
رژیم جمهوری اسلامی که از تامین کار، نان، دارو، هوای سالم ،آب و برق کافی، مطالبات بازنشستگان و معلمان و پرداخت به موقع حقوق کارگران ناتوان است؛ هر از چندگاهی با انجام مانورهای نظامی در این یا آن مرز، باصطلاح اقتدار نظامی خود را به نمایش میگذارد. هدف از این نمایشها نه قدرتنمایی در مقابل آمریکا و اسرائیل و غیره بلکه اساساً خودِ مردم ایران هستند. رژیم قدرت خود را به رُخ مردم ایران میکشد و اقتدار خود را در مقابل آنان به نمایش میگذارد. در کنار زندان، شکنجه، اعدام و سرکوب معترضین، اینگونه نمایشها نیز بخشی از جنگ روانی با مردمی است که از حاکمیت این رژیم بیزار هستند. سران رژیم در عین حال برای پردهپوشی هدف واقعی خود و برای توجیه ثروتهای کلانی که در این زمینه مصرف میشود، ادعا میکنند که گویا در سایه اقتدار نظامی امنیت مردم را تامین میکنند.
اما واقعیتِ عیان این است که بعد ۴۴ سال از حکومت فاجعهبار اسلامی در ایران آنچه وجود ندارد امنیت است. روزی نیست در آسمان و زمین فاجعه جدیدی گریبان مردم را نگیرد. جادهها به قتلگاه تبدیل شدهاند و روزانه دهها نفر کشته و زخمی میشوند. خشونت در شهرها بیداد میکند و آمار مراجعین به اورژانس بیمارستانها بدلیل درگیری با چاقو و قمه به مشکلی جدی برای بخش درمانی تبدیل شده است.
نظامی که خود باعث ناامن کردن بسیاری از کشورهای منطقه است و در گسترش تروریسم اسلامی و سلب امنیت از شهروندان کشورهای دیگر، در صدر کشورهای جهان قرار دارد، در عین حال خود به عامل مستقیم سلب امنیت از مردم ایران نیز تبدیل شده است. متوسط میزان مرگ و میر به طور کلی، تصویر فاجعهباری از آنچه که در ایران میگذرد به دست میدهند. مرگ و میر بر اثر آلودگی هوا، مرگ و میر بر اثر تصادفات رانندگی، مرگ و میر بر اثر سوانح طبیعی قابل پیشگیری، مرگ و میر کودکان به دلیل مشکلات درمان و تغذیه. تکرار هر روزه مرگ انسانها، چنان عادی شده که انگار حوادثی پیش پا افتادهاند و مردم به تکرار آنها عادت کردهاند. به عنوان فقط یک نمونه به آمار مرگ و زخمی شدن انسانها در جادههای خطرناک و ناامن ایران، با خودروهای فرسوده و غیراستاندارد تولید داخلی نگاه کنید. طبق آمارها سالانه بیش از ۱۷ هزار نفر در جادههای ایران کشته میشوند و البته دهها برابر این رقم زخمی و معلول روی دست این جامعه میگذارد. از این لحاظ ایران به تناسب جمعیت در صدر کشورهای جهان قرار دارد.
امنیت به طور کلی در همه عرصهها از زندگی مردم رخت بر بسته است. سلب امنیت شغلی از کارگران، سلب امنیت جانی از فعالین سیاسی و مدنی، سلب امنیت از کمونیستها و انسانهای سکولار، سلب امنیت از زنان آزادهای که تسلیم قوانین ارتجاعی رژیم نمیشوند، سلب امنیت از پیروان هر آئین و مذهبی که با اسلام تشیع آنهم از نوع دوازده امامی آن، مغایر باشد، سلب امنیت از محیطزیست مردم، کولبر و سوختبری که برای پیداکردن معاش به معنای واقعی کلمه «بخور و نمیر» خانوادهاش در کوه و کمر، بار سنگین بر دوش به استقبال مرگ میرود، اینها همگی مصداق روشن سلب آن امنیتی از زندگی مردم هستند.
این رژیم مسئول مستقیم حداقل بیش از ۶ سال از هشت سال ادامه جنگ ایران و عراق، با آنهمه ویرانی و خسارتهای جانی و مالی که بر مردم این کشور وارد آمد، میباشد. سالهاست که علاوه بر بودجه کلانی که جمهوری اسلامی صرف جنگ در سوریه میکند، هزاران خانواده ایرانی و افغانستانی را هم داغدارِ از دست دادن فرزندانشان در میدانهای این جنگ ارتجاعی کرده است. واقعیت این است که امنیت مردم تنها در صورت رهائی از دست رژیم جمهوری اسلامی ممکن خواهد بود.