موجی که علیه. صدور حکم اعدام “توماج صالحی” در داخل و خارج کشور برخاست نمونه امیدبخشی است که نشان داد مردم مبارز در این لحظات حساس، زندانیان سیاسی دربند را که مرگ در کمین شان نشسته است تنها نخواهند گذاشت.اما واقعیت این است که برای بازداشتن دست رژیم از دست درازی به جان زندانیان دربند نیرویی به مراتب عظیمتر و حرکتی به مراتب گستردهتر ضروری است. هنوز نیروی لایزال مردمی که توان به پیروزی رساندن چنین نبرد بزرگی را دارند، به حرکت در نیامده است، امری که به عنوان وظیفهای در برابر ما و هر انسان مبارزی قراردارد. این حرکت بدون شک بسان رودخانه خروشانی خواهد بود که کلیت این رژیم را همچون خس و خاشاک خواهد روبید.
در این مملکت میلیونها جوان از این رژیم جنایتکار بیزارند، میلیونها زن اسیر از این رژیم متنفرند، میلیونها کارگر گرسنه آرزوی مرگ این رژیم را دارند، میلیونها معلم، پرستار، کارمند و بازنشسته زیر خط فقر زندگی میکنند و حرمت و عزتشان را در سرنگونی این رژیم میبینند، میلیونها انسان معتادند و سرنوشت شوم خود را از چشم این رژیم میبینند، میلیونها انسان بیخانماناند و بر این رژیم لعنت میفرستند و میلیونها کودک از لذات کودکانه بیبهرهاند و آرزوی دنیای شاد کودکانهای در سر دارند.
همه اینها آرزوی دنیایی دیگر را در دل میپرورانند، دنیایی که در آن آزادی باشد، نان و کار و مسکن و رفاه و آسایش و آرامش و شادی باشد و همه میدانند که با وجود این رژیم استثمارگر، غارتگر، فاسد، مستبد، زن ستیز، کودک آزار، به آن دنیایی که آرزویش را در دل دارند، نمیرسند.
تلاش متحدانه تودههای مردم برای لغو احکام اعدام و آزادی زندانیان سیاسی، بدون شک میتواند به پیروزی برسد. این رژیم علیرغم همه قلدریهایش و علیرغم چنگ و دندانی که نشان میدهد، در برابر عزم و اراده تودههای مردم ناتوان و ذلیل است. اگر جنایت میکند، اگر با بگیر و ببند و زندان و شکنجه و ترور و برپایی چوبهدار رعب و وحشت میآفریند، همه اینها از اینرو است که نه توان ایجاد هیچ بهبودی در زندگی مردم را دارد تا از این طریق پایگاهی در میان آنها بیابد، نه نفوذ کلامی که بتواند با فریب و تزویر مردم را به دنبال خود بکشاند، از اینرو به تنها حربه در دسترسش که زندانی کردن و کشتن و سرکوب است روی میآورد.
اما این حربه نیز دیگر کارآیی خود را از دست داده است و مردم از نمایش قدرت خود در جریان انقلاب ژینا نیرو گرفتهاند و مرعوب نخواهند شد. بدون شک این رژیم در برابر عزم جزم تودههای متحد و سازمانیافته و تشکلهای رادیکال اجتماعی سرانجام به زانو در خواهد آمد.
همه ما درجاتی از این زبونی رژیم را در برابر موج تودههای مردم خشمگین و عاصی دیدهایم و اگر تاکنون شر این رژیم از سر مردم ایران کوتاه نشده است، نه از قوت او که در پراکندگی و در نامتشکل بودن جنبشهای رادیکال اجتماعی و جنبش کارگری است.
اگرچه تودههای مردم همبسته و متحد طی دو سال گذشته در صحنههای بسیاری همبستگی کم نظیری از خود نشان دادند اما این درجه از همبستگی بدون تشکلهای متنوع و سازمانیافته نخواهد توانست عقب نشینیهای جدیتری را به این رژیم جنایتکار تحمیل نماید و راه رهایی قطعی تودههای مردم را از شر این رژیم هموار سازد.
در شرایطی که رژیم جمهوری اسلامی دستاندرکار اجرای سیاستی میباشد که طبق آن قدم به قدم سنگینی بار بحران و آشفتگی اقتصادی خود را را بر دوش کارگران و قشرهای کم در آمد جامعه بیاندازد، در خیابانها جنگ با زنان آزاد پوش براه انداخته و همزمان فشار بر زندانیان سیاسی و اجرای احکام اعدام را در دستور قرار داده است تا مردم را مرعوب و از ابراز اعتراض باز بدارد. اعدامهای اخیر و صدور حکم اعدام برای توماج صالحی تنها به اتهام خواندن آوازهای اعتراضی و انتقادی، نشان دادن چنگ و دندان خونین به مردمی است که رژیم میداند در مقابل به حرکت در آمدن موج خروشان مبارزه آنها ناتوان و درمانده است.
برای عقب نشاندن جدی رژیم در زمینه تن دادن به خواستهای اقتصادی مردم کارگر و زحمتکش و کم درآمد، برای بازداشتن دست رژیم از جان زندانیان سیاسی دربند و برای تثبیت هر درجه از دستاوردهای مبارزاتی تاکنونی، وجود تشکلهای پایدار تودهای در اشکال متنوع لازم است، تشکلهایی که کارگران، دانشجویان، زنان، معلمان،پرستاران، مدافعین حقوق بشر، مدافعین محیطزیست، مدافعین حقوق کودک و غیره را در بر بگیرد. گسترش سازمانهای تودهای و مدنی ابزار پیشروی و ضامن حفظ دستآوردها است. چنین وظیفهای عمدتا بر دوش فعالین سوسیالیست و رهبران و پیشروان جنبشهای رادیکال اجتماعی خواهد افتاد. نقشی که تاکنون به هر درجهای که ایفا شده به دستاوردهای چشمگیری منجر گردیده و از این پس نیز لازم است با جدیت و گستردگی بیشتری پیگیری شود.