
جریان حامی تحمیل حجاب اجباری بر زنان و لاجرم جامعه از ابتدای فروردینماه شروع به اقداماتی سرکوبگرانه بیشتری کرده است. این کهنهپرستان شکستخورده با ارسال پيامک حجاب، نصب دوربينهای شناسایی و استفاده از هلیشاتها برای تصويربرداری میکوشند به نیروهای باقیماندهشان روحیه ببخشند. بعضی روزنامهها نوشتهاند که ستاد امر به معروف و نهی از منكر با برخی نمايندگان جريان اقليت مجلس، پشتصحنه ارسال اين اقدامات قرار دارند. به نظر میرسد که آنها با جبهه پایداری مرتبط هستند.
حجاب اجباری در ایران، که از سال ۱۳۵۸ به تدریج اجرا در آمد و در سال ۱۳۶۳ به قانون تبدیل شد، به یکی از محورهای اصلی مبارزه زنان و مردان برابریطلب برای کسب آزادی، تامین دموکراسی و ایجاد سیستمی انسانمحور تبدیل شده است. مبارزه علیه قانون نامبرده به نمادی از مقاومت در برابر کنترل حکومت بر شهروندان زن درآمده و آزادی پوشش تنها یکی از جنبههای این رویارویی عظیم با ارتجاع اسلامی، سرمایه و استبداد ناشی از آنست. پس از انقلاب ۱۳۵۷، حجاب به عنوان یکی از سیاستهای ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی مطرح شد. در ابتدا، زنان بیحجاب از ورود به ادارات دولتی منع شدند و در سال ۱۳۶۳ با تصویب قانون مجازات اسلامی، عدم رعایت حجاب مشمول جریمه نقدی، شلاق و حبس شد. مقاومت در برابر آن قانون و حملات مامورین و مزدوران رنگارنگ به زنان و مردان مدافع آنها از همان روزها به بعد با نشیب و فراز ادامه یافته است. دامنه و گستردگی مقاومتهای زنان و مردان آزاده رژیم ایدئولوژیک را مستاصل کرد و سازمان دادن گشت بدنام گشت ارشاد در سال ۱۳۸۵ حاصل این استیصال بود. تمرکز اقدامات سرکوبگرانه کاربدستان رژیم در گشت ارشاد موجب گردید زنان مقاومتهای خود را به صورتهایی مثل کمحجابی، جدل کردن با ماموران، امتناع از سوار شدن به وَنها، داد زدن و کمک خواستن در بیاورند. این کشمکشها ادامه یافت تا “ویدا موحد” یک روز قبل از خیزش اعتراض کارگران و حاشیه نشینان در دیماه ۱۳۹۶ روسری سفید رنگی را بر سرِ چوب کرد و بر بلندی ایستاد و موجب زادن کمپین “دختران خیابان انقلاب” گردید. کمپین “چهارشنبههای سفید” ۱۳۹۸–۱۳۹۷جانشین کمپین قبلی گردید. در آن پویش زنان با پوشیدن لباس سفید و انتشار عکسهای بیحجاب خواستار لغو حجاب اجباری شدند. در ۱۳۹۶ خیزش تودهای آبانماه با شعار “اصلاحطلب، اصولگرا + دیگه تمومه ماجرا” دوران مبارزاتی قبل از خود را به سطح تازهای ارتقا داد. در ادامه مبارزات یاد شده ی زنان و مردان برابریطلب و دو خیزش ۹۶ و ۹۸ خیزش انقلابی ژینا، بعد از جانباختن ژینا امینی بدست فرمانده و مامورین گشت ارشاد در شهریور ۱۴۰۱، متولد گردید. این خیزش تاریخی کلیت سیستم حکومت اسلامی سرمایه و در این میان مردسالاری نهادینه در ایدئولوژی رژیم را به چالش کشید. در همین بستر “زندگی” در شعار “زن، زندگی، آزادی”، برخورداری از رفاه همگانی در جامعه را هدف گرفته است. وقتی “زندگی” در کنار “زن” به عنوان موتور مبارزه علیه آپارتاید جنیستی و “آزادی” یعنی رهائی انسان از قید و بندهای استبدادهای رنگارنگ، قرار می گیرد، زمینه پیوند “پیکار برای آزادی” و “پیکار برای نان” فراهم میآید. خیزش انقلابی ژینا، پیکار برای آزادی و پیکار برای نان را به هم گره زده است. وقتی انقلاب کار تودههاست، پیشبردن آن نیز بر دوش اکثریت عظیم جامعه است. جامعه به طبقات مختلف تقسیم میشود و هر طبقهای در درون این جنبشها خواستها و نیازهای متفاوتی مطرح کرده و میکنند. از این روست که اکنون شاهد پر شدن شکاف خواستهای آزادیخواهانه و مدنی با خواستهای برابریطلبانه و اجتماعی هستیم.
دستاورد تاریخساز به شکست کشاندن “قانون حجاب” در ادامه مبارزات مورد اشاره بدست آمده است. اکنون زنان به عنوان پیشآهنگان و مشعلدارانِ مبارزات برای برانداختن جمهوری اعدام، فقر و جنایت اسلامی و جایگزین کردن آن با حکومتی معطوف به زندگی کارگران و زحمتکشان خیزش انقلابی ژینا را در متن جامعه را به پیش میرانند. در برابر موج عظیم و ادامه یافته “زن، زندگی، آزادی” که از بطن زندگی به سوی ایجاد یک فضای انقلابی در جامعه پیش میرود پيامک حجاب، نصب دوربينهای شناسایی و استفاده از هلیشاتها برای تصويربرداری از شهروندان مثل پرههای کاغذ در مسیر بادی نیرومند بوده و اراده برای تداوم مبارزات مورد اشاره را محکمتر میکند.