
پنجم اکتبر، برابر با چهاردهم مهر، روز جهانی معلم است. روزی که در سال ۱۹۹۴ توسط یونسکو و سازمان جهانی کار به رسمیت شناخته شد تا به معلمان، این معماران آیندهٔ جوامع، ارج نهاده شود و مشکلات آنها در سراسر جهان مورد توجه قرار گیرد. اما این روز زمانی معنای واقعی خود را مییابد که، به واقعیتهای تلخ زندگی معلمان، بهویژه در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی نگاه کنیم.
آمارهای یونسکو نشان میدهند که یکسوم معلمان جهان زیر خط فقر زندگی میکنند. اما در ایران، این رقم به بیش از سهچهارم معلمان میرسد. این در حالی است که سرمایهداران در ایران دانش را چون کالایی تجاری میفروشند و از زحمات معلمان سودهای کلان به جیب میزنند. معلمانی که باید معمار اندیشه باشند، امروز مجبورند برای امرار معاش بهدنبال شغل دوم و سوم بگردند. چگونه میتوان از کسی انتظار شکوفایی ذهن نسل آینده را داشت که خود در دام نگرانیهای روزمره گرفتار است؟
اما مشکلات معیشتی و اجتماعی معلمان به همینجا ختم نمیشود. معلمان بازنشسته، که در دوران جوانی و میانسالی خود را وقف آموزش و پرورش کردهاند، اکنون در دوران کهنسالی و با حقوقهای ناچیز، در نهایت تنگدستی زندگی میکنند. در چنین شرایطی رژیم جمهوری اسلامی بهجای آنکه به رفع نیازهای معلمان و پاسخ به مطالبات حقطلبانهٔ آنها بپردازد، با سرکوب درخواستهای انسانی و اخلاقی آنها، به شرایط موجود دامن میزند.
معلمان ایران، در شرایطی که باید به ارتقاء دانش و تواناییهای خود بپردازند، بیشتر وقت خود را صرف تأمین معاش و گذران زندگی میکنند. این امر نهتنها به کیفیت تعلیم و تربیت آسیب میزند، بلکه فشارهای روزمرهٔ زندگی، روح و روان آنها را نیز خسته و ناتوان میسازد. از سویی دیگر، فشارهای سیاسی و نظامی بر سیستم آموزشی، نتایج فاجعهباری بهبار آورده است. معلمان نهتنها موظف به پیروی از سیاستهای ارتجاعی نظام هستند، بلکه همچنان در معرض تحقیر و سرکوب قرار دارند.
اما مشکلات معلمان ایران تنها به فقر اقتصادی محدود نمیشود. آنها محکوم به تدریس برنامههای درسی هستند که عمیقاً با خرافات و ارتجاع درهم آمیخته است. نفوذ مذهب در آموزش و پرورش، یکی از رنجهای بزرگ معلمان شریف است.
جداسازی جنسیتی، تحمیل محتوای ضدعلمی، و حضور جاسوسان و فارغالتحصیلان حوزههای ضدعلمیه در مدارس برای اجرای طرحهای ایدئولوژیک رژیم، از جمله مواردی است که معلمان مبارز را به ستوه آورده است. چنین شرایطی تن معلم را خسته و فرسوده، و روان او را پریشان و آزرده میسازد.
معلمان ایران خواستهای عادلانهای دارند که همگی این مطالبات مقبولیت اجتماعی دارند. بهعنوان مثال: افزایش حقوق به بالاتر از خط فقر، برخورداری از بیمهٔ کارآمد و خدمات رفاهی مناسب، همسانسازی حقوق بازنشستگان و شاغلان، تضمین آموزش باکیفیت و رایگان برای همهٔ کودکان، بهویژه در مناطق محروم، استانداردسازی و ایمنسازی مدارس، فراهمسازی امکانات تفریحی و فرهنگی برای دانشآموزان، توقف سیاست پولیسازی آموزش، پایاندادن به پروندهسازی و امنیتیکردن فعالیتهای صنفی.
اما جمهوری اسلامی بهجای پاسخگویی به این خواستههای برحق، با دستگیری، اخراج، محدودیتهای شغلی و امنیتیسازی فضای آموزشی پاسخ میدهد. اما با وجود فشارها، سرکوبها و محدودیتها، مبارزهٔ معلمان برای مطالبات عادلانه و آزادی همکارانشان ادامه دارد.
دستگیریها، اخراجها و تهدیدها نتوانسته معلمان را از پیگیری حقوق حقهٔ خود بازدارد. این پایداری نشان میدهد که جنبش معلمان بخشی از جنبش گستردهتر کارگری و اجتماعی است که خواهان تغییرات ریشهای در بنیادهای سیاسی و اقتصادی در ایران است.
روز جهانی معلم برای کارگران آگاه، یادآور بیحقوقیهای تحمیلشده به همهٔ زحمتکشان جامعه است. این روز فرصتی است برای ارجنهادن به مبارزات معلمان، یادآوری دستاوردهایشان و تأکید بر ضرورت دفاع از مطالباتشان. معلمان زحمتکش و محروم ایران، انسانهای شریفی با خواستههای عادلانه هستند که شایستهٔ گستردهترین و پیگیرترین پشتیبانیاند. جهان امروز بیش از هر زمان دیگری به معلمانی متخصص، آسودهخیال و با روحیهٔ متعالی انسانی نیازمند است.
از آنجا که اولین جرقههای اندیشیدن در مدارس زده میشوند، حمایت از معلمان در واقع دفاع از آیندهٔ جامعه است.
در روز جهانی معلم، باید به یاد داشته باشیم که معلمان، این موجودات شریف و دلسوز، شایستهترین افراد برای حمایت و پشتیبانیاند.
همچنین، جنبش معلمان ایران بهعنوان بخشی از جنبش کارگری، در یک صف متحد با همهٔ زحمتکشان و محرومان، در پی تحقق حقوق خود و پایاندادن به سیاستهای سرکوبگرانهٔ جمهوری اسلامی است.
روز جهانی معلم را به تمامی معلمان مبارز تبریک میگوییم. ما اطمینان داریم جنبش معلمان ایران، در کنار جنبش کارگری و همراه با همهٔ زحمتکشان و محرومان این سرزمین، سرانجام به تحقق آرمانهای عادلانهٔ خود دست خواهد یافت.
دفاع از حقوق معلمان، دفاع از حق آموزش برای همه و دفاع از آیندهای روشنتر است. روزی فراخواهد رسید که معلمان در جامعهای بهدور از خرافه و ارتجاع، با کرامت و احترام زندگی کرده و آموزش و پرورش صحیح و انسانی را برای نسلهای آینده رقم بزنند.