
روز شنبه سیزدهم اردیبهشتماه ۱۴۰۴، برابر با سوم می ۲۰۲۵، در تقویم سازمان ملل روز آزادی مطبوعات بود. این روز در دسامبر ۱۹۹۳ توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد و بر اساس توصیه کنفرانس عمومی یونسکو اعلام شد. روز جهانی آزادی مطبوعات ۲۰۲۵ بر آزادی مطبوعات، جریان آزاد اطلاعات، استقلال رسانهها و هدف جهانی دسترسی به اطلاعات و حمایت از آزادیهای اساسی تمرکز دارد.
حمایت از آزادیهای اساسی در رسانهها و از جمله شبکههای اجتماعی خط رسمی روز به روز سختتر میشود. رسانهها یکی از اصلیترین معماران افکار عمومی و طبقاتیترین ابزار نفوذ در میان مردم هستند. طبقات دارا همواره از اشکال مختلف رسانه استفاده کرده و با بهرهگیری از پول، مالکیت رسانهها، مذهب، عادات، فرهنگ، آموزش در کنار سرکوب وحشیانه تلاش کردهاند طبقات تولیدکننده، تحتستم و پیشروان آنرا از انواع آزادی و از جمله آزادی مطبوعات محروم نگه دارند. این واقعیت در دوره رشد نظام سرمایهداری عیانتر از هر زمان دیگر خود را نشان میدهد. در این دوران رسانهها در اشکال نوشتاری، تصویری و گفتاری بسیار متنوع شده و بیش از گذشته خصلت طبقاتی خود را نمایان کردهاند.
رسانههای جمعی شامل روزنامهها، مجلات، سینما، تئاتر، عکس، کتاب، موسیقی رادیو و تلویزیون و شبکههای اجتماعی که در خط رسمی عمل میکنند به صورت آشکار یا پنهان و در اساس از مالکیت خصوصی بورژوایی، از دولت بورژوایی، ایدئولوژی بورژوایی و تمام خرافات پایهای بورژوایی دفاع میکنند. آنها در همانحال رقابتهای بخشهای مختلف بورژوایی را منعکس میکنند.
رسانههای بورژوایی و امپریالیستی که معمولاً در کشورهای توسعهیافته سرمایهداری از کابینهها مستقل هستند، از دولت بورژوایی به معنای عام کلمه مستقل نیستند هیچ، بلکه کاملاً در خدمت آن هستند. رسانههای خطرسمی در کشورهای در حال توسعه نظیر جمهوری اسلامی مستقیماً توسط دستگاههای دولتی و از طریق دیکتاتوری عریان تحت کنترل طبقه حاکمه و دولت خدمتگزار آن قرار داده شدهاند.
این جنبه اخیر با میدان دار شدن رسمی سوپر میلیادرهای چون ترامپ، ایلان ماسک و صاحبان فیسبوک و آمازون در کنار میلیادرهایی مانند مایکل بلومبرگ که حداقل بیش از ۴۵ میلیارد دلار ثروت دارد و رابرت مرداک که خود و خانوادهاش در ۵ کشور ۱۲۰ روزنامه را صاحبند، عیانتر گردیده است.
شبکههای اجتماعی به عنوان بخش بزرگ رسانههای تودهای روز به روز بیشتر بر نفوذ و لاجرم قدرت خود میافزایند. امروزه نیمی از جمعیت جهان حداقل یک حساب شبکه اجتماعی دارند. فیسبوک ۲ میلیارد و شصد میلیون کاربر، یوتیوب ۲ میلیارد، اینستاگرام یک میلیارد و یکصد میلیون و توییتر ۳۲۶ میلیون کاربر دارد. با چنین گستردگی، این پلتفرمها قدرت عظیمی بر آزادی بیان دارند. نظرسنجیها نشان میدهد ۵۰٪ بزرگسالان اخبار را از شبکههای اجتماعی به جای روزنامهها و تلویزیون دریافت میکنند. شبکههای اجتماعی میتوانست ابزاری قدرتمند برای مشارکت جمعی و آزادی بیان باشند، اما مالکیت خصوصی و استبداد مانع این امر شده است. پا به پای به راست رفتن بیشتر حکومتها تحمیل محدودیت بر آزادی رسانهها و لاجرم آزادی بیان بیشتر شده.
محدودیتهایی که دولتها بر آزادی بیان و رسانهها در جهان توسعه یافته تحمیل کردهاند در ایرانِ تحت رهبری جمهوری اسلامی حد و مرزی ندارد. این رژیم سرمایه داری و اسلامی از محدودیتها و سانسور چنان استفاده کرده که به قول کانون نویسندگان “تیراژ کتاب را در جامعهای هشتاد و پنج میلیونی به ۲۰۰ نسخه رساند، تئاتر را از صحنه خارج کرد، سینمای رسمی را به ابتذال کشاند، سازها را پشت پرده نشاند، بسیاری از هنرمندان را تاراند یا منزوی ساخت، توصیف و گزارش واقعیتهای اجتماع را توطئهی خبرنگار و گزارشگر و عکاس نمایاند.” رسانههای صوتی، تصویری و نوشتاری این رژیم دروغگویِ تحریفگر مورد عمیقترین نفرتهای شهروندان هستند. این واقعیت از وقتی که جنبش انقلابی “زن، زندگی، ازادی” شروع شده آشکارتر شده است.
در مقابل رسانههای خطرسمی رسانههای مستقل قرار دارند که متعلق به آزادیخواهان، زنان آزاده، مخالفین سرمایه و سوسیالیستها میباشند. این رسانهها هستند که حقایق را منعکس کرده، مصائب سیستم بحرانزده سرمایهداری را بیان کرده و بدیل آن یعنی سوسیالیسم را برجسته میکنند. اینها به همین دلیل تحت بیشترین حملات از جانب دولتها و کارفرمایان و مخصوصاً صاحبان رسانههای رسمی در کشورهای توسعه یافته بوده و در دولتهایی نظیر جمهوریاسلامی قدغن هستند. دامنه آزادی مطبوعات مثل بقیه حقوق دموکراتیک به میزان قدرت طبقه کارگر و ضعف دولتهای بورژوا بستگی دارد.