دور دوم مضحکه انتخابات روز جمعه ۲۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ به پایان رسید. حتی رسانههای تحت سانسور نوشتند که مشارکت در دور دوم به شدت پایین بوده است. بنا به اعلام وزارت کشور در تهران، ری، شمیرانات، پردیس و اسلامشهر مجموعاً ۵۵۲ هزار رای صحیح به صندوقها ریخته شده است، در حالیکه بیش از هفت میلیون و ٧٧۵ هزار نفر در این حوزه حق رای داشتهاند. بنابراین بنا به اعلام رسمی در تهران تنها هفت درصد واجدان شرایط رأی دادهاند. جالب است گفته شود که وزیر کشور که این نتیجه را اعلام میکرد با اظهار اینکه مردم « حماسه آفریدند»، مورد تمسخر جراید ایران قرارگرفت. با اینکه کاربدستان وزارت کشور همیشه در مهندسی کردن آراء از خود مهارت نشان دادهاند، اما این بار وضع چنان خراب بوده که از مهندسی و تقلبات مفصل در آراء نیز کاری برنیامده و ناچار شدهاند تعدادی از نمایندگان را با کمتر از ٢٠ هزار رای روانه مجلس کنند.
مضحکه انتخابات ٢١ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ عملاً انتصاباتی بود در میان اصولگرایانی که نزدیکترین حلقه گوش به فرمان بیت خامنهای به حساب میآیند. همین سرسپردگان نیز چنان دچار رقابت و تفرقه بوده و هستند که دستور خامنهای برای حفظ وحدت را رعایت نکردند. خامنهای در فاصله برگزاری دور اول و دوم انتخابات، به صورت عمومی از افراد تایید صلاحیت شده و نامزدهای پیروز و نامزدهای دور دوم انتخابات خواسته بود که به اختلافات گسترده میان خود خاتمه دهند، اما همان گوش به فرمانها نیز اینبار نه تنها برای دستور خامنهای تَره هم خَرد نکردند، بلکه بخشی از اسناد فساد نزدیکترین افراد نزدیک به او نظیر محمدباقر قالیباف و رائفیپور را رو کردند.
این مضحکه انتخاباتی که طبق توقع خامنهای قرار بود متحدانه باشد ابتدا با دو تشکل اصلی خود به نامهای «شورای ائتلاف نیروهای انقلاب» و «شورای وحدت» وارد شدند، اما سپس دو ائتلاف دیگر با نام «ائتلاف مردمی نیرویهای انقلاب» و ائتلاف «صبح ایران» به رهبری علی اکبر رائفیپور هم وارد صحنه شدند. در نتیجه این چنددستگی و برخلاف دستور خامنهای که انتخابات باید پُرشور و پُررونق باشد، بیرونقترین «انتخابات» تمام عمر ۴۵ ساله رژیم اسلامی شد.
برای دیکتاتوری مذهبی و هاری مثل جمهوری اسلامی ادای دموکراتیک درآوردن برای نشان دادن میزان مشروعیت میباشد. اما دور اول و دوم مضحکه انتخابات مجالس شورا و خبرگان باعث شد تا همگان دریابند که رژیم حتی در نزد کاسه لیسانش نیز مشروعیت لازم را ندارد.
در این مضحکه حتی اصلاح طلبان حکومتی هم در انتخابات شرکت نکردند. این در شرایطی بود که خامنهای بایکوت و مشارکت نکردن در انتخابات را مخالفت با اسلام خوانده بود. علیرغم این به اصطلاح فتواها روز پنجشنبه بیستم اردیبهشتماه، در آستانه مرحله دوم مضحکه انتخابات مجلس شورای اسلامی، یک فایل صوتی از محمد خاتمی منتشر شد که در آن میگوید اصلاحطلبان تاکنون برای اختصاص چند کرسی به آنان در مجلس، از حکومت «گدایی» میکردهاند و این فایده ندارد.
واقعیت اینست که اصلاح طلبان حکومتی که همیشه در خدمت رژیم بوده و فقر مردم، کم حقوقی کارگران و کشتارهایهای دهه شصت را عملاً و تا به همین امروز تایید کردهاند، بوی حلوای هسته اصلی قدرت به رهبری خامنهای و فرماندهان در قدرت سپاه به مشامشان خورده و خود برای جانشینی آنها آماده میکنند. آنها نه در کنار مردم که علیه آنها، منافع و اهدافشان هستند. آنها میخواهند کاری کنند که کارگران و زحمتکشان به انقلاب متوسل نشده بلکه جهت ایجاد تغییراتی مقبول بورژوازی ناراضی و امپریالیسم غرب به امامزاده بیخاصیت آنها دخیل ببندند.
به نظر بیشتر تحلیلگران مسائل ایران جمهوری اسلامی در سراسر جامعه ۸۵ میلیونی ایران، در بهترین حالت نماینده ١٠ تا ۱۵ درصد مردم است. اگر آنچه را کە روز جمعە اتفاق افتاد در چارچوب حرکتهای اعتراضی و مبارزات جاری قرار دهیم بدون شک میتواند زمینەساز حرکتهای بزرگتری در آیندە باشد و امید بە آیندە روشن را بارور میسازد. آیندەای کە همین مردمِ قربانی حاکمیت جمهوری اسلامی باید سازندگان آن باشند. بدون شک سرانجام با متحد کردن جنبشهای اجتماعی و همه مردم آزادیخواه و برابریطلب این حکومت جنایتکار از صحنه ایران پاک میشود و پیش شرطهای بنا نهادن یک جامعه نوین انسانی آزاد، برابر، عادلانه و مرفه فراهم میگردد.