رزگار بیگزاده بابامیری، فعال سیاسی۴۷ ساله اهل بوکان و زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی ارومیه، در رنجنامهای در تاریخ بیستویکم فروردینماه ۱۴۰۴، شرح دردناک بیش از چهار ماه بازداشت و شکنجه خود را به دنیای بیرون رساند. این رنجنامه، پرده از وحشیگریهای امنیتی و قضایی در بازداشتگاههای ایران برداشت و کرامت انسانی را زیر سوال برد و نقض آشکار حقوق بشر را نشان داد. در این گزارش، با بررسی مستندات و جزئیات این پرونده، ابعاد مختلف نقض حقوق بشر در جمهوری ۆۆاسلامی را تحلیل کرده و سعی میکنیم صدای رزگار بابامیری و سایر زندانیان سیاسی در سیاهچالهای جمهوری اسلامی را به گوش وجدانهای بیدار برسانیم.

رزگار بیگزاده بابامیری شهروند ۴۷ ساله اهل شهر بوکان، در تاریخ بیستوهشتم فروردینماه ۱۴۰۲ توسط فردی به نام سعیدی که خود را مامور اداره اطلاعات بوکان معرفی کرده بود، از طریق تماس تلفنی دعوت و به مکانی حوالی تالار روژ فراخوانده میشود. رزگار بابامیری پس از رفتن به مکان موردنظر توسط نیروهای امنیتی بازداشن و به اداره اطلاعات بوکان منتقل میشود، جایی که پیش از او صدها نفر تحت شکنجههای وحشیانه قرار گرفته بودند. تیمی متشکل از شش بازجو با شیفتبندی شکنجه، ضرب و شتم مداوم، شوک الکتریکی، تهدید به مرگ و تحقیر روانی بیوقفه، او را در شرایطی قرار دادند که بارها بیهوش شد و به شدت آسیب دید. شکنجهگران بارها به او هشدار دادند که سرنوشتش مشابه کشتهشدگان پیشین خواهد بود و جنازهاش در مکانهای دورافتاده و ناشناس مانند دریاچه سد بوکان یا گورهای دستهجمعی دفن خواهد شد. این تهدیدها در کنار شکنجههای فیزیکی، فضایی از رعب و وحشت مطلق ایجاد کردند که نقض شدید حقوق بشر و ممنوعیت شکنجه طبق کنوانسیونهای بینالمللی را به روشنی نشان دادند.
بابامیری در ادامه رنجنامهاش مینویسد که، پس از سه روز شکنجه بیوقفه در بوکان، به همراه چند متهم دیگر به بازداشتگاه اداره اطلاعات در ارومیه منتقل شده است. شکنجهها نه تنها ادامه یافتند، بلکه به شکل تخصصیتر و برنامهریزیشدهتری روی وی اجرا شدهاند. آقای بابامیری به چند تکنیک شکنجه اشاره کرده است: القای خفگی با پوشاندن کیسه بر سر و جریان آب سرد، اعدام صوری با طناب دار و تیراندازی نمایشی، شوک الکتریکی به نواحی حساس بدن و محرومیت از خواب با سرکوب مداوم و ضرب و شتم. این تکنیکها که هدفی جز نابودی روان و جسم انسان ندارند، نشاندهنده اعمال شکنجهای سیستماتیک و سازمانیافته در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی هستند. چنین رفتارهایی نقض واضح اصول حقوق بشر، از جمله ماده ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون ضدشکنجه سازمان ملل متحد محسوب شدند که ایران به آنها متعهد است.
آقای بابامیری در ادامه مینویسد که، پس از انتقال به زندان مرکزی ارومیه، با وجود آثار شکنجه و آسیبهای جسمی و روانی شدید، بارها شکایتی رسمی علیه شکنجهگران مطرح کرد. با وجود تشکیل پروندهای در دادسرای نظامی و ارجاع آن به دادگاه نظامی، مقامات قضایی به بهانه گذشت زمان، رسیدگی به شکایت را متوقف کردند و از معرفی او به پزشکی قانونی جهت تایید شکنجه جلوگیری کردند. این روند نشان داد که دستگاه قضایی استقلال لازم را ندارد و مصونیت ناقضان حقوق بشر را تضمین میکند. در جلسه دادگاه انقلاب ارومیه، هنگام مطرح شدن شکنجهها توسط متهمان، قاضی رضا نجفزاده تنها به جمله توهینآمیزی بسنده کرد که بیاحترامی آشکار به حقوق انسانی و کرامت متهمان بود: «توقع داشتی بهت کباب بدن؟» چنین واکنشهایی ضمن بیاعتنایی به حقوق قانونی متهمان، فضای ترس و سرکوب را تشدید کردند و بازداشتشدگان را در شرایط شکنجه مضاعف قرار دادند.
