
روز شنبه دوم فروردینماه ۱۴۰۴ به بهانه یک مناسبت مذهبی خاص مردم شیعه جمعی از ترک زبانان شهر ارومیه به دعوت یک آخوند شیعه دست به تجمع زدند. این تجمع که میتوانست یک حرکت روتین و طبیعی سالانه پیروان این آئین باشد، آگاهانه از جانب ناسیونالیستهای پانترکیست به ابزاری برای ایجاد تفرقه بین مردم کورد و ترک اورمیه به کار گرفته شد. مطابق معمول با چشمپوشی و حتی با همراهی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی و افرادی از شورای شهر جمعی از افراد متعصب و آتش به اختیارهای جمهوری اسلامی که برای مردم ایران شناخته شده هستند، با اتوبوس از نقاط مختلف آذربایجان غربی جمع آوری شده و به محل تجمع آورده شده بودند. آنها که به تعداد زیاد در میان جمعیت نفوذ کرده بودند، مطابق یک برنامه از قبل طرحریزی شده چماق به دست، شعارهایی علیه مردم کورد سردادند.
سه روز قبل از آن جمع کثیری از مردم کورد که در میان آنها مردم ترک زبان هم کم نبودند، مراسم نوروزی باشکوهی را در میدان تیر اورمیه برگزار کرده بودند. این مراسم نوروزی که شامل رقص و آواز و افروختن آتش و ابراز شادی بود، در امنیت کامل برگزار شد و فارغ بود از هرگونه شعارهای تفرقهاندازانه ملی و یا مذهبی. در این میان پان ترکیستها که از همکاری و همراهی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی نیز بهرمند هستند، فرصت را برای زمینهسازی یک توطئه خطرناک مساعد دیدند و تلاش نمودند که به یک تنش فرقهای و قومی در سطح شهر دامن بزنند. اما خوشبختانه خبرهای رسیده از ارومیه حاکی از آن است که این توطئه با هشیاری مردم ترک و کورد این شهر خنثی شده است.
اورمیه از دیرباز یک شهر چند ملیتی بوده است و مردم کورد و ترک و ارمنی، پیروان شیعه و سنی و مسحیت همواره در جوار همدیگر در صلح زیستهاند. در انقلاب زن زندگی آزادی نیز در کنار هم بودند. آنها مردم همسرنوشتی هستند که جمهوری اسلامی را پایمال کننده حقوق اولیه خود میدانند. جمهوری اسلامی تلاش میکند به اشکال مختلف بلکه این اتحاد را بهم بزند.
قرنهاست که مردمان کورد زبان و ترک زبان در همسایگی یکدیگر زندگی کردهاند. از کوهستانهای غرب تا دشتهای آذربایجان، این همزیستی نه تنها نشان دهنده تعامل فرهنگی، زبانی و اجتماعی است، بلکه گواهی است بر توانایی جوامع متنوع با هویت انسانی مشترک برای ساختن آیندهای مشترک. با این حال طی ۴۶ سال گذشته، تلاشهای گستردهای از سوی جمهوری اسلامی و مرتجعین محلی کورد و ترک برای تخریب این پیوندهای دیرینه انجام شده است.
از اورمیه و نقده تا میاندوآب، صحنه همگرایی عمیق میان کوردها و ترکهاست. در این مناطق، تفاوتهای زبانی و مذهبی نه به عنوان مانع، بلکه به مثابه فرصتی برای غنای فرهنگی عمل کرده است. مراودات اقتصادی، مشارکت در جشنها و آیینهای محلی، نشان دهنده سطح بالای اعتماد میان این دو بخش مردم است. به ویژه در شهرهایی مانند اورمیه، خانوادههای کورد و ترک دهههاست که با تشکیل پیوندهای فامیلی، هویتهای خود را در قالبی فراقومی بازتعریف کردهاند. این واقعیت، گواهی بر نادرست بودن روایتهای افراطی است که اختلافات را ذاتی و غیرقابل حل میدانند.
جمهوری اسلامی ایران، به پیروی از سیاست استعماری شناخته شده «تفرقه بیانداز و حکومت کن» با سیاستهای تبعیضآمیز خود، آگاهانه به تشدید تنشهای ملی دامن زده است. از سوی دیگر، دولتهای ترکیه و آذربایجان، با بهرهگیری از روایتهای پانترکیستی، میکوشند هویت ترکهای ایران را به ابزاری برای نفوذ ژئوپلیتیک خود در منطقه تبدیل کنند. نباید فراموش کرد که گروههای ناسیونالیست کورد هم با کوتهبینی و بنا به منافع محدودنگرانه در مواردی به نوبه خود آتشبیار این معرکه بودهاند.
کوردها و ترکهای ایران، علیرغم تفاوتهای زبانی، قربانیان یک سیستم سرکوبگر هستند. اقتصاد ضعیف، نابرابری در توسعه زیرساختها، محدودیتهای فرهنگی و نقض حقوق شهروندی، چالشهایی است که هر دو گروه با آن روبرویند. برای مثال، بیکاری جوانان در شهرهای کوردنشین و ترک زبان به یک اندازه بحرانی است. خیزش انقلابی زن زندگی آزادی نمونه برجستهای از همبستگی مبارزاتی مردم با هویتهای متفاوت بود. خیزش آبان ۹۸ که خشم مردم علیه فقر و استبداد بود مرزهای ملی را در نوردید. این واقعیتها ثابت میکند که اتحاد مرم کورد و ترک نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت استراتژیک برای مقابله با ریشههای مشترک مظالمی است که نسبت به این دو ملت روا میشود.
با تکیه بر همبستگی انسانهای همسرنوشت باید در برابر توطئههای تفرقهافکنانه سنگربندی کرد. باید تبلیغات زهرآلود گروههای تفرقهافکن از هر دو سو را با تقویت گفتمان مشترک خنثی و رسوا نمود. در شهرها و مناطقی که مردم کورد و ترک در جوار همدیگر زندگی میکنند باید به ایجاد نهادهای فراملی برای حل مسائل محلی پرداخت. ضروری است که کارگران کورد و ترک همبستگی خود را در تشکلهای طبقاتی خود محکم کنند. زنان که هر دو به یک اندازه بار مردسالاری و نظام ارتجاعی حاکم را بر دوش میکشند، برای رهائی از این ستم فاجعهبار باید دست در دست هم بگذارند. مردمی که در هر دو سو از وجود ستم ملی رنج میبرند، نباید بازیچه دست دشمنان مشترکشان، قرار گیرند، بلکه با تکیه بر اشتراکات خود، سنگر مشترکی در برابر استبداد و ارتجاع بسازند. تنها در این صورت است که میتوان به آیندهای امیدوار بود که در آن، «تفاوت» نه به عنوان تهدید، بلکه به مثابه فرصت شناخته شود.