
فشارهای نژادپرستانه با اهداف سیاسی علیه زنان و مردانی که بناچار از افغانستان به ایران مهاجرت کردهاند به شدت افزایش یافته است. بلافاصله پس از پایان جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و جمهوریاسلامی، وزیر کشور طی ابلاغیهای به فرماندهی پلیس ایران دستور اخراج گسترده مهاجران افغانستانی از ایران را صادر نمود. در این دستور به مهاجران و پناهندگان افغان که فاقد مدارک معتبر دولتی هستند، اخطار شده است که حداکثر تا روز ۱۵ تیرماه ایران را ترک کنند. لازم است گفته شود که اکثریت قاطع افغانسانیهای ساکن ایران فاقد مدارک معتبر دولتی هستند اما برخلاف آنچه این کاربدستان اعلام میکنند اخراجها تنها شامل مهاجران به اصطلاح غیرقانونی نیست. گزارشهای متعدد نشان میدهد در میان اخراج شدەها کسانی بودهاند که پاسپورت و یا اسناد اقامت معتبر داشتهاند. حتی بسیاری از آنها متولد ایران هستند و تنها والدین افغانستانی دارند. اینها قبل از دیپورت شدن غارت میشوند. بنا به ویدیوهای منتشر شده ماموران رژیم افغانستانیها را دستگیر کرده و ابتدا تقاضای رشوه میکنند؛ پول را که گرفتند در اکثر موارد رشوهدهندگان را با زور به کمپ دیپورتیها میفرستند. اگر مهاجری پول نداشته باشد آنوقت با خشونت او را در ماشینهای باربری چپانده و راهی اردوگاه مورد نظر میکنند.
نیروی انتظامی رژیم اعلام کرده است که اجاره هرگونه ملک به مهاجران افغانستانی از این پس ممنوع است و در صورت تخلف، قولنامههای مربوطه باطل، املاک پلمپ و مصادره خواهند شد. 
به دنبال این اخطار موج بازگشت اجباری مهاجران از ایران به افغانستان به حرکت در آمده است. بنا به گزارش خبرگزاری مهر تنها در هفته اول صدور این دستور بیش از ۲۵۰ هزار افغانستانی مجبور به ترک ایران شدهاند. گزارشها حاکی از آن است که ۷۰ درصد آنان حتی فرصت پیدا نکردهاند مال و ملک خود را نیز جمع و جور کنند و مجبور شدند که هر چه را دارند رها کنند. اخراجها در موارد زیادی همراه با خشونت و ضرب و شتم نیز بوده است. برای بسیاری از آنها حتی دسترسی به ابتداییترین اقلام مانند نان، دارو و آب آشامیدنی نیز دشوار شده است. این اقدامات بخشی از استراتژی آگاهانه رژیم برای منحرف کردن توجه از بحرانهای داخلی از جمله فساد و فروپاشی اقتصادی و هدف قرار دادن افغانستانیها بهعنوان دشمن فرضی است. براساس گزارشها، در پنج ماه نخست سال ۲۰۲۵ دستکم ۳۲ شهروند افغانستان در ایران اعدام شدهاند و در سال ۲۰۲۴ این تعداد به بیش از ۸۰ نفر رسید. این اعدامها اغلب بدون دادرسی عادلانه، دسترسی به وکیل و تحت شکنجه انجام میشوند.
جمهوری اسلامی برای تحقق مقاصدش در تشدید سیاست افغانستیزی از رسانههای دولتی، شبکههای اجتماعی و نیروی سیاسی و اجتماعی استفاده میکند. آنها با چشمپوشی از نقش سازنده کارگران افغانستانی از هر حادثه کوچکی وسیلهای برای گسترش نفرت علیه آنها استفاده میکنند. اگر تجاوزی و یا قتلی صورت بگیرد رسانهها بدون هیچ پژوهشی آنرا به افغانستانیها نسبت میدهند. رسانههای سرسپرده دولتی با تحقیقات مندرآوردی کمبود آب، برق و بویژه گرانی نان را به مصرف بالای آن ماده حیاتی توسط مهاجران افغانستانی ربط میدهند. آنها وجود ۵ تا ۸ میلیون مهاجر افغانستانی را مسبب وضع کارگران و زحمتکشان به فقر رانده شده در ایران قلمداد میکنند.
زنان و مردان کارگر افغانستانی جزء ارزانترین نیروی کار در ایران هستند. آنها همیشه تحت تعقیب، محرومیت و تحقیر بودهاند تا به فرودستی خود رضایت دهند. محرومیت از حق بیمه و انواع خدمات اجتماعی، محرومیت از اسکان در بسیاری از استانها، به نمایش درآوردن آنان در قفس و دیپورت با خشونت به هنگام دستگیری تنها بخش کوچکی از مصائبی است که بر افغانستانیها روا داشته شده است. حالا که موج مهاجرستیزی در اروپایغربی موجبات تقویت احزاب راست افراطی را فراهم کرده، در جمهوری اسلامی نیز سیاستهای آنها سرمشق قرار میگیرد.
این واقعیتی آشکار است که کارگران مهاجر افغانستانی منشاء سازندگی، کسب درآمد کلان برای کارفرمایان بوده و سپاه نیز در جنگها و از جمله جنگ در سوریه از آنها سوء استفاده کرده و موجب مرگ تعداد نامعلوم و زیادی از آنها شده است. پرسیدنی است که چرا در شرایط کنونی سیاست افغانستیزی و دیپورت آنها را این چنین تشدید کردهاند؟ واقعیت این است که این امر برای حاکمیت و کارفرمايان، مانند سایر نقاط دنیا امری سیاسی است. اما این سیاست در جمهوری اسلامی ویژگیهای خود را دارد. رژیم در چنان وضعیت مستاصلی است که نمیتواند حتی آب و برق و خدمات اولیه مردم را تامین کند. بنابراین رژیم مثل همه دست راستیها در جهان باید بدنبال مقصری بگردد و آنهم کارگر مهاجر است.
رژیم اسلامی همزمان به افزایش فشار بر مهاجرین افغانستانی، بیش از یک هزار نفر از فعالین سیاسی و مدنی و معترضین به وضع موجود را بازداشت کرده است. بنابراین لازم است فعالین کارگری، زنان، بازنشستگان و سایراقشار ناراضی و رزمنده ضمن مبارزات خود بیش از گذشته به فکر حمایت از هم سرنوشتان افغانستانی خود باشند. قبل از هر چیز باید تبلیغات دروغین و نژادپرستان شوونیست را خنثی شود. لازم است به هر شیوهای که ممکن باشد در برابر هر حملهای از جانب ماموران، شوونیستها و شهروندان ناآگاه ایرانی به این مردم، که اکثراً کارگر هستند، یاری رساند. باید هنگام مورد تعقیب بودن پناهشان داد. این اقدامات وظیفهای انسانی بوده و جبهه مبارزات مردم علیه جمهوری اسلامی را تقویت خواهد کرد.

