به مناسبت ۴۵مین سالگرد کوچ تاریخی شهر مریوان
اگر اجازە دهید من هم در مورد این رویداد صحبت خواهم کرد. ارزیابی کنیم آیا این رویداد تاکنون به ضررمان بودە یا به نفعمان بودە است؟ از برخی از دوستانم شنیدەام که میگویند: “کاش از همان اوایل کوچ نمیکردیم زیرا در هرصورت و سرانجام قرار است ارتش وارد شهر گردد”. چنین فرض کنید مردی خانهای را میسازد، در این زمینه ممکن است مقداری هم بدهکار باشد و یا ضرر کند. اما از طرف دیگر خیالش از کرایهنشینی آسودە گشته و نجات پیدا میکند و این وضع مسلماً به نفع اوست. بندە اکنون در صحبتهایم توضیح خواهم داد، در تصمیم و کاری که مشغولش هستیم، تا حالحاضر یعنی تا بازگشت ما به شهر مریوان، پیروز وموفق بودەایم. چرا؟ و چه دستاوردهای نصیبمان شدە است؟
١- اولین دستاوردمان سرکوب کردن فریبخوردگان و مزدوران بومی بود، ما آنها را سرکوب کردیم. آیا کسی هست و معتقد باشد اینچنین نیست؟
٢- دومین دستاوردمان این است که پاسدارها به هر جائی رفتەاند و از جمله: نقدە، گنبدکاوس و خرمشهر و …
به شهرها حمله کردە و مردم بیدفاع را کشتار کردەاند. اما در اینجا بخاطر قهرمانیها و فداکاریهای مردم و پیشمرگهایشان، نگذاشتیم پاسدارها وارد شهر شوند. پاسدارها آرزومند بودند که باحمله و جنگ وارد شهر شوند، اما تلفات زیادی را متحمل شدند و سرانجام نتوانستند به شهر وارد شوند. در این مورد نیز موفق و پیروز بودیم.
٣- سومین دستاوردمان یگانگی واتحاد است، که هم اکنون در میان تودەهای مردم بوجود آمدە و شکل گرفته است. اتحادی که نمونەی آن تا کنون دیدە نشدە است. ما در آیندە برای پیشبرد همهی کارهای دیگرمان، به چنین اتحادی نیاز داریم. امروز دربارە اتحاد با چند نفر از پدران و برادران گفتگو و صحبت میکردیم، که به هر شیوە و قیمتی شدە این اتحاد را ارج نهادە و آن را حفظ کنیم. حتی پیشنهاد بعضی از آنها این بود که قبل از باز گشت به شهر مریوان برای همدیگر سوگند یاد کنیم. این احساس مسئولیت نسبت به یگانگی و اتحاد بودە و فوق العادە گرانبهاست. نقش و تاثیر این اتحاد باعث میگردد، هر شهروند مریوانی مورد ظلم و ستم قرار گرفت تمام ساکنین شهر بغیر از اقوام و خویشاوندانش از او دفاع کنند. باید این یگانگی و اتحاد را با جان و دل حفاظت کنیم. اما شهر مریوان در این زمینه و رویداد تاریخی تنها نبود.
٤- یکی دیگر از دستاوردهایمان، که خودتان شاهد عینی آن بودید، حمایت و پشتیبانی برادران روستائی و زحمتکشان روستاها بود. آنها از همهی جوانب و به اشکال گوناگون به کمکمان آمدند. تامین تدارکات و مواد خوراکی روزانه و هرگونه کمکی که از دستشان بر آمد و برایشان ممکن بود نسبت به ما دریغ نکردند. (ما همهی مواد خوراکی و آذوقهای که در انبارهایمان داریم، سپس و بتدریج در بین مردم تقسیم خواهیم کرد).
٥- پنجمین دستاوردمان در این مبارزات یکپارچگی و اتحاد، مابین تودەهای مردم شهر و روستا بود و ، در منطقهی مریوان خیلی محکمتر شدە است و این هم دستاورد دیگری برای آیندە است. با این وصف این اتحاد تنها در منطقهی مریوان تجلی پیدا نکرد. کدام یکی از شماها، مارش عظیم خواهران وبرادران سنندجی را از یاد میبرید و فراموش میکنید که اسلحه بر دوش، مدت شش شبانه روز بهمنظور پشتیبانی و همدردی با مردم کوچ کردە، بطرف مریوان راهپیمائی کردند. هم اکنون نزدیک هشت صد نفر از رفقای سقز، بانە، بوکان، مهاباد و سردشت در حال راهپیمائی بسوی مریوان هستند. این اتحاد و یگانگی در پهنهی کردستان تاکنون بینظیر بودە است. این اتحاد برای آیندە مبارزات ملت کُرد هم، بمنظور رسیدن به اهداف و مقاصدش از هر چیزی لازمتر است.
