روزنامه “اعتماد” در شماره روز پنجشنبه خود گزارش تکان دهندهای از وضعیت بهداشت و درمان در تهران، کوردستان و بلوچستان منتشر کرده است، که گوشههایی از آنچه را امروز در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی میگذرد را برملا میکند. گزارشگر روزنامه «بنفشه سام گيس» از خانوادههایی نام میبرد که از شهرستانها به تهران آمدهاند به امید آنکه کودکان بیمارشان را در «مركز طبي كودكان» معالجه کنند. این مردم در هوای داغ تهران در پیادهرو مقابل، بیمارستان به انتظار نشستهاند و معمولاً به عناوین مختلف جواب رد میشنوند.
یکی از این خانوادهها میگوید: بيمارستان ايرانشهر دكتر نداره، امكانات نداره، دكتر بيمارستان ايرانشهر به ما گفت برو تهران چون دستگاههايی كه تهران داره هيچوقت به بيمارستان ايرانشهر نمیارند. حالا هم اینجا «مركز طبی کودکان» به ما ميگه بچهتون نفس نداره و بايد براش دستگاه تنفسي بگيرين و بچه رو ببرين .دستگاه تنفسي ۸۵ ميليون تومنه و من چنين پولي ندارم. به مددكاری بيمارستان گفتم من درآمدی برای خريد اين دستگاه ندارم؛ مددكار گفت ما هم نميتونيم به شما كمک كنيم.
کارگری از همدان آمده و کودک ۵ سالهاش بدلیل خطای جراح دچار مشکلی جدی شده که به سه عمل نیاز دارد. به او میگویند بايد برای هر نوبت جراحی ۳۰ ميليون تومن پول بدين. پدر دردمند میگوید: من يک كارگر سادهام و چنين پولي نداشتم .
گزارشگر از یک جراح بيمارستاني در يكي از شهرهای كوچک كوردستان نقل قولی میکند که برای منطقه در محرومیت نگهداشته شده نظیر این استان نمونهوار میباشد. جراحِ متخصص زنان میگوید:
چهار ماهه كه تيغ و دستكش جراحی نداريم يعنی من كه روزی يک بار يا هفتهای چند بار يک بيمار سزارين دارم، تيغ برای جراحی بيمار ندارم! چهار ماه قبل با هزينه خودم، دو بسته تيغ جراحی خريدم و به اتاق عمل بيمارستان اهدا كردم. بيمارستان ما ۵ متخصص زنان داره. من اين دو بسته تيغ جراحی رو قايم كردم كه غير از ما ۵ نفر، بقيه جراحهای بيمارستان بهش دسترسی نداشته باشن تا ما براي سزارين بيمار با كمبود تيغ جراحي مواجه نشيم. وضع دستكش هم همينه.
آن دکتر در مورد سایر کمبودها گفت: وقتي مادر باردار بعد از زايمان دچار خونريزي شده و من دارويی براي كنترل خونريزيش ندارم، ناچارم برای زنده نگهداشتنش، رحمش رو دربيارم. جراحيهای غير اورژانسی رو بهطور كامل حذف كرديم چون دستگاه لازم برای تشخيص بيماریهای زنان نداريم.
در جمهوری اسلامی که مافیای دارو و درمان بر مقدرات سلامت شهروندان حاکم میباشد فقط چهار تا چهار و نیم درصد تولید خالص ملی به سلامت شهروندان اختصاص دارد. این در حالیست که حکومت در نه ماهه اخیر از نفت به حراج گذشته شده ۱۳۴ میلیارد دلار درآمد داشته است. اما سهم چهار درصد برای صاحبان درآمد پائین در بلوچستان، کوردستان، ایلام، آذربایجانغربی، کهگیلویه و بویراحمد بسیار کمتر از مقدار مذکور نیز میباشد.
گذشته از شهروندان تنگدست که به دلیل وضعاسفبار بیمه و درمان با مرگ روبرو میشوند، شماری از سیصد هزار پرستار، کارمند و متخصصین استخدام شده در وزارت بهداشت با چنان شرایط غیر تحملی دست به گریبانند که به ناچار مهاجرت میکنند. تحت چنین شرایطی است که حتی میزان خودکشی در میان افراد شاغل در این بخش افزایش یافته است.
رسانههای به اصطلاح اصلاحطلب، نظیر “اعتماد” تلاش دارند امید واهی در جهت بهبود همه جانبه بهداشت بیافرینند. آنها نوشتهاند دکتر مسعود پزشکیان جراح قلب و اولین رییسجمهور پزشک است که با خود امید به حل مشکلات درمان و بیمههای مربوط به آنرا آورده است. این بشارت دادنها در شرایطی است که خود پزشکیان که قدرت مافیای دارو ودرمان را میشناسد هیچ وعدهای در این مورد نداده است.
بهداشت و درمان رایگان حق مسلم هر شهروندی است. هیچکسی نباید بخاطر در دسترس نبودن خدمات پزشکی و درمانی در رنج باشد. شایسته نیست هیچ انسانی با محروم بودن از خدمات پزشکی و درمانی در بستر بماند و رنج ببرد و بمیرد. انسان امروز سزاوار آن است که صد در صد از سیستم خدمات بهداشتی و درمانی رایگان بهرهمند باشد. کارگران بسیاری از کشورها در نتیجه سالها مبارزات خود توانستهاند دولتها را به تامین بهداشت و درمان شهروندان موظف کنند. اگر کارگران و مردم بخش وسیعی از جهان توانستهاند با مبارزات خود دولتهای سرمایهداری حاکم را ناچار سازند تا خود را در قبال تامین بهداشت و سلامت جامعه مسئول بدانند، کارگران و مردم ستمدیده و محروم ایران نیز میتوانند با اتکا به اتحاد و مبارزه متشکل و سازمانیافته خود، خواست بهداشت و درمان رایگان را به این رژیم تحمیل کنند، تا بخشی از دستمزدهای پرداخت نشده کارگران و سهمی از ثروتهای غارت شده مردم را به شکل خدمات درمانی و بهداشتی به آنان برگرداند.