
عاملی مقدم نماینده مجلس اسلامی از کهکیلویه و بویر احمد گفته است که با شروع فصل گرما، آتشسوزی جنگلهای زاگرس نیز آغاز شده است. این در حالی است که کهگیلویه و بویراحمد، امکانات و تجهیزات مناسبی برای مقابله با آتشسوزی ندارد. همچنین به گزارش خبرنگار تابناک از کهگیلویه و بویراحمد، با شروع فصل گرما و خشک شدن مراتع، شعلههای آتشی که به گفته مسئولین بیش از ۹۰ درصد آنها در کهگیلویه و بویراحمد، عمدی است، به جان جنگلها و مراتع میافتند که به دلیل جغرافیای خشن و صعبالعبور بودن عمده مناطق، کار اطفا با مشقت فراوان و صرف هزینههای زیاد همراه است.
معمولاً آتش گرفتن جنگلهای زاگرس بلافاصله پس از اجرای یک عملیات و مانور نظامی سپاه پاسداران در منطقه روی میدهد و همین امر ظن مردم منطقه را در عمدی بودن این آتشسوزیها به یقین تبدیل کرده است.
نشانه بارز دیگری از نقش جمهوری اسلامی در تخریب فاجعه بار محیطزیست سرعت گرفتن سیر خشک شدن دریاچه ارومیه است.
بر اساس پیشبینی کارشناسان محیطزیست و با توجه به افزایش پنج تا شش درجهای دمای هوا در سال جاری و کاهش حجم آبهایی که به این دریاچه میریزند، دریاچه ارومیه به سرعت به سمت خشک شدن کامل میرود.
همه آنانی که کمترین آشنایی با قانونمندیهای محیطزیستی دارند، این ضایعه جبرانناپذیر را نتیجه طرحهای کارشناسی نشدهای میدانند که در سیستم اداری پر از فساد جمهوری اسلامی روی میدهند. هم اکنون ۲۵۰ هزار هکتار از اراضی حاشیه دریاچه به شورهزار تبدیل شده است. خشک شدن دریاچه ارومیه نه یک مسئله زیستمحیطی دراز مدت، بلکه خطری است که هم اکنون زندگی مردم را در تمام این منطقه و به ویژه در استانهای آذربایجان شرقی و غربی تهدید میکند و عوارض آن در درازمدت استانهای مجاور را نیز در بر خواهد گرفت.
شورهزارهای حاشیه دریاچه، روز به روز وسیعتر و آبهای زیرسطحی نیز شورتر میشوند. مزارع حاشیه دریاچه ارومیه با تهدید نابودی مواجه هستند و تعدادی از روستاهای حاشیه دریاچه خالی از سکنه شدهاند. بادهای نمکی در آینده به یکی از تهدیدهای جدی در منطقه تبدیل خواهند شد.
تحقیقات انجام شده، نشان میدهد که با خشک شدن این دریاچه، کویر پهناور دیگری در این منطقه از ایران به وجود خواهد آمد و با توجه به شورهزار بودن آن چهره زندگی مردم در این منطقه دگرگون خواهد شد.
در رابطه با این دو مورد یعنی خشک شدن دریاچه ارومیه و آتشسوزیهای بیوقفه جنگلهای زاگرس، سوال این است که چه عواملی موجب سرعت گرفتن این روند تخریب محیطزیست گردیده و عوامل انسانی قابل اجتناب تا چه حد در این دو فاجعه بزرگ دخیل بودهاند؟
برای نادیده گرفتن این فجایع گریبان چه کسانی را باید گرفت؟ آیا متوقف کردن سیر خشک شدن دریاچه ارومیه و زنده کردن دوباره سرزندگی گذشته آن امکان پذیر است؟ آیا پیشگیری از وقوع آتش سوزی جنگلها و جلوگیری از سوختن بیش از ۱۲۰ هزار هکتار جنگل امکانپذیر بود؟
در مورد دخیل بودن عوامل انسانی روشن است که طرح های کارشناسی نشده.ای که در سیستم اداری بیکفایت و پر از فساد جمهوری اسلامی انجام میگیرند نقش اساسی در تخریب محیطزیست این کشور دارند. تحقیقات نشان دادهاند که ساخت بیرویه سدهای بزرگ مخزنی در حالی که نمیتوانند از آب ذخیره شده در پشت آنها با بازدهی دستکم ۵۰ درصدی بهره برداری کنند، حفر هزاران چاه بیرویه در جهت سیاست باصطلاح خود کفائی کشاورزی از جمله پروژههایی بودهاند که در دستگاه اداری عقبمانده و فاسد جمهوری اسلامی طراحی و به مورد اجرا گذاشته شده و در سرعت بخشیدن به روند خشک شدن دریاچه اورمیه دخیل بودهاند.
بهر رو چه برای پیشگیری از خشک شدن دریاچه ارومیه و چه برای مهار آتشسوزی جنگلهای زاگرس، کافی بود که جمهوری اسلامی طرحهای ضدمردمی نظامی و امنیتی خود را که اساساً در خدمت سرکوب مردم قرار دارند، کنار بگذارد و بخشی از این هزینههای گزاف را به پروژه نجات دریاچه ارومیه و موارد دیگر تخریب محیطزیست اختصاص دهد. کاری که چنین رژیمی که اساساً با تکیه بر زور و سرکوب بر این کشور حکومت میکند، هرگز حاضر به انجام آن نخواهد بود.
کافی است میلیاردها دلار از ثروت این کشور را که رژیم اسلامی صرف پروژههای اتمی میساخت تا از آن ابزاری برای بقای خود بسازد و این چنین در طول یک جنگ دوازده روزه دود میشود و به هوا میرود، در همان حال به خاطر آن مردم هم در محاصره و فشار اقتصادی قرار بگیرند، به چنین طرحی اختصاص دهد تا از ویرانی منطقه وسیعی از این کشور جلوگیری کند. اما از رژیمی که جز به بقای خود به چیز دیگری نمیاندیشد و هر هزینهای را که در غیر این راه صرف شود از دست رفته میداند، چنین انتظاری نمیتوان داشت.
بلایی که سیاست های این رژیم بر سر محیطزیست آورده، چندان کمتر از بلایی نیست که بر سر کل مردم ایران در همه زمینههای دیگر سیاسی و اجتماعی آورده است. جمهوری اسلامی نه فقط دشمن زندگی امروز اکثریت مردم ایران است، بلکه دست اندرکار تخریب شرایط زندگی نسلهای آینده نیز هست.