٦ـ دستاورد دیگرمان چنین است. همهی ما واقفیم که مهمترین اسلحهی خلقهای ایران، بمنظور سقوط رژیم شاە نیز اتحاد بود. اگر ما هم اتحادمان را ارج گذاشته و حفظ کنیم، نیروی ارتش نیز مضاعف گردد، یارای مقابله با ما را نخواهد داشت. این دستاورد دیگری در مبارزاتمان بود.
٧- هفتمین دستاوردمان، پشتیبانی خلقهای ایران از جنبش عادلانه و مبارزات ما میباشد. همان روزی دوستان سنندجی با پای پیادە و راهپیمائی به اینجا رسیدند ، شماها با چشم خودتان مشاهدە کردید که در همین اردوگاە کانیمیران، علاوە بر مردم کردستان، تعدادی نمایندە از شهرهای دیگر ایران نیز از شهرهای: خرمشهر گ، شیراز و تهران آمدە بودند. بیاد دارید همین نمایندەها شعار میدادند: همهی ایران را مانند کردستان متحول خواهیم کرد! و مبارزات و اعتراضات سراسر ایران را به سطح کردستان میرسانیم! بیاناتشان این بود و آنها پشتیبان ما بودند. همانطور که مطلع هستید هماکنون چند پزشک مهمان ما هستند. این دکترها از کجا آمدەاند؟ همهی این پدیدەها و واقعیتها نشان میدهند که ما مردم مریوان با تلاشهای مستمر و یکپارچگی و اتحادمان، توانستەایم پشتیبانی خلقهای ایران را بسوی خودمان جلب کنیم. و این کمکها و پشتیبانی از این به بعد نیز ادامه خواهد داشت. در روزنامه خواندەاید که مردم سیستان و بلوچستان که در قسمت جنوب شرقی ایران زندگی می کنند، بخاطر و در راە ما فداکاری کردەاند. ما هرگز نباید این فداکاری و پشتیبانی خلقهای ایران را فراموش کنیم. باید در روز مناسب و تا آن سطحی که از دستمان بر میآید در حقشان فداکاری و جانفشانی کنیم.
٨- هشتمین و یکی دیگر از مهمترین دستاوردهایمان این بود، که خواستهای ملت کُرد در سطح وسیعی در برابر دولت مرکزی مطرح گردید. در همین راستا ماهیت و مواضع دولت مرکزی که نسبت به خلق کُرد ظلم و تعدی میکند و با ما میجنگد و با تانک و توپ به ما حمله میکند، در برابر افکار عمومی خلق کُرد و سپس خلقهای ایران افشاء و معلوم گشته است. در تبلیغات و پروپاگاندای رادیو و تلویزیون ما را وحشی، کافر و یاغی خطاب میکنند. برای نمونه: شروع و آغاز سخنان آن شب چمران جانشین نخستوزیر این بود که میگفت: وقتی میبینم شماها نماز میخوانید و روزە میگیرید نمیتوانم باور کنم و تعجب میکنم. دوستانی که در جلسه حضور داشتند شنیدند که چمران چنین گفت. همین سم پاشیها و تبلیغات زهرآگین را در رادیو و تلویزیونهایشان تکرار مینمایند. انسانهای سادەلوح و مردم عادی کوچه و بازار در تهران، قم و شیراز به چنین تبلیغات وسم پاشیهائی باور میکنند. ماباید تلاش کنیم بر روی افکار عمومی مردم عادی تاثیر گذاشته و آنها را آگاە سازیم. در عین حال آگاەگری به شیوەای تاثیرگذار باشد که بعداً و در آیندە بعنوان مجاهد و داوطلب برای سرکوب و جنگ به کردستان نیایند. ما باید صبر و تحمل داشته و سَبککاری اتخاذ نمائیم که مردم سادە را آگاە سازیم. آیتالله لاهوتی میگفت: مجاهدینی که از خانه خویش بیرون میآیند با خواهر و مادرشان خداحافظیِ شهید شدن را میکنند. حقیقتا ً آنها را شستشوی مغزی و تحریک نمودەاند و با چنان نیت و بدبینی روانهی کردستان میگردند. اگر اکثریتشان آگاە شوند به جنگ نمیآیند. البته به عنوان یک واقعیت عینی اگر برای جنگ و سرکوبمان آمدند، با آنها خواهیم جنگید و چگونه مزدوران بومی و فریب خوردگان را تار و مار کردیم آنها را نیز تار و مار خواهیم کرد.
