به گزارش سایت خبری پیام، اعتصاب اعتراضی زندانیان در زندانهای کشور با نام کارزار “سهشنبههای نه به اعدام” روز سهشنبه ۳۰ مردادماه ۱۴۰۳، نیز با اعتصاب زندانیان در زندانهای سراسر کشور ادامه یافته و وارد سیامین هفته خود شد.
این کارزار که اکنون با پیوستن صدها زندانی در ۱۸ زندان سراسر کشور همراه شده است. بنا بر بیانیهها و مواضع فعالان زندانی همراه با آن، از ابتدا مخالفت و اعتراض به نفس اعدام را مستقل از نوع اتهام و یا انگیزه و اعتقادات محکومانِ به اعدام و لغو این مجازات غیرانسانی را هدف خود قرار داده است. تداوم و گسترش کارزار “سهشنبههای نه به اعدام” در حالی است که مقامات قضایی و امنیتی رژیم از ابتدای سال ۱۴۰۳ تاکنون بیش از ۳۱۰ نفر را به دار آویخته و اعدام کردهاند. حکومت با سرعت بخشیدن به ماشین اعدام خود در هفتههای اخیر، ۱۱۸ نفر را فقط در مردادماه اعدام کرده است.
رژیم جمهوری اسلامی با اعدامهای دسته دسته انقلابیون، مبارزین و مخالفین ثبات یافت و اکنون نیز بقایش را به آن گره زده است. به همین جهت مبارزه علیه اعدام و برای لغو آن، زندانیان سیاسی مذکور را به صورت پیشآهنگان مبارزات آزادیخواهانه درآورده است. یکی مبارزات تاثیرگذار زندانیان سیاسی اعتراض آنها به اعدام زندانی سیاسی رضا رسائی، از انقلابیون جنبش انقلابی ژینا، میباشد. جلادان در بامداد روز سهشنبه ۱۶ مردادماه ١۴۰۳ او را اعدام کردند و زنان زندانی سیاسی در بند زنان زندان اوین در بعدازظهر همان روز با شعارهای “مرگ بر دیکتاتور” و “مرگ بر حکومت اعدامی” به این اعدام اعتراض کردند. رئیس زندانبانان دستور حمله به معترضین شجاع را صادر کرد. با اینکه در یورش سنگین مزدوران به معترضین شماری صدمه دیده و از ملاقات و تماس با خانوادههایشان و حتی استحمام محروم شدند، اما روحیه رزمنده آنها نشانه پیروزیشان بود. در روز ۱۶ مردادماه ۱۴۰۳، زندانیان مرد زندان لاکانِ رشت ضمن محکوم کردن اعدام رضا رسائی به سهشنبههای نه اعدام پیوستند. زنان زندانی سیاسی این اسارتگاه یک هفته قبل به این کمپین پیوسته بودند.
در همین روزها خبرهای درگیریهایی در بند زنان وکیلآباد مشهد با گارد زندان رسید. خانواده یکی از زندانیان گفته است که اولین اعتراض همزمان با گرمای شدید در مشهد و دومین اعتراض هم روز شنبه ۱۳ مردادماه صورت گرفته و زندانیان زن در اعتراض به گرمای طاقتفرسای بندها و آشپزخانه، «شیشهها، مهتابیها، و دوربینها» را شکستهاند. زندانیان همچنین به «افتضاح بودن غذا»، کثیف بودن آشپزخانه، نبود یخچال و لباسشویی، وجود جانوران مضر مانند ساس، سوسک، و موش، نبود وسایل گرمکننده در زمان سرما و یا نبود وسایل تهویه هوا در زمان گرما، کثیف بودن پتوها، و ازدحام بیش از حد زندانیان در بندها اعتراض کردهاند.
همزمان با مقاومت ها و مبارزات مذکور خبر از تداوم مقاومت زینب جلالیان، تنها زن زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد، در مقابل ماموران اداره اطلاعات پخش شد. در ۱۴ مردادماه خبر رسید که درد شدید در پهلوی سمت راست او پیدا شده و زندانبانان بدستور اطلاعات او را از دسترسی به خدمات پزشکی محروم کردهاند. ماموران اطلاعات متن یک توبهنامه بالای سر زینب نگهداشته و اصرار میورزند امضایش کرده و آزاد شود. زینب، که ۱۷ سال را بدون مرخصی در زندان گذرانده و طی این مدت به امراض گوناگونی مبتلا شده به مزدوران گفته که وی وقتی از زندان بیرون خواهد آمد که سوراخ موش برای سران جمهوری اسلامی قیصری شده باشد.
در همین مدت چند نامه و پیام برای دعوت به مقاومت بیشتر در برابر اقدامات سرکوبگرانه جانیان در زندان، محکوم کردن اعدام و محکوم کردن نمایش انتخاباتی از جانب مریم یحیوی، پخشان عزیزی، وریشه مرادی، سپیده رشنو، سپیده قلیان، نرگس محمدی و گلرخ ایرائی پخش گردید. مریم در پیامش، و پس از حمله گارد ویژه به زنان زندانی سیاسی در اوین در ۱۶ مرداد نوشت: آنها نمیدانند که ما در شبی که ماه از نیمه گذشته بود، دست در دست هم، زیر سایههای تپههای اوین که سالها ناظر و شاهد تیرباران و اعدام بهترینهای این سرزمین بودند، همپیمان و همقسم شدهایم که تا لغو حکم اعدام مقاومت و ایستادگی کنیم. پخشان پس از افشای شکنجههای ضدبشری که بر او رفته تاکید کرده که اراده او شکستنی نیست زیرا: اگر اراده زن را به عنوان یک انسان دارای عزت نفس سِقط نمایی، دیگر جایی برای زندگی آزاد وجود ندارد و این به معنای افول از معیارهای انسانی- اخلاقی- سیاسی است. وریشه ضمن محکوم کردن احکام اعدام و نیز صدور صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی و پخشان عزیزی نوشت: احکام ناعادلانهی اعدام فعالین زن (شریفه محمدی و پخشان عزیزی) در فاصلهی کمتر از یک ماه، اقرار جمهوری اسلامی به ناکارآمدی و درماندگیِ سیاسیاش است.
او ادامه داد که “داعش سر میبُرد، جمهوری اسلامی نیز سر به دار میکِشد”.
سپیده رشنو در ستایش روایت راستگویانه نوشت: در رژیمهای توتالیتر مانند جمهوری اسلامی، ادبیات مبارزه گاهی “روایتی ساده” است. در چنین رژیمهایی که رسانهها، مطبوعات و کتابها همیشه سانسور میشوند تا تصویری نادرست به عنوان حقیقت ارائه کنند، روایتها نقش مهمی در مبارزه این روزها دارد. سپیده قلیان، نرگس محمدی و گلرخ ایرائی در روزهای رقابت نمایشی انتخاباتی شجاعانه از مردم خواستند در آن شعبدهبازی، که برای تحکیم حکومت استبدادی ترتیب داده شده، شرکت نکنند.
مبارزات و اعتراضات درخشان در زندانهای جمهوری اسلامی، که به مواردی از آنها اشاره شد در ادامه مبارزات و اعتراضات قبلی زندانیان زن و مرد سیاسی انجام گرفته است. آن مبارزات از مبارزات نافرمانان، کارگران، بازنشستگان و سایر آزادیخواهان در جامعه الهام گرفته و بر آنها تاثیر میگذارد. به همین جهت هم هست که خواست “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” به صورت یک آرزوی مردمی درآمده و در هر مبارزه تودهای مطرح میگردد.