
فقر در ایران امروز از یک طرف یکی از بحرانیترین مسائل اجتماعی در این جامعه است و از طرف دیگر بزرگترین مانع بر سر راه سازماندهی و اعتراض سیاسی و نقشەمند و آگاهانه بر علیه وضع موجود است. شناخت دقیق این موقعیت و چه باید کردهای آن از مهمترین مسائلی هستند که پیش روی هر حزب سیاسی انقلابی پیشرو و هر انسان مبارز و معترضی قرار دارد.
آمارهای غیررسمی نشان میدهند که نزدیک به ۷۰ درصد از مردم جامعه ایران، هر بخشی از این جمعیت به نوعی و به درجات متفاوت با فقر دستوپنجه نرم میکنند. در این مورد حتی اگر به آمارهای سانسورشده رسمی هم مراجعه کنیم، گوشههایی از ابعاد فاجعهبار آن آشکار میشود. بگذارید نه آمارهای واقعی بلکه آمارهای تعدیلیافته رسمی را مبنا قرار دهیم: بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، نرخ فقر در سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۳ در حدود ۳۰ درصد تثبیت شده است. این بدان معناست که ۲۵ تا ۲۶ میلیون نفر از مردم ایران زیر خط فقر قرار دارند. برخی منابع بینالمللی و غیررسمی این رقم را تا ۸۰ درصد برآورد میکنند. یکی از شاخصهای مهم فقر، توانایی تأمین نیازهای اولیه خوراکی است. بر اساس دادههای مرکز آمار، در مرداد ۱۴۰۴، هزینه حداقلی سبد خوراکی یک خانوار، ۱۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان، حداقل دستمزد مصوب، ۱۰ میلیون و ۳۹۰ هزار تومان، یعنی شکاف بیش از یک میلیون تومان. این آمار نشان میدهد که حتی تأمین حداقل نیازهای غذایی برای خانوارهایی که تنها یک نفر شاغل دارند، غیرممکن است. توزیع جغرافیایی فقر گوشه دیگری از این فاجعه را نشان میدهد. مطابق آمارهای رسمی، دو سوم جمعیت سیستانوبلوچستان زیر خط فقر قرار دارند و در تهران همه آنهایی کە خود صاحب مسکنی هستند و حدود ۲۰ میلیون تومان هم درآمد ماهیانه دارند، زیر خط فقر محسوب میشوند. برای نمونه، مطابق همین آمارها، درآمد کارگران در چهار سال اخیر تا ۲۰۰ درصد از نرخ تورم عقب افتاده است. در استانهایی مانند البرز و قم، هزینههای مسکن تا ۵۵ درصد از درآمد خانوارها را به خود اختصاص داده است. دو میلیون بیکار در کشور وجود دارد. هشتصد هزار فارغالتحصیل دانشگاهی بیکار هستند. گزارش مجلس شکاف متوسط طبقاتی را یک به ۱۳ میداند. بدون شک این آمارها هرکدام با ضریبی به آمارهای واقعی نزدیک میشوند، اما حتی با حذف همین ضریب هم درمییابیم که این جامعه از لحاظ سطح معیشت در چه موقعیت بحرانی به سر میبرد. چرا این جامعه به چنین وضعیتی دچار شده است؟ لیست طولانی از علل و عوامل آن وجود دارد:
وجود یک رژیم سرمایهداری ناکارآمد، صرف سالانه میلیاردها دلار در بحرانهای منطقهای، پروژههای ماجراجویانه اتمی و موشکی و نظامی که چون اژدهایی ثروتهای این کشور را میبلعد، صرف میلیاردها دلار برای گسترش مؤسسات مذهبی، کاهش سطح خدمات اجتماعی، فساد نهادینهشده مالی، سیاستهای خانمانبرانداز نئولیبرالیستی، بهویژه تعدیل نیروی کار و بیکارسازیهای وسیع. مستقل از آمارهای فرمایشی، این وضعیت علاوه بر اینکه کرامت انسانی را از میان میبرد، باعث شده است که بیش از ۷۰ درصد مردم ایران چهار برابر زیر خط فقر زندگی کنند.
لیست طولانی از نتایج این وضعیت را میتوان ردیف کرد: رشد حاشیهنشینان محروم از کمترین خدمات شهری، افزایش جرم و بزهکاری، رشد کودکان کار، زبالهگردی، کارتنخوابی، تنفروشی، افزایش اعتیاد، طلاق و خشونت خانگی، فروپاشی اخلاقی، کاهش امنیت اجتماعی و غیره. یکی از تلخترین نمونههای فقر در ایران، فروش اعضای بدن است. کم نیستند شمار کسانی که برای امرار معاش کلیه و یا دیگر اعضای بدن خود را میفروشند و این خود بهتنهایی نشاندهنده عمق این بحران است.
در شرایط کنونی که زندگی طبقه کارگر و بخشهای وسیعی از زحمتکشان و محرومان امروز جامعه و حتی نسل آینده نیز در ایران در خطر تباهی قرار گرفته است، فقط با به راه انداختن یک جنبش مطالباتی نیرومند میتوان جلوی این تباهی را گرفت. برای ایجاد یک جنبش نیرومند مطالباتی لازم است که مبارزات کنونی از حالت پراکندگی درآیند. لازم است مطالبات عاجل طبقه کارگر به امر همه کارگران شاغل و بیکار، زن و مرد و ماهر و غیرماهر، رسمی و غیررسمی در سطح سراسری قرار گیرد. تحقق این امر در گرو گسترش ارتباطات موجود در بین فعالین کارگری در ابعاد سراسری است. با حضور و دخالت فعال در مبارزات جاری کارگران، با تقویت روح همبستگی طبقاتی در این مبارزات و دستیابی به یک افق روشن میتوان توازن قوای طبقاتی را به نفع کارگران تغییر داد و جنبش کارگری را در موقعیت مناسبتری برای سازمانیابی و دستیابی به خواستهایش قرار داد.
بیتردید تودههای کارگر و مردم رنجکشیده ایران که ۴۶ سال است تحت حاکمیت این رژیم استثمارگر و جنایتکار برای بهبود وضعیت کار و معیشت خود مبارزه میکنند، تحت این شرایط هم به مبارزه خود ادامه میدهند.
کارگران و مردم رنجدیدهای که تحت فشارهای معیشتی کارد به استخوانشان رسیده است، راهی جز این ندارند که برای رهایی از جهنمی که رژیم سرمایهداری اسلامی برپا کرده است، با هدف بهبود شرایط زندگی، آستینهایشان را بالا بزنند و علیه مسببین و بانیان این فقر و فلاکت اقتصادی نبرد سرنوشتساز خود را در کلیه عرصهها به پیش ببرند. از اینروست که ما بر ضرورت گسترش جنبشهای مطالباتی و بر ضرورت همبستگی و همگرایی این جنبشها تأکید میکنیم. حضور قدرتمندتر جنبش کارگری، جنبش زنان، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، دادخواهان، مدافعان محیطزیست، جنبش انقلابی کردستان، حول مطالبات معین، شاهکلید رشد و تکامل شرایط انقلابی در ایران است. همچنین سازمان و رهبریای که ضامن پیروزی نهایی هستند نیز، نبردکنان و در دل آنها شکل خواهند گرفت.

