(یونسکو)، سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۷ روز بیست و سوم ماه اوت را به عنوان یادمان تجارت برده و لغو آن نامگذاری کرد. مجمع عمومی سازمان ملل قبلا در سال ۱۹۴۹ “روز جهانی لغو بردهداری” را وارد تقویم سازمان کرده بود و یونسکو با تعیین ۲۳ اوت یادمان قربانیان را گرامی داشت.
تجارت برده، که توسط بریتانیای استعمارگر از قرن پانزدهم میلادی در حوزه اقیانوس اطلس آغاز شد، به سرعت در کشورهای اروپایی و آمریکا گسترش یافت؛ در اواخر قرن هجدهم، مردم مبارزه علیه بردهداری را آغاز کردند. با اینکه این سیستم ضد انسانی در اواسط قرن نوزده لغو گردید، اما مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل نشان داد که بردهداری تا آن زمان لغو نشده بود. دلیلش هم احیای رسمی بردهداری سنتی در آمریکای سرمایهداری بود. تا نیمه اول قرن نوزدهم، بردهداری رسما محور اقتصاد آمریکا بود. جنوب آمریکا بخش پویای اقتصاد این کشور (و شهروندان سفیدپوست آن) به شمار میرفت. بیش از نیمی از صادرات کشور در شش دهه نخست قرن نوزدهم از پنبه خامی تشکیل میشد که تمامی آن توسط بردگان به تولید رسیده بود. سرانجام بردهداری به صورت رسمی آن در آمریکا در ۱۸۶۵ لغو گردید. اما سرمایهداری بردهداری را در اشکالی نوین تاکنون حفظ کرده است. بعضی از این اشکال علنی بوده نظیر احیای بردهداری در آلمان نازی. در دوره آن رژیم فاشیستی و سرمایهدارانه مقامات حکومت رسما میلیونها یهودی، کمونیستها، کولیها و اسیران جنگی را به جای ۱۳ میلیون کارگری که برای جنگ بسیج کرده بودند، اجبارا به کار گماردند. در پاکستان و هندوستان کودکان و سایر اعضای خانواده به جای وام به قرضدهنده داده میشدند و آنها نیز قربانیان را علنا به کار گرفته و در مواردی برای جلوگیری از فرارشان، آنها را به تخت زنجیر میکردند. یکی از کودکان برده پاکستانی اقبال مسیح است. اقبال مسیح، سال ۱۹۸۳ در موردیک، شهرک تجارتی حومهی لاهور، در خانوادهی فقیر مسیحی به دنیا آمد. در چهار سالگی، پدر و مادرش او را برای پرداخت ۶۰۰ روپیه قرض که از صاحب یک کارخانه قالیبافی گرفته بودند، به کار فرستادند.
در کارخانه، اقبال و سایر کودکان باید ساعات متمادی تحت شرایط دشوار کار کنند، در حالی که با زنجیر به کارگاه قالی بافی بسته شده بودند. او وقتی فهمید قرض والدینش به این زودیها پرداخت نخواهد شد، در ده سالگی، زنجیر را شکست و پا به فرار گذاشت. اقبال مبارزهای جانانه در پاکستان و خارج را علیه صاحبان کودکان برده، که عمدتا بردههایشان را در قالیبافی به کار میگرفتند، به راه انداخت. او سه هزار کودک پاکستانی را کمک کرد تا از بردگی فرار کنند و در بیشتر نقاط جهان علیه کار کودکان سخنرانی کرد. او برنده چند جایزه حقوق بشری و الهامبخش تاسیس چندین موسسه حقوق کودکان و عامل بستن چندین قالیبافی شد که با کار بردگان کودک قالی میبافتند. بردهداران سرانجام او را در ۱۹۹۵ در سن دوازده سالگی در پاکستان ترور کردند.
بعدها بعضی گروههای تروریستی اسلامی نظیر داعش زنان را به عنوان غنیمت جنگی اسیر کرده و با اتکا به آیات قرآن در بازار میفروختند. همچنین گروههای تروریستی اسلامی دیگر مردان را نیز در کنار زنان به اسارت گرفته و رسما در بازار بردگان لیبی به فروش میرساندند. اما بردگی مدرن در اشکال پوشیدهتری هم وجود دارد.
طبق تعاریف ارائه شده از سوی سازمان جهانی کار یا نهادهای بینالمللی دیگر بردهداری مدرن مواردی نظیر “کار اجباری”، “ازدواج اجباری”، “کودکان کار”، “تنفروشی” یا هرگونه خدمت اجباری دیگر و همچنین “قاچاق انسان” را در بر میگیرد. به این اعتبار بنا بر برآورد سازمان حقوق بشری “واکفری” حدود ۵۰ میلیون برده مدرن در دنیا وجود دارند. اما بعضی از محققان مکتوب کردهاند که میلیونها کودک در جهان در آفریقا و آسیا برای ابرشرکتهای صاحب اسم و رسم بینالمللی کار میکنند که عملا بردهاند.
در جمهوری اسلامی طبق فتوای بعضی از آیات نظیر مصباح یزدی و پیروانش، همانطور که در قرآن آمده و طبق سنت اسلامی بردگی آزاد است. این بردگی در کودکان کار، کودک همسری، ازدواج اجباری، تنفروشی نمایانتر است. اما کار در خانه و خانواده نیز عملا به صورت بردگی کودکان، بویژه کودکان دختر، رایج میباشد.
نظام سرمایهداری ایجادکننده و عامل بقای بردهداری مدرن در تمام اشکال آنست. استثمار کار بردگان جدید به صورت کسب و کاری با سود صدها میلیارد دلاری درآمده و هیج دولتی قادر نشده آن را از طریق قانونگذاری منسوخ کند. بنابراین منطقا و تحلیلا میتوان نتیجه گرفت که بردهداری مدرن و سنتی تنها با مرگ سرمایهداری به طرزی ریشهای لغو خواهد شد.