مرکز آمار ایران در گزارش مردادماه خود ادعا کرد که تورم کاهش یافته و به چهل و شش و هفت دهم رسیده است. تجارت نیوز که این خبر را نقل کرده اضافه نموده که کاهش تورم به معنای کاهش قیمتها نیست و قیمت بعضی از اقلام افزایش چشمگیری هم داشته است. این سایت برای اینکه دروغگویی مرکز آمار را به طور غیر مستقیم رد کرده باشد به نقل از تازهترین گزارش بانک جهانی نوشته که تورم مواد غذایی در ایران ٧٨ درصد بوده است. البته به نظر نمیرسد در آمار بانک جهانی افزایش قیمت نان در چندین استان ایران نظر گرفته شده باشد. براساس گزارش سال گذشته مرکز آمار سرانه مصرف نان در ایران چیزی در حدود ۱۶۱ کیلوگرم است، این در حالی است که سرانه مصرف نان در سال ۱۳۹۲ بالغ بر ۹۷ کیلوگرم بوده است. این افزایش سرانه مصرف ناشی از کاهش سایر کالاها در سبد خانوار از جمله گوشت، لبنیات و پروتئین در سالهای اخیر گزارش شده است. با گران شدن کالاهای مورد نیاز مردم بر تعداد جمعیت زیر خط فقر افزوده شده و بیشتر هم افزوده خواهد شد. مقامات رژیم اعتراف میکنند که ۵۰ درصد مردم ایران زیر خط مطلق فقر زندگی میکنند. در چنین شرایطی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در ٢٩ مردادماه مدعی گردید که از جمعیت زیر خط فقر مطلق کاسته شده است. این فریبکاریها تنها نفرت تودهای از رژیم را ژرفتر خواهد کرد.
جمهوری اسلامی با فقیر نگه داشتن تودههای وسیع، اهدافی سیاسی را نیز تعقیب میکند. سران این رژیم تنها از طریق زندان و شکنجه کردن، اعدام و ترور نیست که زندگی انسانها در ۴۴ سال گذشته را به تباهی کشانده است. آنها در طول عمر نکبتبارشان با فقر و افزایش مستمر آن کوشیدهاند تا مردم را در دام تنگدستی اسیر و مطیع نگه داشته و یا در ارگانهای سرکوب سازماندهی کنند. طبق گزارشی که اخیراً پخش شده بعد از تحمیل رژیم اسلامی در اواخر سال ۱۳۵۷ به مردم رتبه ایران در شاخص سرانه تولید ناخالص داخلی، بیش از ۸۰ پله سقوط کرده. ۴۷ سال پیش تنها مردم ۳۵ کشور جهان وضعیت بهتری به نسبت مردم ایران داشتند، حالا مردم ۱۱۷ کشور جهان قدرت اقتصادی بیشتری نسبت به مردم ایران دارند.
فقر تحمیل شده به مردم هم ریشه در سیستم اقتصادی حاکم بر ایران، یعنی نظامِ سرمایهداری دارد و هم از سیاستها، دزدیها، حیف و میلها، رانت خواریها و شیوه حکومتی جمهوری اسلامی سرچشمه گرفته است. سران جمهوری اسلامی با بردن دهها میلیون نفر از شهروندان به زیر خط فقر ترتیبی دادهاند تا آنها همیشه به یارانه دولتی، کمکهای سازمانهایی شبه دولتی نظیر کمیته امداد خمینی و نظایر آنها چشم بدورند. اما مردم طبق آرزوی سران کجاندیشِ معمم و چکمهپوش رژیم عمل نکردند. آنها به جای تسلیم در برابر استبداد و تبعیضهای فقرآفرین جمهوری اسلامی خیزش دیماه سال ۹۶، آبانماه ۹۸ و جنبش انقلابی ژینا را برپا کردند. در واقع آنها با مبارزات مذکور، که هرکدام مکمل دیگری هستند، نشان دادند در کنار مبارزه برای تامین معیشت و رفاه، خواهان حقوق دموکراتیک خود نیز هستند. آن مبارزات الهامبخش نشان دادند که مردم معترض رسیدن به اهداف خود را در مرگ رژیم اسلامی سرمایه جستجو میکنند.
جمهوری اسلامی با استبداد ذاتیش مجموعهای شکنجهگر، اوباش و دزد را بر سرنوشت مردم حاکم کرده است. با این اوباش مردم ایران در چنگال فقر تباه کننده و استبداد هارتری گرفتار خواهند ماند. مبارزین و انقلابیون زن و مرد مصمم هستند با انقلاب ژینا این رژیم با اوباشها و سنتهایشان را به زبالهدان تاریخ بیاندازند. تمام شجاعتهای تحسین برانگیزی که زنان آزادپوش و نافرمان، خانوادههای دادخواه، فعالین جنبشهای کارگری، زنان، فعالین حقوق بشر، انقلابیون در کوردستان و بلوجستان در برابر امواج فشارهای ددمنشانه و شدید رژیم از خود نشان میدهند ریشه در تصمیم مذکور دارد. این انقلاب این ظرفیت را دارد با اتخاذ تاکتیکهای درست به اهداف خود برسد.
نباید فراموش کرد که جنبش ژینا انقلابی سیاسی و اجتماعی است و مهر نیازهای زمانه خود را بر پیشانی دارد. این انقلاب دارد ریشههای اجتماعی خود را محکم و محکمتر میکند. دور اول این انقلاب با شعارهای تودهگیر شناخته شد. در دور تازه ضروری است که شعار «نان، کار، آزادی، حکومت شورایی» به صورتی تودهگیر در کنار شعارهای همگانی قرار گیرد. لازمه این کار پیوستن طبقه کارگر متشکل در ابعاد چندین میلیونی به صفوف انقلاب ژینا است.