٩- نهمین دستاورد این بود که دولت مرکزی شورای منتخب ما را به رسمیت نمیشناخت، و ادعا داشتند که شورا آشوبگر بودە است. (در حالیکه همه میدانند که این ادعا دروغ محض است و مردم همهباهم در این مبارزات شرکت و حضور دارند. مخصوصاً روز ٢٣ی مرداد جنگ بوقوع پیوست و روز ٢٦ مرداد شورا تشکیل گردید). با تمام تفاصیل، آنها مجبور شدند، اعتراف کنند که شورای منتخب مریوان موجودیت دارد و سرانجام شورا را قبول و به رسمیت شناختند. ناچار بودند با شورا گفتگو و مذاکرە نمودە و پیمان و پلاتفورم صلح را با شورا امضا کنند. از هنگام سقوط رژیم شاە تاکنون، کدام مامور و نمایندە کوچک و بزرگ دولت قبول کردە و راضی شدە که به شهر مریوان بیاید و با نمایندگان منتخب مردم مریوان گفتگو و مذاکرە کنند؟ هرگز نمیآمدند! اما تلاش صادقانه و مبارزات ما باعث گردید که در اوایل رئیس سپاە پاسداران و سپس آقای “لاهوتی” و بعداً نمایندگان وزارت کشور مجبور شوند به مریوان بیایند. در حقیقت کسانی از بلند پایهترین مهرەها و ماموران حکومت ناچار شدەاند و پذیرفتەاند که به مریوان بیایند و با ما مذاکرە و گفتگو کنند. و به نظرات و خواستهایمان گوش دهند. بعد از همه اینها جانشین نخستوزیر را ناچار و مجبور کردیم که به مریوان بیاید. مطلقاً ما به حضور آنها نرفتەایم. در عین حال آنها را ناچار و مجبور کردەایم، به شهر مریوان بیایند و با ما گفتگو و مذاکرە انجام دهند.
١٠- دهمین دستاوردی که علاوە بر دستاوردهای قبلی داشتەایم بدین نحو بودە است. اگر در این مدت به رادیوهای خارجی گوش دادە باشید شنیدەاید که اخبار و جریانات مریوان و کردستان در سطع جهان منعکس و پخش گردیدە است. همین خبررسانی رادیوهای خارجی بنحوی در افکار عمومی مردم دنیا تاثیر گذاشته که دیدگاهشان نسبت به حقوق و مسلهی ما روشنتر شدە است. اینها همگی دستاورد بحساب میآیند، و نباید آنها را به فراموشی بسپاریم. چنین تصور نکنید که کار کوچکی کردەایم. آنهائی که از سنندج و با پای پیادە مدت شش شبانهروز بطرف مریوان راهپیمائی کردند این شعار را میدادند: “مریوان، مریوان، سنگر آزادهگان”
ما باید فداکارانه و قهرمانانه و به موازات آنهائی که از همهی مناطق کردستان و ایران از ما دفاع و پشتیبانی میکنند دستاورهایمان را نگهداری و حفاظت نمائیم. “مریوان باید، حتماً و همیشه، سنگر آزادهگان باشد”.
اما همانگونه در اوایل صحبتهایم عرض کردم، کسی که خانهای میسازد، ممکن است با ضرر نیز روبرو شود و بدهکار گردد. طبعاً تلاش و کار ما نیزدر کوچ به همان شیوە بودە است. ضرر کارمان این بودە است که ارتش وارد شهر میگردد و نمیگذارد هیچ کسی در داخل شهر اسلحه حمل کند. البته در بیرون شهر چنین نیست و مردم میتوانند اسلحه حمل کنند. در زمینهی نگهداری و حمل اسلحههایتان هر کسی از وجدان و ضمیر خودش سوال کند، اگر در حقیقت اعتماد و اطمینان و آرامشی میبود اگر مزدوران و فریبخوردگان بومی، بسوی مردم شلیک نمیکردند و در خیابانها مردم را به گلوله نمیبستند، دیگر چه لزومی داشت کسی در شهر اسلحه همراە داشتە باشد؟ اگر نمایندهگان و ماموران دروغ نگویند و در عمل نگذارند که مزدوران بومی مزاحمت ایجاد کنند، ما چه نیازی به نگهبان داشتیم؟ اگر هم آنها پیمان را شکستند هیچ کسی نباید آن اندازە ترسو و خوش باور باشد که اسلحهی خودش را در جائی بگذارد و دشمن بیاید و آنرا مصادرە و بردارد. بلکه باید جائی مطمئن برایش تدارک دیدە و اسلحه را بخوبی نگهداری کند. پیداست اگر بجای ارتش ما خودمان آن وظایف را انجام میدادیم بهتر بود. اما همانطوریکه قبلاً بعضی از دوستان نیز گفتند، ما نتوانستیم این ارادە وخواست را به آنها تحمیل کنیم. چندین روز است که ما بدون استراحت با آنها مشغول بحث و مذاکرە و گفتگو هستیم. آنها چند بار میز مذاکرە و گفتگو را جا گذاشته وجلسه را ترک کردەاند. تاکنون چندین هیئت و گروە مختلف آمدەاند و رفتەاند. اگر ما در زمینهی آن درخواست خیلی اصرار و پافشاری میکردیم میبایست خودمان را برای جنگ آمادە میکردیم. ما هم بعنوان شورای منتخب مریوان هر اندازە موضوع را سبک و سنگین کردیم به این توافق رسیدیم که اکنون این جنگ بنفع ما نیست و فعلاً نباید با آن مشغول شویم. این را نیز مد نظر داشته باشید اگر ما با آنها به توافق نمیرسیدیم جمعی در میان ما کاسهصبرشان لبریز میگشت و از ما جدا میشدند. بخاطر اینکه اتحادمان استوار و پایدار بماند لازم دانستیم شیوە و سَبککار را عوض کنیم. به غیر از فاکتورهای نامساعد، رژیم خطاب به مردم مناطق مختلف ایران در رادیو و تلویزیونهایش تبلیغات وسیعی را علیه ما راە انداخته است. ما بعد از این توافق برای خنثی کردن تبلیغات و دروغ پردازیهای دولت، مبارزە و اقدام خواهیم کرد. آنها وعدە و قول شرف دادەاند (اگر شرف داشته باشند)! که ارتش تا یک ماە دیگر در شهر خواهد ماند و در آن مدت نیز افراد ارتشی بدون اسلحه در شهر خواهند بود. و شورای مریوان بعد از سپری شدن یک ماە شهربانی را جایگزین و مستقر خواهد کرد و ارتش به درون پادگان بر میگردد. پیداست همگی ما از اینکه ارتش به شهر مریوان وارد خواهد گردید ناراحت هستیم. اما حقیقتاً معتقدم اگر در مجموع محاسبه و ارزیابی کنید هشتاد درصد پیروز و موفق بودەایم. چنین تصور نکنیم که شکست خوردەایم. آنها ناچار و مجبور بودند اکثریت خواستها و نظرات ما را قبول و بپذیرند. اما یک مسئله را در مورد دولت فراموش نکنیم که نیروی سرکوب و قدرت نظامی دارد. ما برای رسیدن به اهداف و خواستهایمان یک راە اصولی و اساسی را در پیش رو داریم آن هم اتحاد خودمان است. ضرورت دارد با روستاهای دور و نزدیک با مردم سایر مناطق کردستان با خلقهای ایران با نیروهای مترقی و آزادیخواە ایران نیز اتحاد داشته باشیم. مبارزات کنونی ما تا حدودی به آن اهداف و خواستها رسیدە است و باید بعد از این نیز بر همین روال ادامه دهیم. اینها مجموعهای از دستاوردهای خوب و تجارب تلخ مبارزاتمان بود که بنظرم رسید. اکنون مسئلهی دیگری در مورد دوستان سقزی و بانهای مطرح است که به سوی مریوان در راهند و مصمم هستند راهپیمایشان را ادامە دهند و به شهر مریوان برسند. باید تصمیم نهائی را بگیریم، آیا به شهر برنگردیم بلکه در اردوگاە کانیمیران منتظرشان باشیم و از انها استقبال کنیم؟ یا اینکه به شهر بر گردیم و در آنجا از آنها استقبال کنیم؟ من معتقدم استقبال از آنها در شهر مریوان بهتر است. نظرات شماها چیست و چه تصمیماتی دارید؟ استدعای دیگری دارم و تقاضا میکنم اگر این پیمان و صلح را قبول دارید و میپسندید باید به آن وفادار و متعهد بودە و آنرا اجرا نمائیم. بگذار مشخص و معلوم گردد چه کسی توطئهگر است، چه کسی مزدور است و آشوبگری میکند.
زندە باد برادریمان!
