نامه فرهاد میثمی خطاب به شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان
شورای محترم هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان!
با سلام
عنایت آن شورا به کنش کوچک ایستادگیِ این وظیفهدارِ خُرد برایم مایهی نهایت مباهات است. در هماهنگی با آنچه ذکر فرمودهاید، بیتردید من نیز شوق وافر دارم که در آن آینده به عنوان عضو کوچکی در صف شما بزرگواران، باشم تا “قدرت بیقدرتان” را در برابر “استبداد” طی “راه باریک آزادی” به ظهور برسانیم. اما بذر آن آیندهی نزدیک در دل عمل “اکنون” ما نهفته است. ضمن احترام فراوان، برآنم که این مسیر نه از طریق پایان اجتناب من از غذا، بلکه از طریق آغاز کنشهای ایستادگی به صورت جمعی توسط اعضای آن نهاد محترم (و نیز توسط سایر تشکلها اعم از کارگری، دانشجویی، وکلا، خبرنگاران، بازنشستگان و …) با ایستادن پای خواستههای برحق و همچنان معلق ماندهی همگان بر “زندگی”، قرین به مقصود خواهد شد. (در آن میان است از جمله خواست جدی برای آزادی زندانیانی نظیر محمد حبیبی عزیز). وظیفه خود میدانم صادقانه و در نهایت احترام خدمت شما، و خدمت تمام عزیزان و بزرگوارانی که بذل محبت و ابراز نگرانی در این باره فرمودهاند، اعلام دارم که اجتناب از غذای اینجانب از نوع امساکی طولانی مدت است که از خطرات اعتصاب غذاهای فوق حاد و یا حتی حاد کاملاً به دور است. به هیچوجه شبیه روشن کردن فتیلهی یک دینامیت با احتمال انفجار هر لحظه نیست، بلکه شبیه آرام سوختن یک شمع است. پیشتر در این باره شرح دادهام و بازهم به زودی شرح بیشتر خواهم داد، به امید آنکه در امواج هیاهوها گم نشود و به آن توجه شود. اجمالاً، اطمینان میدهم که از هرگونه خطر جانی عاجل به دور هستم و با شناختی که به سبب گونهی تحصیلاتم از بدن انسان دارم در کنار تجربههای عدیدهی شخصی، یقیناً تا پس از نوروز نیز خود را همراهتان خواهم داشت و فرصت کافی برای گفتگوهای آتی در میان خواهد بود. مطمئن باشید من زندگی را بسیار دوست میدارم و از زمانی زودتر که فرصت کافی باشد درباره احتمال خطر جدی برای سلامتیام هشدار خواهم داد. خواهشمندم به عرائضم در این باره اعتماد کنید. از خدمتتان تقاضا دارم در این مقطع، تمام توان بر ایفای نقش تاریخی و بسیار حیاتی تشکل ارزشمندتان متمرکز شود که این خود دقیقا بخشی شکستناپذیر از سازوکار ظهور تاریخی “قدرت بی قدرتان” است.
مشتاق دیدارتان
فرهاد میثمی
۱۸ بهمنماه ۱۴۰۱
زندان رجاییشهر