مشکل مسکن برای کارگران و مردم تهیدست در جمهوری اسلامی به حد فاجعهباری رسیده است. بر اساس آمارهای خود رژیم، نصف خانوادههای کارگری، که ۴۲ میلیون نفر برآورد شدهاند، اجارهنشین هستند. کارگران و خانوادههایشان حتی در حاشیه شهرها، با کرایه یک خانه به طور مشترک و تقسیم اتاقها با پرده، هنوز هم قادر نیستند از پس کرایه، با پیشپرداختهای چند صد میلیون، که یکسوم درآمد را میبلعد، برآیند.
سران رژیم و عواملشان همچون گذشته در کنار سرکوب، به ریختن اشک تمساح برای افراد فاقد مسکن و دادن وعده و یا تکرار وعدههای توخالی روی آوردهاند. رئیسی که در کمپین انتخاباتی وعده ساختن دو میلیون خانه ارزان قیمت را طی دو سال داه بود، به اعتراف کارگزاران رژیم تنها ملزومات ساختن دویست هزار خانه را فراهم کردهاند، که در واقع این تعداد هم هنوز به بهرهبرداری و به خانههای قابل سکونت تبدیل نشده است. کارنامه رئیسی از این لحاظ بدتر از دولتهای روحانی و احمدینژاد است و وعدههای رئیسی سرنوشت همان وعدههای دولتهای پیشین را پیدا کرده است.
باید یادآوری کرد که بازار چند وجهی مسکن بخشی از اقتصاد رو به ویرانی جمهوری اسلامی است. تامین بودجه برای تامین وعدهها از طریق بانکدارانی باید بگذرد که خود جزء مافیای مسکن هستند و سر در آخور یکی از نهادهای قدرتمند نظیر جهاد سازندگی سپاه و بنیادهای رنگارنگ بی در و پیکر تحت نظر شخص خامنهای دارند. اینها صدها میلیارد دلار پول و سرمایه در اختیار دارند. در حالیکه بیش از یک میلیون کارگر تنها در تهران بدون مسکن هستند، تنها در همین شهر دو و نیم میلیون خانه وجود دارد که اجاره داده نمیشوند و در بازار بورس با آنها معامله و کسب درآمد میکنند.
در ایرانی که بر اقیانوسی از نفت و دیگر منابع غنی زیرزمینی نشسته است حتی با وجود نظام سرمایهداری هم میتوان به زندگی فلاکتبار حاشیهنشینان شهرها و بیسرپناهان و بیخانمانهای کارتن خواب پایان داد و همه را اسکان داد.
تا زمانی که این رژیم بر سر کار باشد و همه ثروت جامعه در چنگ مشتی غارتگر و قاتل قبضه شده و ساخت و سازهایی که به سرعت از زمین میرویند، صرفاً به خاطر سوداندوزی و سوداگری باشند، مردمی هم وجود خواهند داشت که کماکان در کنار خیابانها، زیر پلها، گوشه قبرستانها و در بهترین حالت در آلونکهایی در حاشیه شهرها و یا در خانههایی که اطاقهایشان با پرده از هم جدا شده باشد، زندگی کنند.
محروم بودن کارگران و مردم زحمتکش از مسکن مناسب، سرنوشت محتوم این مردم نیست. زندگی زیر یک سقف و برخورداری از کلیه امکانات ایمنی، رفاهی و فرهنگی حق مسلم همه انسانهاست و حکومتها موظفند به آن پاسخ دهند. تحمیل این حق مسلم به حکومتها، با اتحاد و یکپارچگی تودههای کارگر و زحمتکش و مبارزه متشکل و سازمانیافته آنان امکانپذیر است.
سهلترین راه برای تامین مسکن کارگران سرنگون کردن جمهوری اسلامی است، اما تا این مهم توسط مبارزات انقلابی و تودهای متحقق میشود باید شعار “نان، مسکن، آزادی” در کنار شعارهای دیگر جنبش مطالباتی کارگران به انقلاب ژینا پیوند داده شود. میلیاردها پولی که توسط بازوها و مغزهای توانای زنان و مردان کارگر و به کمک طبیعت فراهم آمده و توسط راهزنان حاکم و کارفرما غارت شده باید به جیب خود کارگران برگردد. در چنان شرایطی تامین خانه ایمن، ضد زلزله و دارای تمام امکانات زندگی در قرن بیست و یکم به آسانی فراهم خواهد شد.