
اعتصابات و اعتراضات کارگری در شکل دست از کار کشیدن و تجمع در مراکز کار و یا در مقابل نهادهای دولتی، روزانه به پهنای همه ایران در جریان است. همه اشکال این اعتراضات و از جمله اعتصاب در نزد رژیم جمهوریاسلامی حرکتی خلاف قانون است. طی سالهای حاکمیت این رژیم بارها قانون کار نوشته شده و تبصره و اصلاحیههای مختلف به آن اضافه شده و یا از آن کمشده است، اما در هیچکدام از پیشنویسها و در هیچکدام از متون مصوبه حتی یکبار هم کلمه اعتصاب بکار نرفته است. گویی چنین حرکتی در جامعه ایران اصلاً وجود ندارد. اما علیرغم انکارو پردهپوشیِ رژیم، اعتصابات کارگری، کابوسِ مداومِ دستگاههای سرکوبِ مستقیم از وزرات اطلاعات و اطلاعات سپاه، فرمانداران و استانداران گرفته تا نهادهای سرکوبِ غیرمستقیم چون تشکلهای ضدکارگریِ خانه کارگر و شوراهای اسلامی و غیره بوده است.
اعتصاب و اعتراض جزو جداییناپذیر موجودیت طبقهای است که ثروت و نعمتهای انباشتهشده در این جامعه، حاصل رنج و کار اوست. مزدی که سرمایهداران به کارگران میدهند تنها کفاف یک زندگی بخور و نمیرِ خود و خانوادههایشان را میکند تا بتوانند فردا دوباره برسرکار برگردند و بازهم استثمار شوند و ثروت تولید کنند. اما کارگران در برابر این شرایطِ ظالمانه تسلیم و بدون اراده نیستند. اگر سرمایهداران تمام تلاش خود را بکار میبرند تا با پرداخت مزد کمتر به کارگران، با خودداری از انجام تعهدات توافق شدهشان با کارگران، سود خود را افزایش دهند، در مقابل کارگران هم برای بهبود شرایط زندگی خود و خانوادههایشان اعتصاب را بعنوان حربهای کارا علیه سرمایهداران و دولتهای حامی آنان بکار میگیرند.
مبارزهِ متشکل کارگران برای بهبود شرایط زندگی، آغاز هدفمندِ مبارزه کارگران بعنوان یک طبقه ضد نظام سرمایهداری است. تا قبل از آن، کارگران تنها به شیوه فردی در کشاکش با سرمایهداران درگیر بودهاند. اما از این پس کارگران میآموزند که چگونه نیروی دسته جمعی خود را در این نبرد بکار بگیرند. کارگران میآموزند که مبارزهِ فردیشان با سرمایهداران راه به جایی نمیبرد. کارگران در جریان این مبارزه از زیر بار تحقیر شدنِ هر روزهشان بوسیله سرمایهداران کمر راست میکنند و اعتماد به نفس و حرمت انسانی خود را باز مییابند. با شروع هر حرکت اعتراضی نظیر اعتصاب و غیره، کارفرمایان در مییابند که میدانداری آنان علیه کارگران مرزی دارد و آنها دیگر حاکمان مطلق بر سرنوشت کارگران نیستند. کارگران نیز درمییابند که راهی برای نجات از فلاکتی که سرمایهداران بر آنان تحمیل کردهاند وجود دارد و امید به رهایی از موقعیتِ فرودست در وجودشان بارور میشود.
در جریان اعتصاب، کارگران رودرو با سرمایهداران با آنها به گفتگو مینیشنند، حقوق خود را با پشتوانهِ نیروی متحد خود مطالبه میکنند. بدین ترتیب برای مدت کوتاهی هم که شده احساس میکنند که با سرمایهداران در موقعیت برابری قرار گرفتهاند. در روزهای اعتصاب این کارگرانند که به سرمایهداران امر و نهی میکنند و بر آنان فرمان میرانند. ترس از شکلگیری و نهادینه شدن چنین روحیهای است که دولتهای حامی سرمایهداران را دچار وحشت میکند و سراسیمه ابزارهای سرکوبِ مستقیم و غیر مستقیمِ خود را علیه کارگران بکار میگیرند. عکسالعمل دولت به کارگران میآموزد که برای به نتیجه رساندن این نبرد باید آگاهتر، متشکلتر و رزمندهتر وارد عمل شوند: “اعتصاب، چشم کارگران را نه فقط به ماهیت سرمایهداران بلکه به ماهیت دولت و قوانین آن نیز باز میکند، هر اعتصابی این واقعیت را که دولت دشمن کارگران است و طبقه کارگر باید خود را برای مبارزه علیه دولت و برای احقاق حقوق همه مردم آماده کند به کارگران یادآوری میکند. اعتصاب به کارگران میآموزد که با هم متحد شوند، به آنان نشان میدهد که آنان فقط وقتی متحد باشند میتوانند علیه همه سرمایهداران مبارزه کنند. اعتصاب به کارگران میآموزد که به مبارزه علیه حکومت پلیسی فکر کنند و برای آزادی تمام مردم، تمام آنانی که زحمت میکشند از زیر یوغ استبداد مبارزه کنند.”
