نویسندە: هیوا امانی
انفجار مرگبار در معدن طبس، بار دیگر چهره کریه نظام سرمایهداری را به نمایش گذاشت. در این نظام، سود و بهرهکشی از نیروی کار، بر هر چیز دیگری ارجحیت دارد. جان کارگران، به عنوان نیروی تولید، هیچ ارزشی ندارد و تنها زمانی که منجر به کاهش سود شود، مورد توجه قرار میگیرد.
حادثه طبس، نتیجه مستقیم بیتوجهی حکومت و سرمایهداران به ایمنی کارگران و اولویت دادن به سود کوتاهمدت بر سرمایهگذاری در زیرساختها و تجهیزات ایمنی است. این در حالی است که این معدن، یکی از بزرگترین منابع زغالسنگ کشور و منبع عظیمی از ثروت برای عدهای اندک بوده است.
سودآوری بنگاههای اقتصادی در نظام سرمایهداری، به معنای کاهش هزینههای تولید است. این کاهش هزینهها، اغلب به بهای نادیده گرفتن ایمنی کارگران و تخریب محیطزیست صورت میگیرد. حادثه طبس، نمادی از این تضاد بنیادین بین سرمایه و زندگی است.
تفاوت فاحش میان سودهای کلانی که از معادن به جیب سرمایهداران سرازیر میشود و حقوق اندک کارگرانی که جان خود را در این معادن به خطر میاندازند، نمونهای بارز از نابرابری شدید در نظام سرمایهداری است. کارگران، به عنوان تولیدکنندگان اصلی ثروت، سهم ناچیزی از آن را دریافت میکنند و در مقابل، با خطرات جدی برای سلامتی و جان خود مواجه هستند. خالص دریافتی یک کارگر معدن در عمق ۷۰۰ متری، در سال گذشته فقط ۸ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان بوده و حق سختی کار معدن نیز حدود ۶۰۰ هزار تومان است. این در حالی است کە سود زغالسنگ برای شرکتهای کە در این زمینە فعال هستند بسیار هنگفت است؛ سود خالص تنها یک شرکت (شرکت زغال سنگ پروده طبس) در سال مالی ١۴۰۲ به رقم قابل توجه ٨.۰۵١.٣٩۴ میلیون ریال رسیده است. با احتساب این سود، میزان سود انباشته شرکت به ٨.٨٦۵.۵٠٩ میلیون ریال افزایش یافته است. در مجمع عمومی عادی سالانه شرکت، سهامداران با رأی اکثریت، تصمیم گرفتند ٩٠ درصد از سود انباشته سال مالی ١۴۰۲ به مبلغ ٧٩٨٠ میلیارد ریال بین خود تقسیم کنند. این در حالی است که حادثه دلخراش معدن طبس نشان میدهد که بخش قابل توجهی از این سود میتوانست صرف بهبود شرایط ایمنی و توسعه زیرساختهای معدن شود.
در نظام سرمایهداری، تولید ثروت بر اساس استثمار نیروی کار صورت میگیرد. سود هنگفتی که سرمایهداران از معادن به جیب میزنند، در واقع حاصل ارزش اضافی است که از کارگران استخراج میشود. این ارزش اضافی، نتیجه تفاوت بین ارزش کالاهایی که کارگران تولید میکنند و دستمزد اندکی است که به آنها پرداخت میشود. این نابرابری فاحش، ریشه در ذات نظام سرمایهداری دارد و تا زمانی که این نظام برقرار باشد، همچنان شاهد تکرار چنین فجایعی خواهیم بود.
دولت نیز به عنوان بازوی اجرایی بورژوازی، به جای حمایت از حقوق کارگران، از منافع سرمایهداران دفاع میکند. قوانین و مقررات موجود در حوزه کار و ایمنی، به گونهای طراحی شدهاند که به سرمایهداران اجازه میدهند با کمترین هزینه، بیشترین سود را کسب کنند. در این شرایط، کارگران مجبور هستند در شرایط ناایمن کار کنند و در صورت بروز حادثه، هزینههای آن بر دوش خود و خانوادههایشان خواهد بود.
فاجعه طبس، ریشه در سیستم سرمایهداری و استثمار کارگر در ایران دارد. کارگران همواره قربانی سیاستهای اقتصادی نولیبرالی و خصوصیسازی گسترده بودهاند. در این مدت، دولتهای مختلف با حمایت از سرمایهداران داخلی و خارجی، به تضعیف حقوق کارگران و افزایش نابرابریها کمک کردهاند.
برای جلوگیری از تکرار چنین فجایعی، نیازمند تغییرات بنیادین در ساختار اقتصادی و اجتماعی هستیم. ملی شدن معادن و صنایع بزرگ، تحت مدیریت کارگران و نمایندگان آنها، اولین قدم در این مسیر است. همچنین، باید به سمت ایجاد یک جامعه سوسیالیستی حرکت کنیم که در آن تولید برای رفع نیازهای جامعه و نه برای سود افراد خاص صورت گیرد.
طبقه کارگر به عنوان نیروی اصلی تولید ثروت، باید برای تغییر این وضعیت مبارزه کند. تشکیل اتحادیههای کارگری مستقل و قدرتمند، آگاهیبخشی به کارگران، و سازماندهی اعتصابات و تظاهرات، از جمله اقداماتی است که باید در این راستا انجام شود.
مبارزه کارگران در ایران، بخشی از مبارزه جهانی طبقه کارگر علیه نظام سرمایهداری است. همکاری با کارگران سایر کشورها و ایجاد یک جبهه واحد جهانی علیه سرمایهداری، میتواند به پیروزی این مبارزه کمک کند.