
امروز شنبه، ۲۳ فروردینماه، شهر مسقط پایتخت عمان میزبان مذاکرات حساسی میان نمایندگان جمهوری اسلامی ایران و دولت آمریکا است. این مذاکرات، که با وساطت دولت عمان انجام میشود، در شرایطی برگزار میگردد که سایهای از تنش و تهدیدات نظامی بر منطقه حاکم است. در این میان، عباس عراقچی به عنوان نماینده ایران، گفته میشود با اختیارات کامل از سوی خامنهای و ستیو ویتکاف، مشاور ترامپ در امور خاورمیانه، به نمایندگی از آمریکا در این مذاکرات حضور دارند.
در حالی که تنشها ادامه دارد، دولت آمریکا حلقه تحریمهای اقتصادی خود علیه ایران را تنگتر کرده، حضور نظامی خود در منطقه را تقویت نموده و به تلاشهایش برای به انزوا کشاندن بیشتر جمهوری اسلامی ادامه میدهد. هدف مقدم دولت آمریکا از افزایش این فشارها، کشاندن رژیم جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره مستقیم بود و این هدفی است که تا همین جا به آن رسیده است.
در مورد دستور کار مذاکرات، جمهوری اسلامی ادعا میکند که گفتگو صرفاً بر سر پروژه اتمی ایران است. اما محافل آمریکایی از مسائل متنوعی شامل انحلال سپاه قدس، از بین بردن موشکهای بالستیک و ممنوعیت تولید آنها، انتقال اورانیوم غنیشده به کشور ثالث و از بین بردن کلیه سیستم غنیسازی با غلظت بالا و نیز پذیرش یک سیستم کنترل کارآمد بر اجرای توافقات سخن میگویند.
واقعیت این است که از یک سو جمهوری اسلامی گزینهای جز پذیرش خواستههای ترامپ را ندارد و از سوی دیگر، آمریکا نیز تمایلی به وارد شدن در یک پروسه طولانی گفتگو برای حصول نتیجه را ندارد و علاقهمند است در مذاکراتی شفاف و سریع، خواستههای خود را تأمین نماید. ترامپ، که در پروژههای دیگرش از جمله جنگ تعرفهها موفقیتی کسب نکرده است، به شدت به یک پیروزی در زمینه مناقشاتش با جمهوری اسلامی در این مذاکرات نیاز دارد. به زانو درآوردن جمهوری اسلامی، به تقویت موقعیت آمریکا در کل خاورمیانه کمک خواهد کرد. ترامپ برای نمایش قدرت خود در سطح جهانی هم، نیاز دارد که به هر طریقی که شده از راه مذاکره یا اعمال زور نظامی، جمهوری اسلامی را وادار به پذیرش خواستههای خود نماید.
جمهوری اسلامی، در شرایط کنونی که حلقه تحریمها تنگتر شده است و تهدیدات آمریکا ادامه دارد، هرگونه رفتن به پای میز مذاکره را برای خود خفتبار میدانست، اما به ناچار به آن تن داد. هدف تاکتیکی جمهوری اسلامی از تن دادن به مذاکرات مستقیم، آماده کردن زمینه یک «سازش آبرومندانه» است. هدف استراتژیک جمهوری اسلامی در این مذاکرات، تضمین بقای حاکمیت خودش است. میخواهد این تضمین را از دولت آمریکا بگیرد که برنامهای برای سرنگونی رژیم ندارند.
هدف استراتژیک آمریکا هم نه سرنگونی رژیم اسلامی، بلکه تغییر رفتار آن است. دولت آمریکا نمیخواهد آینده ایران را که آبستن انقلاب است، به سرنوشتی نامعلوم واگذار کند. دولت آمریکا میخواهد جمهوری اسلامی را چنان رام کند که هیچ خطری برای منافع آمریکا و متحدین آن در منطقه ایجاد نکند. بنابراین، هر دو طرف منازعه بر سر بقای رژیم جمهوری اسلامی توافق نظر دارند. آنچه مورد اختلاف است، بهایی است که جمهوری اسلامی برای گرفتن تضمین بقایش باید بپردازد. بهایی که قرار است در مذاکرات جاری تعیین گردد.
با وجود اینکه نه دولت آمریکا و نه جمهوری اسلامی نقشه وارد شدن به یک جنگ تمام عیار را در سر ندارند، اما در جریان این تنشها، سنجش میزان تحمل هر یک از طرفین این منازعه از جانب طرف دیگر کار سادهای نیست. درماندگی اقتصادی جمهوری اسلامی، زمینهساز ماجراجوییهای نظامی است. بنابراین، خواه در نتیجه این ماجراجوییها یا تشدید فشارهای آمریکا باشد، یا در نتیجه محاسبات اشتباه، یک عملیات و درگیری نظامی خارج از برنامه هم میتواند عواقب فاجعهباری داشته باشد.
اما بحران داخلی و نارضایتی عمومی، چالش اصلی جمهوری اسلامی است. نهایتاً، آینده سیاسی ایران در جهت منافع کارگران و مردم ستمدیده و محروم، نه در مذاکرات دیپلماتیک ایران و آمریکا، بلکه در میدان مبارزات اجتماعی و سیاسی رقم خواهد خورد. اراده اکثریت مردم ایران، تعیینکننده مسیر آینده خواهد بود. آینده ایران را نه دیپلماتها، بلکه اراده جمعی مردمی تعیین میکند که دیگر نمیخواهند قربانی سیاستهای شکستخورده رژیم جمهوری اسلامی باشند.
تردیدی نیست که رویارویی نظامی جمهوری اسلامی با دولت آمریکا و متحد آن دولت اسرائیل، تماماً به زیان منافع طبقه کارگر و تودههای مردم ایران و منطقه است. همانطور که تنگتر شدن حلقه تحریمهای اقتصادی شرایط کار و زندگی را برای کارگران و اکثریت مردم ایران سختتر کرده است، تداوم فضای جنگی نیز در خدمت امنیتی کردن فضای جامعه و تشدید سرکوب است و آهنگ تداوم و رشد اعتراضات کارگری و تودهای را کند خواهد کرد.
در چنین شرایطی، نباید گذاشت هیچ بخشی از جامعه در دام تبلیغات ارتجاعی و ناسیونالیستی دفاع از میهن جمهوری اسلامی گرفتار آید. نباید اجازه داد هیچ بخشی از مردم از فرط ضدیت با جمهوری اسلامی یا سرخوردگی از روند پیشروی مبارزه برای سرنگونی این رژیم، به مداخله امپریالیستی آمریکا یا اپوزیسیون هواخواه آن امید ببندند. طبقه کارگر و مردم ستمدیده ایران باید بدانند که برای پایان دادن به عوارض ویرانگر این کشمکشها، راهی جز گسترش مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و افشای ماهیت واقعی سیاستهای دولت آمریکا و آن بخش از نیروهای اپوزیسیون بورژوایی که به مداخله آمریکا امید بستهاند، وجود ندارد.