رزگار بیگزاده بابامیری ۴۷ ساله، پژمان سلطانی ۳۰ ساله، سوران قاسمی ۲۸ ساله، کاوه صالحی ۴۰ ساله و طیفور سلیمی بابامیری ۴۷ ساله، پنج متهم سیاسی اهل شهر بوکان به اتهامات سنگینی از جمله «بغی»، «محاربه» و «عضویت در گروههای تروریستی» محکوم شدند. این اتهامات منجر به صدور حکم اعدام و زندانهای طولانی مدت برای آنها شد. رزگار بابامیری به سە بار اعدام و ۱۵ سال زندان محکوم گردید. احکام صادره فاقد روند دادرسی عادلانه و شفاف بوده و مبتنی بر اعترافات اجباری و فشارهای امنیتی صادر شدند که نقض آشکار قوانین داخلی و بینالمللی محسوب شدند. مجموع این احکام بیش از ۷۵ سال زندان را برای این فعالان رقم زد و نشان داد که جمهوری اسلامی از این طریق فعالان سیاسی و مدنی را سرکوب میکند. چنین احکام ناعادلانه و ظالمانهای ابزاری برای ایجاد رعب و وحشت و خاموش کردن صدای معترضان بودند.
ژینو بابامیری فرزند رزگار بابامیری میگويد: آثار شکنجههای شدید بر بدن پدرش هنوز باقی است. او همچنین از ناشنوایی موقت گوش چپ آقای بابامیری، عفونتهای مکرر گوش، کبودیهای گسترده و جراحات قابل مشاهده بر ساق پاهای پدرش میگويد. این جراحات نه تنها گواه شکنجههای وحشیانه نیروهای امنیتی هستند، بلکه هشداردهنده وضعیت وخیم بهداشتی و درمانی در زندانها و فقدان حمایتهای پزشکی قانونی بود. رزگار بابامیری در رنجنامه خود همچنین تاکید کرده است که شکنجهگران در کنار وارد کردن درد جسمی، اراده و هویت انسانی او را نیز نابود کردند؛ اقدامی که برخلاف هر اصول انسانی و قانونی بود و تنها در رژیمهای توتالیتاریسمی رخ میدهد که حقوق بشر را قربانی حفظ قدرت و کنترل اجتماعی میکنند.
رزگار بیگزاده بابامیری در نامه خود خطاب به جامعه جهانی، سازمانهای حقوق بشری و مردم آزادیخواه، خواستار پایان دادن به سکوت و بیتفاوتی در برابر جنایات علیه بشریت شد. او تاکید کرد که سکوت در مقابل چنین خشونتهای سازمانیافته، نوعی همراهی با ظلم و نابرابری است. این پیام، نمایانگر درد میلیونها نفری است که در ایران و سایر کشورهای سرکوبشده تحت شکنجه و فشار قرار دارند و صدایشان به ندرت به گوش جهانیان میرسد. نهادهای بینالمللی حقوق بشر، سازمانهای مدافع آزادی و رسانههای مستقل باید مسئولیت خود را در برابر چنین فجایعی جدی بگیرند و با اعمال فشار بر دولتهای ناقض حقوق بشر، گامهای عملی برای توقف شکنجه بردارند.
کولبرنیوز ضمن تاکید بر ضرورت حمایت از قربانیان شکنجه و احقاق حقوق انسانی آنان، از نهادهای بینالمللی، وجدانهای بیدار و همه زنان و مردان آزادیخواه و برابریطلب میخواهد تا فشارهای سیاسی و حقوقی بر جمهوری اسلامی را افزایش دهند و اجازه ندهند صدای این قربانیان در میان هیاهوی سیاستهای سرکوب خاموش شود.

