
روزنامه هممیهن در روز شنبه بیستوهفتم اردیبهشتماه گزارشی پخش کرد تحت عنوان «۳۸ درصد کودکان ایران زیر خط فقر». گزارشگر در پاراگرافهای نخست از قول یک کارشناس مینویسد: در اثر ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشور، فقر در خانواده افراد تنگدست رو به افزایش است. فقر شدید قبل از هرکسِ دیگری زندگی کودکان را تباه میکند. مرگومیر کودکان در سنین پایین، نقصعضوها، سوءتغذیهها، مشکلات روانی، مختلشدن عملکرد مغز، ارتکاب خشونت، فروش کودک و نوزاد همگی عواقب و پیامدهای همین موضوع است که بیشتر در حومه شهر و در مناطق پایینشهر اتفاق میافتد. کودکان در خانوادههای مهاجر با فقر تباهکننده روبهرو میشوند. نتایج یک پژوهش نشان میدهد، درمجموع حدود ۲۳ میلیون نفر در فضاهایی زندگی میکنند که در واقع میتوان گفت در آن به دام افتادهاند. یکی از پدیدههای رایج در این مناطق، خرید و فروش دختران همچون کالاست. شکلی از همین انسانفروشی، وادار کردن دخترانِ کودک به ازدواج در خردسالی است.
در گزارش به نقش حکومت، وجود فساد وسیع و اقتصاد مافیایی و نابرابری در ایران اشاره شده است. یکی از کارشناسان به گزارشگر میگوید: «با در نظر گرفتنِ خارجشدن کارگرانِ کارگاههای زیر ۱۰ نفر از شمول قانون کار، رواج اشتغالِ ناقص و شرکتهای نیروی انسانی و دستمزدهای نجومی مدیران از یکسو و گسترش و عمقیابی فقر از سوی دیگر، میتوان به این نتیجه رسید که نابرابری ناخالص در ایران باید به بیش از ۹۰ درصد رسیده باشد».
او معتقد است، اگر سیاست اجتماعی یا مسکنِ اجتماعی مناسب نباشد، کارگران نمیتوانند با مزد حداقلی، مسکن مناسب داشته باشند و به همین دلیل دولت موظف است با بهکارگیری سیاست اجتماعی و بازتوزیع درآمدهای مالیاتی، شکافهای طبقاتی را کاهش دهد. او ادامه میدهد که «اگر ما نتوانیم این رویکرد را عوض کنیم، نه برای کودکان و نه برای طبقه کارگر در آینده نمیتوان کاری کرد». به گفته این کارشناس، کارگران نسل اولِ سکونتگاههای غیررسمی، بیمه داشتند؛ در نسل دوم، تعدادی از آنها بیمه داشتند و در نسل سوم، هیچکدام بیمه ندارند.
فقر یکی از معضلات جدی است که تاثیرات عمیقی بر زندگی کودکان در سراسر جهان، از جمله ایرانِ تحت حاکمیت جمهوری اسلامی میگذارد. کودکان بهعنوان آسیبپذیرترین گروه جامعه، بیشترین تاثیر را از پیامدهای اقتصادی و اجتماعی فقر میپذیرند. کودکانِ فقرزده در ایران با سوءتغذیه و کمبود مواد غذایی ضروری روبهرو هستند. بر اساس گزارشهای سازمانهای بهداشتی، کمبود آهن، ویتامین دی و پروتئین در میان کودکانِ مناطق محروم شایع است. این مشکلات منجر به تضعیف سیستم ایمنی، کوتاهی قد و کاهش رشد مغزی میشود. همچنین، دسترسی ناکافی به آب آشامیدنیِ سالم و امکانات بهداشتی، خطر ابتلا به بیماریهای عفونی را افزایش میدهد. یک گزارش سازمان جهانی بهداشت در مورد تاثیرات فقر در سالهای اولیه کودکی متذکر شده که «تاثیر فقر بر سلامت جسمی کودکان در شرایطی است که ۸۰ درصد مغز انسان در سه سال اول زندگی شکل میگیرد». این واقعیت علمی، محرومیت اکثریت کودکان خانوادههای تنگدست که معمولاً از مردمِ کارگر و زحمتکش هستند را موجب میشود. بدتر از آن، فقر باعث فراوانی مرگومیر در میان اینگونه خانوادهها میشود. سران حکومت اسلامی سالهاست که بهعبث تلاش کردهاند به شیوههای گوناگون، زنان را وادارند فرزندان فراوان به دنیا آورند تا جمعیت کشور به ۱۵۰ میلیون برسد. اما آنها عملاً و با فقیرتر کردن مردمِ کارگر و زحمتکش، در جهت عکس این سیاست گام برمیدارند.
جمهوری اسلامی یک حکومت عقبمانده سرمایهداری است. ثروت قابلتوجه حاصل از استثمار نیروی کار، بهرهبرداری از مواد زیرزمینی و مالیات این کشور، یا دزدیده شده و یا به اشکال گوناگون به هدر داده میشود. تحت چنین حکومتی، کودکانِ خانوادههای کارگری فضای مناسب برای رشد نخواهند داشت؛ آنها از آرامش و آسایش برخوردار نخواهند شد؛ آنها امکان بسیار کمی برای تحصیل علم، هنر، تفریح و رشد خلاقیتهای خود خواهند داشت. در رژیمی که ۷۰ درصد شهروندانش را به فقر مطلق و نسبی کشانده است، در رژیمی که از درون دچار تفرقه بوده و فقط در برابر مردمِ ناراضی و مبارز متحد است، نمیتوان به بهبود وضع کودکان امیدی بست. بهبود وضع کودکان تنها با سرنگون کردن جمهوری اسلامی و برقراری حکومتی که توسط کارگران و زحمتکشان و متحدان آن اداره شود، ممکن خواهد شد.