فقر شدید و دشواری روز افزون تامین معاش خانوادهها، هر روز شماربیشتری از کودکان را به ترک تحصیل ناچار نموده و روانه بازار بیرحم کار میکند. اگرچه وجود فضای دیکتاتوری و خفقان اجازه نمیدهد آمار دقیق و واقعی از تعداد کودکان کار و خیابان در ایران در دست باشد، اما آمارهای دولتی تعداد کودکان کار و خیابان رقمی بین ۳ تا ۴ میلیون برآورد میکنند. در حالیکه آمارهای غیررسمی از وجود بالای هفت میلیون کودک کار در ایران سخن به میان میآورند. رژیم جمهوری اسلامی علیرغم اینکه پیمان جهانی دفاع از حقوق کودک را امضا نموده است، که در آن تأکید شده است “دولتها باید از کودکان در برابر هر کاری که رشد و سلامتی آنان را تهدید میکند، حمایت نمایند”، تاکنون در مقابل این ناهنجاری عظیم اجتماعی کاری برایشان انجام نداده است. رژیم اسلامی نه تنها از آنان در برابر سرمایهداران و باندهای تبهکار قاچاق انسان و مواد مخدر حمایت نمینماید بلکه با ضرب و شتم، کتک کاری، توهین و تحقیر آنها مانع کار و امرار معاششان حتی از داخل سطلهای آشغال نیز میشود.
کودکان کار و خیابان یکی از پدیدههای متداول جوامع تحت حاکمیت نظام سرمایهداری در بسیاری از کشورهای جهان است. بنا به آمارهای سازمان جهانی کار، سالانه بیش از ۱۲۰ میلیون کودک در سراسر جهان و در سنین ۵ تا ۱۴ سال برای امرار معاش خود و یا کمک به تأمین هزینه زندگی خانواده مجبور خواهند شد وارد بازار کار شوند. البته اگر کاری گیر آورند و با دستمزدی ناچیز بتوانند نیروی کار خود را به فروش رسانند. به این ترتیب نهال نورس عمر این انسانهای کوچک در این نظام ظالمانه با محرومیت، رنج و کار فرسوده و پژمرده میگردد. این کودکان به جای بهرمند بودن از فرصتها، نعمات و لذات زندگی که حق طبیعی هر کودکی است، به جای سپری کردن این دوره کوتاه و بازگشت ناپذیر عمرشان در آموزش و بازی با هدف پرورش سلامت جسمی و روحی، پرورده شدن استعدادها و خلاقیتشان، مجبور خواهند شد از همان سالهای اول زندگی به کارهای سخت و طاقتفرسا تن دهند و جسم و روانشان فرسوده گردد.
کار به محیط زیستشان نیز تبدیل شده است. این سهم این بخش از کودکان بیپناه و ستمدیده از زندگی در نظام توحش و بربریت سرمایهداری است. آیا در چنین شرایطی میتوان در انتظار یک جامعه سالم برای نسل آینده نیز بود؟
کودکان کار در ایران در شرایطی مجبور به تحمل این همه رنج و عذاب میشوند که در حاکمیت رژیم دزد و فاسد اسلامی سالانه دهها مورد دزدی و اختلاس و رانتخواری کلان مسئولان و اعوان و انصار رژیم صورت میگیرد. میلیاردها دلار از ثروت و سامان مردم صرف دم و دستگاه عریض و طویل جنگ و جاسوسی و سرکوب میشود. میلیاردها دلار صرف دم و دستگاه روحانیت و تبلیغ جهل و خرافه دینی میشود. میلیاردها دلار صرف سیاستهای توسعهطلبانه رژیم و کمک به جریانات ارتجاعی اسلامی در منطقه میگردد. بدون شک این مبالغ سرسامآور از سفره همان کارگران بزرگ و کودکان رنج و کار خیابان دزدیده میشود. تنها با سرنگونی انقلابی این رژیم فاسد و استقرار یک حاکمیت شوراییست که بسیاری از معضلات جامعه از جمله پدیده کودکان کار از جامعه رخت برخواهد بست.