
غلامرضا گودرزی، رئیس مرکز آمار ایران در نخستین نشست شورای عالی اشتغال دولت پزشکیان در سال جدید، در مورد بیکاری جوانان نرخ بیکاری برای بازه سنی جوانان بین ۱۵ تا ۲۴ ساله را ۲۰.۱ درصد اعلام کرده است. اکثریت جوانان بیکاری را تحصیل کردگان دیپلم و به بالا تشکیل میدهند. اگرچه آمارها در ایران بنا به مصلحت روز دستکاری میشوند و چندان قابل اعتماد نیستند. اما با وجود لاپوشانی واقعیت هم میتوان تصویری از آنچهکه بر جوانان ایران میگذرد بدست آورد.
جامعه ایران بطور نسبی بیشترین جمعیت جوان دنیا را داراست و باز به همین نسبت بیشترین محرومیتها و بیشترین آسیبهای اجتماعی نصیب این بخش از جامعه ایران میشود. اما یکی از اساسیترین معضل جوانان ایران بیکاری است. یکی از ویژگیهای بیکاری در ایران وجود خیل عظیم بیکاران تحصیل کرده دانشگاهی و دبیرستانی است. ناتوانی جوانان فارغ التحصیلان دانشگاهی در دستیابی به شغلی متناسب با رشته تحصیلیشان ، باعث رو آوردن شمار زیادی از آنان به مشاغل دمدست نظیر دستفروشی شده است. اگر تا دیروز خانوادهها تصور میکردند که فرزندانشان را به دانشگاه میفرستند تا در آینده به شغل مناسبی دسترسی پیدا کنند، امروز میبینند نه تنها این هدفشان برآورده نشده است بلکه تحصیلات دانشگاهی به مشکلی برای پیدا کردن کار برای جوانانشان تبدیل شده است.
اما بیکاری و گسترش آسیبهای اجتماعی و از جمله اعتیاد به مواد مخدر کاملاً به همدیگر مربوط هستند. جوانی که با هزار امید و آرزو بعد از پشت سر گذاشتن دهها مشکل و سد و مانع که رژیم و یا فقر شدید مادی بر سر راهش قرار داده، سرانجام به کسب مدرک تحصیلی از دبیرستان، هنرستان و یا دانشگاه نائل میشود و بعد از اخذ مدرک و اتلاف دو سال از زندگی خود در دوره سربازی برای رژیم، باز هم امیدی به پیدا کردن شغلی متناسب با مدرک خود ندارد، تمام آرزوهای خود را بر باد رفته میبیند. حال و روز جوانی که به همین دلیل بیکاری و نداشتن منبع مالی مستقل خود را سربار خانواده میداند و حتی قادر به تامین مخارج ازدواج و تشکیل خانواده نیست، چه گونه باید باشد؟ در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی جوانان نه از نشاط و شور و شوق جوانی بهرهای میبرند و نه این فرصت را مییابند تا توان و استعداد خود را ارتقا دهند. در چنین شرایطی است که میبینیم ، بیش از یک میلیون نفر از معتادان به مواد مخدر زیر ۱۹ سال سن دارند و سن متوسط اعتیاد در ایران به ۱۳ سال رسیده است. میزان روانپریشی، اضطراب و افسردگی، در میان جوانان به طور چشمگیری افزایش یافته است.
در اینجا باید بر این واقعیت هم تاکید کرد که گرچه جوانان ایران به دلیل حاکمیت یک رژیم ارتجاعی و ضدآزادی، دارای مسایل مشترکی هستند، اما به دلیل تعلقشان به طبقات مختلف، رنجها و مصائب آنان یکسان نیست. روشن است که مسائل جوانان متعلق به طبقه کارگر و بخشهای تهیدست و کم درآمد جامعه، با جوانانی که چتر حفاظتی یک خانواده مرفه را بر سر دارند متفاوت است، اما گسترش مبارزات طبقه کارگر اعم از زن و مرد و میانسال و پیر و جوان و رهایی این طبقه از شر رژیم اسلامی و از مناسبات استثمارگرانه موجود، بدون شک به رهایی اکثریت جوانان جامعه ایران از شرایط غیرانسانی که این رژیم بر آنان تحمیل کرده است، منجر خواهد شد. جوانی که استعدادهایش توسط یک رژیم ارتجاعی به بند کشیده شده است، جوانی که بهترین سالهای عمرش در مدرسه و دبیرستان و دانشگاه تحت فشار آموزشهای ضدعلمی و ارتجاعی صرف شده، جوانی که حتی آزادی انتخاب پوشش از وی دریغ شده است، جوانی که به خاطر کوچکترین اعتراض به مصائب و مسائل سیاسی و اجتماعی به زندان میرود و شکنجه میشود، جوانی که از حق اولیه معاشرت انسانی با جنس مخالف خود محروم میگردد، همه این جوانان با جوانان طبقه کارگر و زحمتکش درد مشترک دارند و رهاییشان از این شرایط غیرانسانی از طریق همبستگی با مبارزات طبقه کارگر ممکن میگردد.
اما تصویر زندگی جوانان در ایران بدون تاکید بر یک واقعیت امیدبخش، کامل نمیشود. رژیم اسلامی پروژههای متعددی را برای تسلط بر جسم و روان جوانان به مورد اجرا گذاشت، اما همه این پروژهها در مقابل موج حرکت رو به پیش جامعه چون حبابی ترکیدند. در واقع تمام سرمایهگذاری رژیم اسلامی طی ۴۶ سال گذشته در این زمینه بر باد رفته است. از اینرو این رژیم مدام در تدارک انتقامجویی از جوانانی است که در دوران مدرسه و دبیرستان نتوانسته است آنان را مطابق الگوی خود، خشک مغز و توسری خور و ضعیف النفس بار بیاورد. جوانان ایران اگر بیکارند و اگر از ابتداییترین فرصتها برای بهرهمند شدن از مزایای طبیعی دوره جوانی خود محرومند، اما در مقابل، تسلیم وضع موجود نشدهاند و راه مبارزه با این رژیم را در پیش گرفتهاند.
این واقعیت وقتی آشکار میگردد که این جوانان تا فرصتی به دست میآورند کل ارکان جمهوری استبدادی اسلامی را زیر ضرب میگیرند. خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی نشان داد که چه میزان انرژی مثبت در وجود جوانان ایران نهفته است. اعتماد به نفس و شور انقلابی جوانان در انقلاب ژینا امید به رهایی قطعی از شرایط دشواری که رژیم جمهوری اسلامی بر اکثریت مردم ایران تحمیل کرده است، زنده نمود.