
ایران در آستانه فروپاشی منابع آبی قرار دارد. در حال حاضر بسیاری از شهرهای بزرگ نظیر تهران، اصفهان و یزد با کمبود شدید آب روبرو هستند و این مسئله امنیت غذایی و بهداشت عمومی را به شدت تهدید میکند.
روزنامه گاردین چاپ لندن گزارش مفصلی در مورد بحران آب در ایران که حاوی اطلاعات و آمارهای تکان دهندهای است، منتشر کرده است. این گزارش که توسط خبرنگار این روزنامه در تهران تهیه شده است، با نقل قولی از پزشکیان رئیسجمهور شروع می شود که گفته است: «در حال حاضر با مشکل آب، برق و گاز روبهرو هستیم. پشت سدها آبی وجود ندارد. چاههای زیر پای ما نیز در حال خشک شدن هستند. کسانی که ادعا میکنند آب وجود دارد، بیایند و به ما نشان دهند این آب کجاست». گاردین نوشته است: منابع آبی به شکلی ترسناک در حال کاهشاند و تابستان امسال، ۱۹ سد ایران بین ۳ تا ۱۵ درصد ظرفیت خود آب داشتند. سه سد اصلی پایتخت “لار، ماملو و امیرکبیر” تا سپتامبر به سطح بحرانی رسیدند، اما درخواست از شهروندان تهرانی برای کاهش ۲۵ درصدی مصرف آب تاکنون نتیجهای نداده است؛ ازاینرو، اکنون برنامه توقف کامل ساختوساز در شهر برای دو سال مطرح شده است.
نشانههای کمبود آب همهجا مشهود است. دریاچهها و تالابهایی یکی پس از دیگری خشک میشوند، سدهایی که خالی شدهاند، فرونشست گسترده زمین در شهرهای مانند اصفهان، ترکهایی که در خط اصلی راهآهن تهران-مشهد بوجود آمده است ، همگی نشان از تشدید بحرانی دارند که اگر چارهای برای آن اندیشیده نشود، ممکن است به مرحله غیر قابل بازگشتی برسد.
بحران آب به بحران فرونشست زمین منجر شده است. در این رابطه استاندار اصفهان به خبرنگار روزنامه گاردین گفته است: «۹ ایستگاه اصلی مترو در اصفهان، ۲۷۴ مرکز اصلی آتشنشانی، ۳۲۸ مسجد، ۳۷ کتابخانه، سه بیمارستان اصلی، یک هتل و ۲۵۸ مدرسه در مناطق با فرونشست بالا قرار دارند». ۴۰ مدرسه تخلیه و بسیاری از آنها به دلیل شدت گرفتن فرونشست تخریب شدهاند. تنها در هفته گذشته، سه حادثه فرونشست در مرکز اصفهان باعث ایجاد فروچالههایی به عمق ۷ تا ۱۵ متر در معابر عمومی شد.
بدون شک تغییرات اقلیمی در تشدید بحران آب نقش داشتهاند، اما اگر این پدیده طبیعی به درستی مدیریت میشد، ایران هرگز با چنین بحرانی در چنین سطحی روبرو نمیشد. مروری بر نقش عوامل انسانی در تشدید بحران آب، ابعاد فاجعه را به روشنی نشان میدهد:
اول، استفاده بدون رویه و ندانمکارانه، از منابع آبی موجود است. کشاورزی که ۹۰ درصد آب کشور را مصرف میکند ، تنها ۱۰-۱۲ درصد تولید ناخالص داخلی را تولید میکند. برای نمونه در حوزه دریاچه اروميه که اکنون کاملاً خشک شده است، زمینهای کشاورزی در ۳ دهه اخیر از ۳۰۰ هزار هکتار به ۷۰۰ هزار هکتار گسترش یافتهاند. آمارهای دولتی نشان میدهند که برای ۸ میلیون هکتار زمین آبی یک میلیون چاه حفر شده است.
دوم ، بهرهوری پایین آب در کشاورزی، روشهای سنتی و عقبمانده در آبیاری، استفاده اندک از فناوریهای نوین آبیاری (قطرهای، بارانی کنترلشده) و مدیریت ضعیف مزرعه موجب هدررفت آب میشود.. نبود برنامه متمرکز دولتی در کار کشاورزی انتخاب کشتهای پرآببر، ایجاد و گسترش کشت محصولات پرمصرف آبی (مانند برنج و بعضی میوهها) در مناطق خشک یا نیمهخشک فشار شدیدی بر منابع آب وارد کرده است.
سوم، استقرار صنایع پرمصرف آب در مناطق خشک. رودخانهها و جویبارهای مرکزی ایران در همین رابطه خشک شدهاند. در همان حال ورود پسابهای صنعتی، کشاورزی (آفتکشها و کودها) و شهری به رودخانهها و منابع زیرزمینی آب قابل استفاده در این مناطق را آلوده کردهاند.
چهارم، ساخت سدهای متعدد بدون ارزیابی کامل تبعات زیستمحیطی و اجتماعی، آن از دیگر علل تشدید بحران آب هستند. پنجم، رشد جمعیت شهری بدون برنامهریزی مناسب زیرساختهای آب و فاضلاب.
ششم، هدررفت آب در شبکههای انتقال و توزیع به دلیل فرسودگی لولهها و تأسیسات آبی، بنا به اقرار منابع دولتی در بعضی مناطق ۴۰ درصد آب جاری در شبکههای لولهکشی شهری عملاً ازبین میرود و هیچ تلاشی برای مرمت لولهها انجام نمیگیرد.
هفتم، کمبود سرمایهگذاری در فناوریهای بازیافت آب، ندانمکاری و پروژههای کارشناسی نشده، مافیای صنعتی و رانتخواری سپاه پاسداران، فساد نهادینه شده در دستگاههای دولتی، همگی دست به دست هم دادند و لطمات جبران ناپذیری به سرچشمههای طبیعی آب وارد آوردهاند.
یکی از پیامدهای بحران آب در ایران، فرونشست زمین است. وقتی آب زیرزمینی بیشازحد استخراج میشود، فشار وارده بر لایههای زمین کاهش یافته و زمین به سمت پایین نشست میکند. این پدیده موجب آسیب به زیرساختها، ساختارهای شهری و راهها میشود و خسارات مالی و اقتصادی قابلتوجهی را به همراه دارد. استانهایی مانند تهران و اصفهان، به دلیل تخلیه مفرط از آبهای زیرزمینی، با مشکل فرونشست زمین مواجه هستند.
واقعیت این است، تا زمانی که رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی بر سر کار است و نان، کار، مسکن و آزادی و محیطزیست مردم را در گروگان خود دارد، دورنمایی برای حل اینگونه مشکلات که دامنگیر اکثریت مردم ایران است، وجود ندارد. دستگاه اداری فاسدی که این رژیم در دامن خود پرورده است، قادر به مقابله با بلایای طبیعی از جمله خشک سالی، حل ریشهای و ساختاری کمبود آب، نسیت. برای این رژیم اولویت، همواره سرکوب مبارزات عدالتخواهانه و آزادیخواهانه مردم و به بند کشیدن مخالفین بوده است. ایران بر دریایی از ثروتهای طبیعی نشسته است. اگر قدرت سیاسی به دست صاحبان بر حق و توانای آن یعنی کارگران و شوراهای برخاسته از اراده آزادانه مردم بیفتد، در چنین کشوری با چنین ثروتهای عظیمی و با نیروی کار خلاقهِ پایانناپذیری که در آن نهفته است، بدون شک مشکلاتی که زندگی امروز اکثریت مردم را این چنین تباه کردهاند، حل خواهند شد.

