
یکی از راههایی که رژیم اسلامی برای تداوم بقای خود در پیش گرفته است، ایجاد تفرقه در سطوح مختلف در میان مردم است. اگر چه این سیاست پیشینهای به اندازه حاکمیت ۴۶ ساله جمهوریاسلامی دارد، اما در چند سال اخیر که جنبشهای مدنی و اعتراضی در ایران شتاب بیشتری گرفتهاند و حاکمیت جمهوریاسلامی را زیر سئوال بردهاند، این سیاست در اشکال پیچیدهتر و متنوعتری اعمال میشود. این سیاست در اطاق فکر بالاترین سطوح رژیم طراحی میشوند و اجرای آنها به ارگانهای ذیربط سپرده میشود. چند نمونه زیر در این زمینه افشاگر این سیاست ضدمردمی جمهوریاسلامی هستند، که باید افشاء و رسوا شوند:
استفاد از کمبود آب برای ایجاد تفرقه: این سیاست از تازهترین نمونههای تفرقهاندازی رژیم برای قراردان مردم استانهای مختلف در برابر هم است. برای نمونه بنا بر طرحهای کارشناسی نشده ای حقآبه کشاورزان اصفهان را به کشاورزان یزد و کرمان میدهند تا آنها همسرنوشتی خود را فراموش کنند و بیآبی خود را به گردن کشاورزان همسایه بیاندازند. همزمان عوامل محلی رژیم بر طبل تفرقه بین مردم هر دو استان میکوبند.
ایجاد و تشدید تفرقه مذهبی: امامان جمعه و مروجین مذهبی شیعه هیچ فرصتی را برای تحریک و آژیتاسیون از منبر مساجد علیه باورهای افراد سنی مذهب از دست نمیدهند و تلاش میکنند، ملاهای سنی مذهب را وادار به عمل متقابل نمایند. در حالیکه بیش از یک میلیون از پیروان مذهب سنی در تهران زندگی میکنند، از ۳۵۰۰ مسجد موجود در این شهر حتی یک مسجد هم به پیروان این مذهب اختصاص داده نشده است. از فعالیت سلفیهای افراطی در شهرهای مختلف کوردستان چشمپوشی میکند تا بلکه آتش جنگ بین مردم چپ و سکولار و سلفیهای را شعلهور کند.
تلاش برای در مقابل هم قرار دادن مردم ملیتهای مختلف: درخوزستان مردم محلی عرب را در مقابل دیگر ساکنان منطقه قرار داده و با تحمیل فقر و بیحقوقی بیشتر بر مردم عرب، زمینه را برای اختلافات و تنشهای ملی و زبانی فراهم می نمایند. در آذربایجان چشم بر فعالیت گروههای پانترکیست میبندند، تا مردم ترک را در مقابل مردم کورد و غیره قرار دهند.
پیام این سیاست رژیم به مردم ایران این است که: از ترس تشدید این اختلافات قومی در نتیجه لیبی شدن و عراقی شدن اوضاع ایران، بهتر است در خانه هایتان بمانید، به همین که دارید رضایت بدهید، تا به روزگار بدتری دچار نشوید!.
اوج این سیاست ارتجاعی و خطرناک در کوردستان و آذربایجان، بویژه در شهرهای که تاریخا مردم کورد و ترک در جوار هم با صلح زندگی کردهاند، به اجرا درآمده است. دمیدن به آتش اختلافات مردم ترک و کورد و سپس پشتیبانی ریاکارانه از مردم ترک در مقابل مردم کورد، سیاست بغایت خطرناک و ارتجاعی رژیم است. سیاستی که در سال ۱۳۵۸ جنگ خونینی را در شهر نقده برافروخت، خونهای بسیاری در این شهر به ناروا بر زمین ریخته شد و به کشتار جمعی مردم دو روستای “قارنا” و “قلاتان” منجر گردید. حکومت اسلامی و ملا حسنی” امام جمعه وقت ارومیه سازمانده و مجری اصلی آن بودند. مردم کورد و ترک برای صدها سال در کنار و در جوار هم کار و زندگی کردهاند و روابط پیچیده خانوادگی، تجاری، اجتماعی و سیاسی داشتهاند و بارها متحدانه علیه ارتجاع و استبداد مبارزه کردهاند. حکومت اسلامی و مرتجعین محلی که اتحاد و همسرنوشتی این مردم را به ضرر خود میدانند، از هیچ توطئه و جنایتی دریغ نکرده تا با دامن زدن به ناسیونالیسم کور و تنگنظر، با تقویت تعصب و تبعیض، با باز کردن دست فعالین تندرو و افراطی زمینه را برای جنگ و درگیری ملی و مذهبی فراهم نمایند. جریان اخیر شهر نقده که شهری کورد–ترک نشین است و حمایت یک جانبه از افراطیون ترک از سوی حکومت، آخرین نمونه این سیاست ارتجاعی است .
خوشبختانه مردم هشیار شهر نقده اعم از کورد و ترک سریعاً ماهیت ارتجاعی و خطرناک این تنش و تفرقه را دریافته و مردم را به خویشتنداری و اتحاد دعوت نمودند. نقده شهری دو ملیتی است و خواهد ماند و باید تلاش کرد با پایان دادن به هرگونه تبعیض و نابرابری بین ساکنان شهر اعم از آذری و کورد، هم سرنوشتی و ضرورت اتحاد آنها علیه مرتجعین محلی، عوامل و ایادی حکومت و کل نظام جمهوریاسلامی را برجسته نمود. بدون شک سیاست ارتجاعی ایجاد تنش و درگیری بین مردم ایران رژیم اسلامی با شکست روبرو خواهد شد و ما خوشبختانه شاهد بروز این سطح از آگاهی و شعور اجتماعی در نقده بودیم.