
روز جهانی تندرستی، که هر سال در هفتم آوریل و برابر با هجدهم فروردین گرامی داشته میشود، فرصت اندیشیدن به وضعیت سلامت جامعه را فراهم کرده است. سلامت، تنها به معنای نبود بیماری نیست و ابعاد گوناگونی از زندگی انسانی را در بر گرفته است. زیستن در محیطی ایمن، داشتن تغذیه مناسب، دسترسی به خدمات درمانی، احساس آرامش روانی و امکان پیشگیری و درمان رایگان، معنای واقعی تندرستی را شکل داده است.
در ایران، سلامت عمومی با بحرانهای جدی روبهرو شده است. سیاستگذاریهای اقتصادی نادرست، گسترش فقر، افزایش هزینههای درمان و فروپاشی تدریجی ساختار درمان دولتی، تندرستی مردم را به خطر انداخته است. در بسیاری از موارد، دسترسی به سادهترین خدمات درمانی به دغدغهای سنگین برای خانوادههای کارگری تبدیل شده است.
در سال ۱۴۰۳، میانگین هزینه بستری شبانه در بیمارستانهای دولتی به بیش از یک میلیون و سیصد هزار تومان رسیده است. در بیمارستانهای خصوصی، همین هزینه به چهار تا شش میلیون تومان افزایش یافته است. حداقل دستمزد کارگران در همین سال، تنها هشت و نیم میلیون تومان تعیین شده است. بسیاری از خانوادهها برای تامین هزینههای درمان، ناچار به گرفتن وام، فروش لوازم منزل یا چشمپوشی از درمان شدهاند.
مرکز پژوهشهای مجلس گزارش داده است که در سال ۱۴۰۳، بیش از ۴۲ درصد از خانوارهای دهکهای پایین درآمدی، حداقل یکبار به دلیل مشکلات مالی از مراجعه به پزشک خودداری کردهاند. سهم پرداختی از جیب مردم بهطور میانگین از ۳۸ درصد در سال ۱۳۹۰ به ۵۲ درصد در سال جاری افزایش یافته است. این روند نشان میدهد که دولت از مسئولیت خود در حوزه درمان عقبنشینی کرده است.
نظام بیمهای ایران نیز نتوانسته است پاسخگوی نیازهای واقعی مردم باشد. بسیاری از داروهای ضروری یا تحت پوشش بیمه قرار نگرفتهاند یا با تاخیرهای طولانی و سهم بیمه ناچیز ارائه شدهاند. انجمن داروسازان اعلام کرده است که بیش از ۴۵ قلم داروی ضروری از جمله انسولین، داروهای ضدتشنج و آنتیبیوتیکهای پایه در نیمه اول سال ۱۴۰۳ با کمبود جدی روبهرو شدهاند. قیمت برخی از داروها در بازار آزاد تا پنج برابر افزایش یافته است.
کادر درمان، در خط مقدم این بحران ایستاده است و با فشار سنگین کاری و ناامنی شغلی دستوپنجه نرم کرده است. نسبت پرستار به تخت بیمارستانی در سال جاری، تنها ۰.۹ نفر اعلام شده است. این در حالی است که استاندارد جهانی این نسبت، بیش از ۲.۵ نفر در هر تخت است. اضافهکاری اجباری، عدم پرداخت کارانه و معوقات حقوقی، انگیزه شغلی پرستاران را کاهش داده است.
مهاجرت کادر درمان نیز به اوج رسیده است. تنها در سال ۱۴۰۳، بیش از ۱۰ هزار پزشک و پرستار برای دریافت تاییدیه مهاجرت به خارج از کشور اقدام کردهاند. این رقم، نسبت به سال ۱۴۰۰، بیش از هفت برابر رشد داشته است. در برخی تخصصها از جمله بیهوشی، ظرفیتهای رزیدنتی خالی ماندهاند و بیمارستانها با کمبود جدی پزشک متخصص مواجه شدهاند.
کمبود نیروی انسانی در مناطق محروم، وضعیت وخیمتری را رقم زده است. در بسیاری از شهرهای کوچک و روستاها، تنها یک درمانگاه با پزشک شیفتی فعالیت کرده است. خانههای بهداشت با کمبود تجهیزات، دارو و نیروی انسانی روبهرو شدهاند. برای بسیاری از مردم روستانشین، مراجعه به پزشک نیازمند طی مسیرهای طولانی، صرف هزینه سنگین و انتظار در صفهای طولانی شده است.
در چنین شرایطی، سلامت از یک حق طبیعی به کالایی لوکس تبدیل شده است. خانوارهای برخوردار به درمانگاههای خصوصی مراجعه کردهاند و اقشار کمدرآمد از درمان صرفنظر کردهاند. نظام درمانی، بهجای آنکه در خدمت مردم باشد، به ابزاری برای سودآوری بخش خصوصی تبدیل شده است.
برای برونرفت از این وضعیت، باید ساختار سلامت کشور تغییر داده شود. بودجه عمومی باید به جای پروژههای نمایشی، صرف گسترش مراکز درمانی رایگان شود. بیمهها باید قدرت واقعی برای پوشش درمان داشته باشند. نظام پرداخت حقوق کادر درمان باید شفاف، منصفانه و منظم عمل کند. دارو باید بهعنوان یک نیاز حیاتی، با قیمت مناسب و دسترسی همگانی در اختیار همه قرار گیرد.
روز جهانی تندرستی را نباید تنها به برگزاری همایشها و سخنرانیهای رسمی محدود کرد. این روز، یادآور مسئولیتهایی است که بر دوش حاکمیت، نهادهای بهداشتی و مردم قرار گرفته است. باید بپرسیم چرا سلامت در ایران به چنین وضعیتی دچار شده است. باید صدای کسانی باشیم که در سکوت رنج کشیدهاند و از درمان محروم ماندهاند.
باید سلامت را از انحصار خارج کنیم و به خواستی عمومی و همگانی بدل سازیم. باید برای ساختن نظامی تلاش کنیم که در آن هیچکس برای درمان، نگران نان شب خود نباشد. باید از سلامت بهعنوان حقی انسانی دفاع کنیم و نگذاریم که زندگی مردم قربانی سود و نابرابری شود.