
جمهوری اسلامی در پی شکست تحقیرآمیز نظامی و اطلاعاتی در مقابل دولتهای متجاوز و ضدمردمی اسرائیل و آمریکا چه رفتاری با اکثریت مردم معترض و ناراضی در پیش خواهد گرفت؟ طرح این سئوال بعد از آتشبس در میان اقشار گوناگون شروع شده و روز به روز داغتر میشود.
یکی از شهروندان ساکن شهر قزوین ابراز امیدواری کرد پایان جنگ پیامدهای مثبتی داشته باشد. او تصور میکند حکومت جرات نخواهد کرد درباره حجاب اجباری سختگیری را در پیش بگیرد”. او گفت: «احساس میکنم بعد از فروکش کردن احساسات، حکومت درباره موضوعاتی مثل حجاب و آزادیهای فردی بناچار مدارا خواهد کرد.»
یک پژوهشگر دانشگاهی در تهران نیز نظر مشابهی داشت. او گفت بعید است حکومت بتواند تغییرات اجتماعیای را که در سالهای اخیر در پی اعتراضات گسترده به قانون حجاب ایجاد شده، عقب براند. او افزود: «سران جمهوری اسلامی احتمالاً در مسائل اجتماعی سختگیرتر نخواهند شد. چون با حملات اسرائیل، تضعیف شدهاند.»
در مقابل این موضع شهروندانی دیگر نظرات مخالفی را ابراز کردهاند. زنی آگاه در یک گفتگو اظهار داشته که رژیم انتقام شکستش را از مردم خواهد گرفت. زنی دیگر با بیان نظری مشابه گفت که رژیم قبلاً هم به هنگام هر شکست و بحران همین جور رفتار کرده است. یک فعال حقوق بشر گفته که بعد از آتشبس با اسرائیل، جمهوری اسلامی برای پوشاندن شکست نظامی، جلوگیری از اعتراضات و حفظ بقای خود، به سرکوب بیشتری نیاز دارد.
عکسالعمل رژیم پس از شکست افتضاحآمیز، شامل دستگیریهای وسیع شهروندان، افزایش اعدامها، چهار برابر کردن تلاش برای اخراج افغانستانیهای ساکن ایران و زدن برچسپ “جاسوسی برای اسرائیل” اظهار نظرهای اخیر را تایید میکند. علیرغم تکرار وعدههای توخالی رئیسجمهور هیچکاره در مورد وفاق ملی در چند روز گذشته، بنا به گزارش رویترز سه دانهدرشت امنیتی ایران به این خبرگزاری گفتهاند که تمرکز اصلی نهادهای امنیتی اکنون مقابله با تهدیدات احتمالی داخلی بهویژه در کوردستان است. بر اساس این سیاست سرکوبگرانه تاکنون بیش از ۱۵۰۰ نفر دستگیر شدهاند، که شامل فعالین جنبشهای اجتماعی، بویژه در کوردستان و بلوچستان بوده و ۱۰ نفر اعدام شدهاند. پروندهسازی و تهدید به بهانه ساختگی جاسوس اسرائیل بودن نه تنها علیه شهروندان معترض ایرانی که علیه مهاجرین افغانستانی نیز وسعت گرفته است.
اما سوال اساسیتر اینجاست که آیا رژیم میتواند تشدید سرکوب را برای مدتی طولانی ادامه بدهد؟ برای دادن پرسشی مقرون به صحت باید وضع رژیم قبل از شکست مهلک اخیرش را یادآوری کرد.
۱- قبل از جنگ اخیر شکافهای سیاسی در بالا افشا و بعضا رسانهای شده بودند. جنگ به طور موقت موجب کاهش آنها شد. ضعیف شدن هسته سخت قدرت در پیش از جنگ و نمایانتر شدن شکست سیاستهای داخلی و خارجی آن در جنگ کنونی آنرا بر لب پرتگاه خواهد برد. این امر مخالفین را جدیتر کرده و بر دامنه شکاف در بالا خواهد افزود.
۲- اختلافات پیرامون استراتژی اقتصادی و تنگ کردن شدید میدانِ شرکت بخش خصوصی در آن، بحران رو به رشد در مسایل اقتصادی، استراتژی شرقمحور دفاعی و هزینه سنگین نیابتیها، مسئله هستهای و مسایل فراوان دیگر در مورد اداره جامعه به طور طبیعی بعد از جنگ ۱۲ روزه حادتر خواهند شد.
۳- جنبشهای اجتماعی که ریشه در واقعیات اجتماعی دارند به دلیل بدتر شدن وضع اقتصادی، تشدید استبداد و ازدیاد شکاف بین رژیم و مردم معترضتر از پیش به میدان برخواهند گشت. دستآورد همبستگی و تشکلهای مردمی در جهت یاریرسانی، پخش اخبار معتبر و حفاظت طی ۱۲ روز جنگ در خدمت این جنبشها قرار گرفته و آنها را تقویت خواهند کرد.
۴- نیروهای نیابتی ضربه خورده و تضعیف شده بعد از این جنگ دلسردتر و ضعیفتر شده و بخشاً رو به ورشکستگی و اضمحلال خواهند رفت. آنها در مدت زمانی که اسرائیل و آمریکا رژیم و مردم غیرنظامی را زیر ضربات سنگین گرفته بودند هیچگونه کمکی به حاکمان اسلامی نکردند.
۵- بر اساس واقعیاتی که به بخشی از آنها اشاره شد هسته سخت قدرت و به دلیل ضربات شدیدی که در این جنگ متحمل گردید بیشتر ضعیف شده و زمینه راندنش از قدرت فراهمتر خواهد شد.
در حال حاضر لازم است کارگران آگاه و مبارز، زنان مقاوم و رزمنده، بازنشستگان و فعالین جنبشهای اجتماعی در کنار مسایل ویژه خود بیشتر به فردای بدون جمهوری اسلامی بیاندیشند. لازمه این امر تقویت تناسب قوا بین خود و رژیم، پررنگتر کردن فاصلهشان با دستراستیهای اپوزیسیون، ضدیت نیرومندتر با سرمایهداری و استثمار و توجه بیشتر به ضرورت اداره جامعه توسط کارگران و زنان و مردان آزاده و آزادیخواه و لاجرم سمتگیری جدیتر به سوی سوسیالیسم میباشد.