مذهبی حاکم ضروری است.
خشکاندن ریشه جنایات داعش و پایان دادن به حوادثی نظیر آنچه که در کروکوس روسیه رویداد، بدون شناختن ریشههای سیاسی و اجتماعی پیدایش داعش و امثال آن، که همان سلفیگری و مبارزه جدی بر علیه آناست، ممکن نیست.