بدین ترتیب، اعتصاب عرصههای مبارزه سیاسی را بر روی کارگرانِ پیشرو و رهبرانِ کارگری میگشاید. به آنان میآموزد که رسالتِ دگرگون کردن این جامعهِ وارونه که مقدراتش در دست یک طبقهِ زائد و انگل است بر عهده آنان است. آنان با تداوم این مبارزه میآموزند که کل تبعیضاتِ اجتماعی و سیاسی، گرسنگی، قحطی، ستمگری بر زنان، تبعیض نژادی، اعتیاد، تنفروشی، کار کودکان، کودکان خیابانی و کل فساد موجود در این جامعه حاصل نظامی است که عمر تاریخیش بسر رسیده است و با دستانِ توانای طبقه کارگر می تواند دگرگون شود.
جنبش کارگری در هیچ کشوری حق اعتصاب را از رژیمهای سرمایهداری حاکم گدایی نکرده است، بلکه این حق را به نیروی اتحاد و مبارزه خود بدست آورده است.
در ایرانِ زیر سلطه رژیم اسلامی اگر چه رژیم چنین حقی را هرگز برای کارگران برسمیت نشناخته است اما اعتصاب همواره یکی از ابزارهایی بوده است که توده کارگران برای بیرون کشیدنِ بخشی از حقوق خود از حلقوم سرمایهداران و دولتهایشان به آن دست زدهاند. اعتصاباتِ پیروزمند کارگران نفت و پتروشیمی، راه آهن سراسری و اعتصابهای پیدرپی کارگران مبارز نیشکر هفتتپه از نمونههای باشکوه بکارگیری این ابزار بوسیله توده کارگران بود.
اعتصاب، ابزار مبارزهِ دسته جمعی کارگران است. اعتصاب مدرسهای برای آموزش طبقه کارگر در مبارزات سرنوشتسازی است که پیش رو دارد. اعتصاب فرصتی برای رو آمدن و پرورش فعالان و رهبران کارگری است. در جریان اعتصاب است که کارگران به ضرورت متشکل شدن و یا انسجام دادن بیشتر به تشکلهایشان پی میبرند. در جریان اعتصاب است که کارگران نقاط قوت و نقاط ضعف حرکت خود را در مییابند و تجربه خود را برای مبارزات سرنوشتسازِ آتی غنیتر میسازند. در جریان اعتصاب، رفاقت و همبستگیِ کارگری تقویت میشود. در روزهای اعتصاب خانوادههای کارگری بیش از پیش به همدیگر نزدیک میشوند و در رفع مشکلات روزمره به یاری همدیگر میشتابند.
هیچ درجهای از خدمات اجتماعی و بیمهها، هیچ میزانی از افزایش دستمزد، هیچ بهبودی در شرایط ایمنی کار، حاصل تصمیم داوطلبانه و اختیاری از جانب سرمایهداران نبوده است. هر حقی که در این زمینهها بدست آمده است و یا قرار است در آینده بدست بیاید تنها حاصل مبارزه مستقیم کارگران و یا ترس سرمایهداران و دولتهایشان از واکنشهای شدیدتر و گستردهتر کارگران بوده است. سرمایهداران و دولتهایشان تا وقتی که با اعتراض و مبارزهِ کارگران در شکل اعتصاب مواجه نشوند، به خواستهای کارگران بیاعتنایی میکنند. اما وقتی کارگران پروسه تولید و سوداندوزی سرمایهداران را متوقف کردند آنگاه است ترس بر وجودشان غلبه میکند و در مییابند که چگونه شیشه عمر نظامشان در دست محرومان و بیچیزانی است که تا دیروز به بردگی میکشید و تحقیرشان میکرد. اعتصاب مدرسه مبارزه طبقاتی کارگران علیه نظام سرمایهداری است