وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در روز دوشنبه ۲۴ دیماه با خبرنگاران دستچینشده، یک نشست خبری برگزار کرد. در این نشست، خبرنگاری دربارهٔ قانون حجاب اجباری پرسید. وزیر گفت که قانون به تأخیر افتاده و لایحهٔ جایگزین مطرح شده است. او تأکید کرد که شورای فرهنگ عمومی با همان مصوبات قبلی پیش میرود تا مسیر جدید مشخص شود که لایحه است یا قانون جدید مجلس.
در همین روز صدیقه وسمقی و نرگس ستوده، دو فعال شناختهشدهٔ جنبش زنان، بیانیهای منتشر کردند. آنها قانون حجاب را ننگین خوانده و خواهان لغو آن شدند. آنان نوشتند که رسیدن به ایران دموکراتیک و حاکم شدن مردم بر سرنوشت خویش، نیازمند جامعهٔ مدنی نیرومندی است که بتواند مطالبات خود را تا تحقق کامل آنها پیگیری کند. آنها ضمن بیاعتبار خواندن قانون یادشده، روی ضرورت حضور ورزشکاران زنِ بدون حجاب در بازیها و مجامع بینالمللی تأکید کردند. آنها این امر را نشانهٔ مهمی در نمایش پیروزی زنان ایران به حساب آوردند. این دو فعال حقوق زنان نوشتند: «ما از جامعهٔ ورزشی ایران، خصوصاً مردان ورزشکار، انتظار داریم که برای رفع کلیهٔ محدودیتها از جمله حذف حجاب اجباری، کنار زنان ورزشکار بایستند.»
قانون مردهٔ حجاب بهصورت کارزاری میان اکثریت مردم ایران و هستهٔ سخت قدرت از یکطرف و اصلاحطلبان بهاصطلاح لیبرال از طرف دیگر در آمده است. در این میان جبههٔ سومی هم وجود دارد و آن جبههٔ مردم مبارز و آزادیخواه است، جبههای که نیرومند و روبهرشد است. فشار همین جبهه است که سبب شده تمام شاخههای اصلاحطلبان، قانون حجاب را غیرقابلاجرا بدانند. دولت پزشکیان هم آن را غیرقابلاجرا اعلام کرده و گویا قرار است بدیلی در مقابل آن پیشنهاد کنند. در حال حاضر گویا قانون مذکور که وزیر کشور آن را لایحه دانسته و نه قانون، در اختیار شورای عالی امنیت ملی گذاشته شده است. اما هستهٔ سخت قدرت تمام زورش را زده و میزند تا پوشش اسلامی و حجاب اسلامی را بهمثابهٔ نمایش قدرت خود در جامعه به زنان ایران تحمیل کند. ولی این کار مانند فرو کردن میخ در آهن است. زنان مبارز و مردان آزادیخواه که اکثریتی عظیماند از قانون حجاب عبور کردهاند و بهدنبال ادامهٔ فتوحات در میدانهای جدیدی هستند.
جنبش زنان در خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» با روسری و حجابسوزان، رقص و پایکوبی در خیابان و عمامهپرانی در انظار عمومی، اقتدار صاحبان قدرت را به چالشی سخت کشیدند. امروز در تداوم خیزش انقلابی ژینا زنان مبارز و آزادپوشان، پدرسالاری و اسلام سیاسی را هدف قرار دادهاند. آنها با تحمیل عملی و نسبی حق طلاق در جامعه به تضعیف مردسالاری کوشیدهاند. آنها با کار کردن و اتکای اقتصادی به خود این اصل مردسالارانه را که گویا مردان تنها نانآور خانه هستند زیر سؤال بردهاند. ارتقای مقام زنان و برخورد برابر با دختر و پسر در میان خانوادهها نیز از دیگر دستاوردهای قابلتوجه میباشد.
شکی نیست که بخشی از بورژوازی و نمایندگان سیاسی آن در ایران در صورت تداوم، گسترش و رشد مبارزات کنونی زنان، ناچار خواهند بود ظرفیت پذیرش دستاوردهای تاکنونی زنان در عرصهٔ پوشش آزاد را کسب کنند و در فرهنگ و حتی قوانین خود جذب نمایند. پوشش آزاد حقی ابتدایی است که بهجز در حکومتهای اسلامی ایران و افغانستان در سراسر جهان پذیرفته شده است. بنابراین از این مرحله نیز باید عبور کرد. باید تلاش و مبارزه را در جهت تأمین حقوق زنان کارگر و زحمتکش سوق داد و مثلاً برای برچیدن بازار غیررسمی کار زنان مبارزه کرد. باید زنان کارگر از تمام حقوق قانونی برخوردار شوند که امروزه بهتمامی از آن محروماند. تأمین فرصت برابر جهت اشتغال دائم و مهارتآموزی زنان در سطح کلان باید در دستور قرار گیرد. لازم است امکان هرگونه سوءاستفادهٔ کارفرما در بهکارگیری زنان با تحمیل قوانین مناسب و تشکیل تشکلهای کارگریِ ناظر بر آنها را در دستور داشت.
جنبش زنان، که یکی از خواستهایش حاکم شدن بر سرنوشت خود است، نمیتواند فقط به تحقق موارد یادشده اکتفا کند. باید از این مرحله نیز مبارزهکنان عبور کند. زنان نمیتوانند بر سرنوشت خود حاکم شوند، مگر اینکه شهروندان زحمتکش ایران بر سرنوشت خود حاکم گردند. در شرایطی که جامعهٔ ایران در تبوتاب یک تحول اساسی میسوزد و هرکدام از اقشار، طبقات، نیروهای سیاسی و جنبشهای اجتماعی در تلاش و مبارزهاند تا مهر خود را بر این تحولات بکوبند، جنبش زنان نیز نباید از این مسابقه عقب بماند.
حکومت اسلامی بورژوازی ایران در کلافی پیچیده از ابر بحرانها گیر کرده و زبونانه برای نجات خود دستوپا میزند. به این رژیم استثمارگر و مستبد نباید فرصت و امکان نجات داد. اما آن طبقهای که بیشترین منافع در گور کردن کل دولت طبقاتی بورژوایی حاکم بر ایران را دارد طبقهٔ کارگر است.
زنان و مردان این طبقه هستند که متحد اصلی جنبش زنان میباشند. جنبش زنان باید در این مرحله و همگام با تلاش برای گور کردن قانون حجاب، وحدت با جنبش کارگری را در دستور بگذارد. لازم است در این شرایط، استقرار حکومتی مدافع حقوق کارگران و زحمتکشان را در دستور داشت. در مسیر چنان مبارزهای، قانون حجاب جای شایستهٔ خود در زبالهدان تاریخ را خواهد یافت.