سوم نوامبر را به عنوان روز زنان خانهدار مطرح کرده و بابت آن به زنان تبریک میگویند!
گرامیداشت چنین روزی از هر نهادی که برخاسته باشد از موضعی مردسالارانه است و قصد سرپوش گذاشتن بر کاری را دارد که شغل محسوب نمیشود و با دیدگاه بهرهبرداری از کار خانگی زنان طرح ریزی شده است.
تبریک این روز به زنان تحکیم وضعیت موجود زنان است و از نظر انسانهای برابریطلب به منزلهی تحقیر و توهین به زنان میباشد.
در متن زیر خانم دکتر سیمین کاظمی به مقولهی خانهداری میپردازند که نکات ارزشمندی را مورد توجه قرار دادهاند:
- ترکیب «زنان خانه دار»، چنان عادی و جاافتاده است که گویا خانهداری وظیفه ازلی و ابدی زنان است و زنان با چنین وظایفی زاده میشوند. این در حالیست که تقسیم کار جنسیتی که طی آن وظایف خانگی به زن محول شده، ساخته و پرداخته جامعه است و ارتباطی با ویژگیهای طبیعی زن و مرد ندارد.
- تقسیم کار جنسیتی که زنان را به کارهای خانه موظف میکند، یکی از بنیادیترین شیوههایی است که با آن نابرابری جنسیتی در جوامع استقرار یافته است. در تقسیم کار مبتنی بر جنسیت، چون کارخانگی که برعهده زنان است، کمارزش و بیاهمیت به حساب میآید و کاری که مردان به مثابه نانآور خانواده انجام میدهند حیاتی و مهم است، بنابراین مردان واجد حقوق بیشتری نسبت به زنان میشوند.
- اگر چه حافظان وضع موجود میکوشند برای تداوم نظم جنسیتی مستقر، زنان خانهدار را با ادبیات تعارفآمیز مورد تفقد قرار دهند، اما واقعیت آن است که کار خانگی مجموعهای پایانناپذیر از وظایف بیارج و بیاجر، تکراری، مداوم، ملالآور و در عین حال طاقتفرساست که زنان را از بام تا شام مشغول میکند. ماهیت چنین وظایفی به گونهای است که امکان خلاقیت و خودشکوفایی در آن محدود است از این رو زنان را به افسردگی، ناامیدی و احساس استیصال میکشاند.
- خانهدار بودن زن، عموماً به معنای فقدان فرصت اشتغال است. از همین روست که در جامعهی ما که فرصت اشتغال زنان اندک است و متناسب با افزایش تحصیلات و مهارتآموزی فضای کار برای زنان وجود ندارد، تعداد زنان خانهدار تحصیلکرده نیز در حال افزایش است.
- علاوه بر این چون کارخانگی کار تولیدی نیست و در واقع کار بدون مزد است، زنان خانهدار از استقلال اقتصادی محروم و به لحاظ مالی وابسته به مردان هستند که همین وابستگی مالی، به تبعیت بیچون و چرای زن از مرد مشروعیت میبخشد و خود منشأ بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی زنان است.
- سایه فرهنگ مردسالاری و میراث نامیمون آن یعنی تقسیم کار جنسیتی که خانهداری را به عنوان وظیفهای زنانه تثبیت کرده چنان سنگین است که حتی بسیاری از زنان شاغل نیز از وظایف خانگی رهایی ندارند و مجبورند علاوه بر کار بیرون از خانه، کارهای خانگی را نیز انجام دهند که در واقع متحمل رنج مضاعف و خستگی و فرسودگی میشوند.
- خانهداری وظیفهای زنانه نیست، و تحمیل چنین وظیفهای به زنان غیرمنصفانه و ناعادلانه است. برای رهایی زنان از وظایف خانگی لازم است تقسیم کار مبتنی بر جنسیت حذف شود و وظایف سنگین خانهداری با اجتماعی شدن این شکل از کار و نیز مشارکت مردان از دوش زنان برداشته شود.