مرگ سیستماتیک در زندان‌های جمهوری اسلامی؛ سیاست سرکوب تنها استراتژی بقا

photo 2025 10 01 08 47 45

مرگ سمیه رشیدی، زندانی سیاسی که در نتیجه بی‌توجهی عمدی مسئولان زندان به وضعیت بحرانی سلامتی‌اش جان باخت، تنها یک فاجعه انسانی نیست؛ بلکه نمودی آشکار از سیاست‌های سرکوبگرانه‌ای است که جمهوری اسلامی برای حفظ قدرت خود به کار می‌گیرد. این رویداد تلخ، در کنار مرگ‌های مشابه جمیله عزیزی، سودابه اسدی، بکتاش آبتین، بهنام محجوبی و دیگران، نشان می‌دهد که مرگ در زندان‌های این رژیم نه تصادفی است و نه اجتناب‌ناپذیر، بلکه محصول یک سیاست آگاهانه برای نابودی مخالفان است.

بر اساس گواهی ۴۵ تن از زندانیان سیاسی که در بیانیه‌ای اعتراضی همراه با ۱۵۰ زندانی سیاسی سابق منتشر شده، سمیه رشیدی طی ماه‌های اخیر بارها در برابر چشم هم‌بندانش دچار تشنج‌های شدید می‌شد. اما هر بار پس از انتقال کوتاه‌مدت به بهداری، بدون بستری در بیمارستان و دریافت درمان مناسب، به زندان بازگردانده می‌شد. این رفتار علی‌رغم هشدارهای متعدد به مقامات رژیم ادامه یافت تا سرانجام به مرگ او منجر شد.

این وضعیت نشان می‌دهد که مرگ سمیه بخشی از رفتار سیستماتیک و عمدی است. زمانی که زندانیان بیمار به‌طور مکرر از درمان محروم می‌شوند و هشدارها نادیده گرفته می‌شود، این بی‌توجهی خود به نوعی روش شکنجه و قتل تبدیل می‌شود. جمهوری اسلامی با این رفتار نشان می‌دهد که جان زندانیان سیاسی برای او هیچ ارزشی ندارد و محرومیت از درمان ابزاری برای سرکوب و ایجاد رعب است. محرومیت از دارو، تأخیر عامدانه در اعزام به بیمارستان، محدود کردن دسترسی به پزشک متخصص، و بازگرداندن بیمار به بند بدون بستری مناسب، حلقه‌های یک سیاست حساب‌شده‌اند: شکستن مقاومت، خاموش کردن صداها. وقتی جان یک زندانی به‌خاطر عدم دسترسی به درمان به خطر می‌افتد، پیام روشنی منتقل می‌شود: اعتراض جرم است و حتی حق درمان هم برای معترضان وجود ندارد.

واقعیت این است که بدون زندان و زندانی سیاسی، جمهوری اسلامی یک روز در قدرت نخواهد ماند. این رژیم بنیاد خود را بر سرکوب، ایجاد رعب و خاموش کردن صدای مخالفان بنا نهاده است. پشت‌صحنه سیاسی و اجتماعی این تشدید سرکوب روشن است. حکومت درگیر ابربحران‌های تو‌در‌تو است: نارضایتی عمیق اجتماعی، امواج پیگیر مطالبات کارگران، بازنشستگان، پرستاران و دادخواهان؛ و فرسایش شبکه‌های بیرونی حامی که قرار بود «عمق امنیتی» برای این رژیم به‌وجود بیاورند. سرکوب اعتراضات مردم در بیرون و تشدید فشار در زندان‌ها به تنها استراتژی بقای رژیم تبدیل شده است. در واقع زندان و ارعاب، نقش ستون نگه‌دارنده حاکمیت را یافته است. اما مردم ایران دیگر از فاز ترس عبور کرده‌اند. رژیم نمی‌تواند محیط رعب و وحشت مورد نظرش را در جامعه برقرار کند. مردم ناراضی و منزجر از جمهوری اسلامی در مقابل جنایت در زندان‌ها ساکت نمی‌مانند. شاهد این مدعا، انتشار بیانیه‌های اعتراضی در داخل کشور، جنبش‌های مطالباتی بدون وقفه و افشای مستمر جنایات رژیم است.

مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و دفاع از خانواده‌های آنان، گامی جدی در خدمت سرنگونی جمهوری اسلامی و بنای نظامی است که در آن خبری از اعدام و زندانی سیاسی نباشد. بدون شک با سرنگونی حکومت اسلامی، درهای زندان‌های سیاسی شکسته خواهند شد و انسان‌های شریفی که برای رسیدن به آزادی و عدالت شکنجه و مرگ را پذیرفته‌اند، با سربلندی به آغوش مردم بازخواهند گشت.

اما تا آن روز، ضروری است که میلیون‌ها معترض هر آنچه در توان دارند برای جلوگیری از اعدام و شکنجه زندانیان سیاسی و برای آزادی آن‌ها به کار گیرند. شعار «آزادی همه زندانیان سیاسی» باید در هر کوی و برزن طنین‌انداز شود. هیچ‌کس را نباید به جرم مبارزه برای حقوق خود، به جرم اعتراض علیه فلاکت اقتصادی و ستمگری‌های موجود، به جرم داشتن عقیده مخالف و به جرم انجام فعالیت سیاسی بازداشت و زندانی کرد. تا آن روز که درهای زندان‌ها به‌روی انسان‌هایی که به‌خاطر عقیده یا اعتراضشان دربندند باز شوند، وظیفهٔ هر شهروند و هر نهاد مدنی است که با تمامی ابزارهایی که در دسترس دارد برای نجات جان زندانیان امروز و برای جلوگیری از تکرار تراژدی‌های فردا اقدام کند.

اگر قرار است کسی در کنج زندان‌ها باشد، عاملین و مسببین وضع موجود هستند که باید به زندان بروند؛ همان کسانی که فرزندان مردم را به زندان و زیر شکنجه می‌برند، همان کسانی که جان جوانان را می‌گیرند، آنان که ثروت جامعه را به غارت می‌برند و این بار عظیم رنج و محرومیت و بی‌حقوقی را بر مردم تحمیل کرده‌اند.

در چنین شرایطی، اتحاد عمل و همکاری گسترده حول شعار دفاع از آزادی زندانیان سیاسی و لغو احکام جنایتکارانه، کاری عملی و مؤثر خواهد بود.

از جمله اقداماتی که می‌توان در این رابطه انجام داد: کمپین‌های رسانه‌ای، تجمع‌های میدانی کم‌هزینه از جمله در جلوی زندان‌ها، پیگیری حقوقی و بین‌المللی، مستندسازی و افشای منظم تخلفات در زندان‌ها، تشکیل صندوق‌های حمایتی جهت خدمات حقوقی و روانی برای خانواده‌های زندانیان.

دست جمهوری اسلامی را از جان این عزیزان دربند باید کوتاه کرد؛ تنها با مبارزه متحدانه و اعتراض گستردهٔ توده‌ای می‌توان این چرخهٔ ضدانسانی را متوقف کرد و راه را به‌سوی نظمی گشود که در آن نه اعدام جایی دارد و نه زندانی سیاسی.

اما انجام چنین کار بزرگی تنها از عهدهٔ آن مردمی برمی‌آید که نهایتاً شیشهٔ عمر رژیم در دستان پرتوان آنان است. تنها با مبارزهٔ متحدانه و اعتراض گستردهٔ توده‌ای می‌توان رژیم را برای توقف این‌گونه اقدامات ضدانسانی تحت فشار قرار داد و راه را برای آزادی همگانی هموار کرد.

کولبرنیوز

Next Post

بانه؛ کشته شدن یک کولبر با تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی 

چ اکتبر 1 , 2025
ریبوار محمدزاده کولبر ۳۸ ساله اهل بانه با تیراندازی مستقیم نیروهای هنگ‌مرزی کشته شد. این کولبر متاهل و پدر دو فرزند بود. به گزارش کولبرنیوز روز چهارشنبه نهم مهرماه ۱۴۰۴، نیروهای هنگ‌مرزی در نوارمرزی «سورکیو» بانه به سوی گروهی از کولبران آتش گشودند که در نتیجه آن یک کولبر جانش […]
Design Image

You May Like