
طی ۴۶ سالی که رژیم جمهوری اسلامی بر سرکار است، ستمکشی زنان این جامعه و مبارزه علیه این ستمکشی در کنار مبارزات کارگران برای تامین حقوق اولیه پایمال شده خود، همواره مضمون یک کشمکش پردامنه اجتماعی بوده است. احزاب و گروههای سیاسی اپوزیسیون و محافل و نهادهای مدنی، کوشیدهاند از دیدگاه خود محتوا و مضمون این مبارزه را بیان کنند و بر سیر این جدال گسترده اجتماعی تاثیر بگذارند. اما در عین حال تفاوتها در این زمینه جدی و سرنوشتساز هستند. وقتی کمونیستها از برابری کلیه افراد، صرفنظر از جنسیت، نژاد، ملیت و غیره سخن میگویند، یک برابری واقعی و اجتماعی و نه صرفاً برابری حقوقی را مد نظر دارند. برابری حقوقی در یک جامعه طبقاتی که افراد از همان بدو تولد در شرایط نابرابر قرار دارند و از موقعیت نابرابر برخوردارند، نمیتواند برابری واقعی افراد را تأمین کند. کمونیستها ضمن دفاع از برابری حقوق کلیه اعضای جامعه و مبارزه برای کسب این حقوق، به این نوع برابری اکتفا نمیکنند و برای برقراری آنچنان نظامی مبارزه میکنند که امکانات و شرایط اجتماعی و اقتصادی برابر برای کلیه اعضای آن فراهم باشد. برابری حقوقی کلیه افراد جامعه صرفنظر از جنسیت و نژاد و مرام و غیره در دیدگاه ما تنها یک شرط لازم برای رسیدن به برابری کامل اجتماعی است.
از نظر کمونیستها زن و مرد اولاً باید در کلیه شئون اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نه تنها به برابری حقوقی، بلکه به برابری واقعی دست یابند. این بدان معناست که اولاً کلیه قوانینی که میان زن و مرد تبعیض قائل میشوند، ملغی گردند. بطور مثال زن نیز مانند مرد حق کارکردن و دستیابی به کلیه مشاغل را داشته باشد، در امور مربوط به خانواده زن و مرد از حقوق کاملاً برابر برخوردار باشند، برای مثال در امر ازدواج، طلاق و سرپرستی اطفال؛ و همچنین کلیه امتیازات ویژهای که تحت نام “رئیس خانواده”، قانوناً به مرد تفویض شده است، ملغی گردد؛ و در امور سیاسی نیز زنان همچون مردان حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در کلیه عرصهها را بدست آورند.
ثانیاً، بعنوان شرط لازم عملی شدن این حقوق برابر، باید امکانات برابر اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و آموزشی برای کلیه زنان در جهت پرورش استعدادها و قابلیتهایشان و بالا بردن سطح آگاهی آنان فراهم گردد. باید این شرایط و امکانات برای زنان فراهم آید که بتوانند به لحاظ اقتصادی مستقل از مردان روی پای خود بایستند.
اما برای اینکه این امکانات به معنای واقعی کلمه ایجاد گردد، لازم است کلیه موانع فرهنگی و مذهبی هم از پیش پای زنان برداشته شود. پس لازم است که مبارزه وسیع و گستردهای علیه آراء، افکار و عقاید مردسالارانه که موقعیت پایینتر و تحتستم زن را موجه جلوه میدهند و همانطور که اشاره کردیم تا بطن جامعه رسوخ کرده است، سازمان داده شود. علاوه بر تمام اینها زنان بعلت نقش ویژهای که بعنوان مادر بعهده دارند، در نظام سرمایهداری با محدودیتهای بسیاری مواجه میشوند. چرا که نظام سرمایهداری در مقابل این مسأله و در مقابل فرزندان جامعه هیچگونه مسئولیت و تعهدی بعهده نمیگيرد و آن را کاملاً بدوش خانواده میگذارد. به همین علت زنان بسیاری به علت فقر مالی و یاحتی فرهنگی در موقع زایمان یا جان خود را از دست میدهند و یا دچار ناراحتیهایی میشوند که عواقب آن همیشه بر زندگیشان سنگینی میکند، و این در عمل بدان معناست که اکثر زنان حتی از نظر ادامه حیات خویش نیز با مردان برابر نیستند. جامعه باید در برابر نقش مادری زنان عملاً مسئول و متعهد باشد، آنرا امر خصوصی زنان نداند و با ایجاد امکانات وسیع و رایگان بهداشتی، درمانی و اجتماعی این محدودیتها و ستمی را که بر زنان در جامعه طبقاتی تحمیل میشوند، از بین ببرد.
علاوه بر این در جامعه سرمایهداری نقش مادری و پرورش فرزند محدودیتهای اجتماعی و اقتصادیی را نیز بر زنان تحمیل میکند و موانعی را در مقابل رشد آنها بوجود میآورد؛ نظام سرمایهداری زنان را بعلت عهدهدار بودن این نقش و مسئولیت از بسیاری حقوق و امکانات محروم میسازد. در جامعه سرمایهداری مادر شدن به یک مانع در مقابل دست یافتن به برابری حقوقی و اجتماعی زنان بدل میشود. و اینها همه بدان جهت است که نظام طبقاتی و استثمارگر سرمایهداری امر مادری و پرورش فرزند را یک امر خصوصی قلمداد میکند. ولی ما این مساله را کا ملاً یک مسأله اجتماعی میبینیم و راهحلهای اجتماعی نیز برای آن ارائه میدهیم. به همین منظور بر تامین امکانات و حقوق ویژهای برای مادران و زنان باردار تاکید میکنیم.
زنان باردار بتوانند از مرخصی کافی در دوران قبل و بعد از زایمان برخوردار باشند بیآنکه از حقوق و مزایای خود محروم گردند، در عین حال در سطح جامعه، در سطح شهرها و شهرکها و در محلات، مهدکودک به اندازه کافی وجود داشته باشد، تا زنان بتوانند نوزادان و کودکان خود را به آنها بسپارند و خود به کار و یا آموزش خویش بپردازند؛ ساعات کار زنانی که دارای نوزاد هستند، بدون کسر حقوق و دستمزد کاهش یابد تا این مادران بتوانند به تغذیه نوزادان خود برسند؛ در این دیدگاه جامعه باید از چنان سطحی از امکانات و رفاه برخوردار شود تا بار کار طاقتفرسا و خستهکننده کارخانگی از دوش زنان برداشته شود، و از این طریق در عین حال زمینه تمام توجیهات و بهانههایی که دولت و سرمایهداران بخاطر مادر شدن، زنان را از حقوق برابر محروم میکند، هم از میان برود.