فوئاد مصطفیسلطانی
روشنگری و اطلاعات لازم:
١- کوچ تاریخی شهروندان مریوان: ساکنین شهر مریوان در اعتراض به دولت جمهوری اسلامی در حرکتی تاریخی شهر را روز ٣١ تیر ماە تا ١٤ مرداد ماە ١٣٥٨ خلوت کردە و کوچی تاریخی را ترتیب دادند. در چند کیلومتری شهر و در مکانی به نام “کانیمیران” اردوگاهی درست کردند. این نافرمانی مدنی و اعتراض مدرن توسط کاک فوئاد و یارانش رهبری گردید. ژنرال مصطفی چمران نمایندە خمینی در آخرین دیدار و گفتگویش با کاک فوئاد گفته بود: ما برای رزم آمدەایم نه برای بزم”.
کوچ نمود برجستهی نافرمانی مدنی در کردستان بود و انعکاس جهانی یافت. این تاکتیک جنگ تحمیلی فاشیزم اسلامی بر مردم کردستان را برای مدت کوتاهی به عقب انداخت. انقلابیون و آزادگان مریوان بر دروازەی اردوگاە کانی میران این شعار را با خط درشت نوشتە بودند “ما سر جنگ با کسی نداریم، اما تسلیم زورگوئی رژیم نیز نخواهیم شد”.
۲- واقعهی ٢٣ تیرماە ١٣٥٨ در مریوان: افراد سپاە پاسداران در ساختمان جدید ساواک مستقر گردیدند. در واقع این ساختمان مرکز توطئهها در دفاع از فاشیزم اسلامی و مخالفت با دمکراسی و آزادی بود. افراد مکتب قرآن در پروسهی همکاری با پادگان مریوان و قیادە موقت و تایید سمپاشیها و تبلیغات زهرآگین رادیو تلویزیون دولتی که در مخالفت با جنبش انقلابی کردستان پخش میگردید فعالیت خویش را به این ساختمان انتقال دادند. اتحادیه دهقانان، جمعیت دفاع از حقوق خلق کرد، سازمان پیشگام، شورایزنان، کانون دانشآموزان و دانشجویان و اتحادیه کارگران بیکار در اطلاعیهای شهروندان مریوان را به راهپیمائی دعوت کردە تا در تظاهراتی در مخالفت باتبلیغات رادیو و تلویزیون شرکت کنند. شهروندان به این دعوت پاسخ مثبت دادە و موج عظیمی از اقشار و طیفها و زحمتکشان و کارگران در آن شرکت نمودند. تودەهای مردم با شعار و پلاکارد مانند سیلاب بهاری بطرف ساختمان رادیو تلویزیون راە افتادند. در آنجا با محکوم کردن تبلیغات رژیم قطعنامهای خواندە شد و از طرف تظاهرات کنندگان تایید گردید. سپس مردم معترض در راه برگشت به خانههای خویش از جلو ساختمان سپاە پاسداران عبور کردند. سنگربندی افراد سپاە و اعضای مکتب قرآن مردم را سریعاً خشمگین و تحریک کرد. تودەهای مردم از برگشت منصرف شدند و تحریکات آنها خالق اتمسفری جنگ افروزانه در میان تظاهرکنندگان بود. تودەهای معترض که فوقالعادە عصبانی و خشمگین بودند از آنها خواستند که تسلیم شوند. افراد سپاە و مکتب قرآن در وهلهی اول حاضر شدند که اسلحههایشان را به مردم تحویل دهند و تسلیم شوند. چند نفر در میان جمعیت حاضر شدە که تفنگها را از آنها تحویل بگیرند و مانع از تحقیر و بیحرمتی به آنها شوند. افراد مسلح مکتب قرآن در ساختمان ساواک بسرعت از مواضع خویش منصرف شدە و بسوی مردم تیراندازی کردە و سه نفر را به شهادت رساندند. کنترل وضع امکان پذیر نبود و مردم بسوی ساختمان هجوم کردە و تیراندازی بین مردم و افراد مکتب قرآن شروع گردید. مدتی نگذشت که مقر سپاە تسلیم گردید و در این راستا چند نفر از افرادشان کشته شدند. مردم بدینگونه از کرامت شهر مریوان دفاع کردە و توانستند بساط و مرکز توطئهگری را برای مدتی تعطیل کنند. دیری نپائید که رژیم شهر را اشغال کرد و افراد مکتب قرآن باچشمان بسته و پوشش جبونانه و روباەصفتانه در جوار سپاە پاسداران افراد انقلابی را در مسیرهای خروجی شهر اسیر و تحویل زندان پادگان دادند. همکاری مستقیم مکتب قرآن با فاشیزم اسلامی آشکارتر گردید. آنها با دفاع از جمهوری اسلامی و خلخالی در دادگاەهای چند دقیقهای ٩ انقلابی را در پادگان مریوان به شهادت رساندند.
ترجمه به فارسی: کاک رشاد مصطفیسلطانی