برگرفته از وبسایت رادیو زمانه
کولبری شغل نیست، عارضهای است مولد نابرابری و سرکوب سیستماتیک در کردستان که با تحمیل فقر و بیکاری همراه شده است.
سیاست تبعیض و محرومیت تعمدی استانهای کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی در کنار بحرانهای گزاف اقتصادی، که حاصل ۴۴ سال حکومت جمهوری اسلامی است، روزبهروز آمار بیکاران در این استانها را افزایش میدهد. بیکارانی که نه شغلی برای تامین مایحتاج زندگی دارند و نه بیمهی بیکاریای که چراغ نیمسوز زندگی را برایشان روشن نگهدارد.
بسیاری از این افراد با وجود آنکه کولبری را یک شغل نمیپندارند، اما تامین معیشت زندگی آنان را ناچار میکند که تمام خطرات آن را به جان بخرند و قدم در راهی بگذارند که برایشان قصهی مرگ و زندگی است. اینان همان کولبرانی هستند که دیگر شنیدن خبر کشته شدن، سقوط از ارتفاع و دیگر داستانهای تلخشان به پای ثابت اخبار کردستان بدل گشته است.
افزایش بیکاری و رشد پدیده کولبری
طبق آمار رسمی مرکز آمار ایران، برآورد نقطهای بیکاری برای پاییز ١٤٠١ در سه استان کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی به ترتیب ١٣٬٨ ، ١٢٬٩ و ٨٬٤ است، که بالاتر از میانگین کشوری یعنی ٨٬٢ می میباشد.
نبود اشتغال پایدار صنعتی و تبعیض حکومت مرکزی نسبت به استانهای مرزی به ویژه کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی به دلیل تنوع ملیتی و مذهبی که ادامه سیاست شونیستی و همچنین مذهبگرایانه جمهوری اسلامی است، تبلیغات تفرقهافکنانه و فراهم نکردن بستر سرمایهگذاری و در عین حال در حاشیه قرار دادن این استانها در اختصاص دادن بودجه و فراهم کردن زیرساختهای لازم مانند راه، راهآهن، فرودگاه، مراکز آموزشی و درمانی بهروز و عدم اختصاص تسهیلات لازم ، عواملی است برای محرومیت و از بین رفتن صنایع موجود همچنین فرصتهای سرمایهگذاری و در نتیجهی آن افزایش بیکاری.
جمعیت بیکاران در این استانها نیز یا بعنوان کارگران مهاجر به استانهای دیگر مهاجرت میکنند و یا از سر ناچاری به کولبری روی میآورند. این مسئله مهمترین فاکتور در رشد پدیده کولبری در این سه استان است.
کولبری را نمیتواند شغل به حساب آورد، هرچند که به ظاهر کاری انجام گرفته و کولهای از نقطهای از آن طرف مرز به مدت چندین ساعت بر دوش کولبران حمل و به نقطهای در طرف دیگر مرز انتقال داده شده است. اما برای تعریف دقیق آن به عنوان یک شغل نیاز است به طور کلی شرایطی همانند، زمان، مکان، ساعت کار، بیمه، قانون کار و غیره در نظر گرفته شود. از این رور کولبری را نمیتوان یک شغل در نظر گرفت، چون نه ساعات کار مشخصی دارد، نه بیمه، نه مشمول قانون کار است، نه محل کار مشخص و نه زمان شروع و پایان مشخصی دارد و نه شرایطی که کنوانسیونهای بینالملی کار تعیین کردهاند.
پس با وجود این، کولبری شغل نیست، بلکه یک عارضه سیاسی-اجتماعی است، پدیدهای که در مرز اتفاق میافتد و میتوان گفت مرز و تقسیم و تعیین مرز یکی از عوامل اصلی آن است. به صورت کوتاه میتوان گفت که کولبر، همان «هوموساکر» است که در نوارمرزی کردستان رها شده است. آنها از قانون طرد شدهاند، نه در قانون کار حرفی از کولبری زده شده است و نه در قانون مجازات اسلامی کولبری جرم شناخته شده است، اما او با رها کردن نیروهای نظامی و هنگمرزی برای شلیک و کشتار و اجبار به تامین معیشت از راههای دشوار مرگبار مجازات میشود.
کولبر همان «هوموساکر» است که در مرز قرار دارد. سوژهای که قانون او را از حیطه اعمال خود خارج کرده است و در همین بیقانونیست که کشتار روزانه و سیستماتیک او جایز میشود.
دو روایت از کولبران
یکی از کولبران با نام مستعار “فرزاد”، تقریبا ٤٠ ساله و اهل مریوان است. در یکی از نیمهشبهای پاییز ١٤٠١ در نقطهی صفر مرزی کردستان ایران و کردستان عراق با او گفتوگو کردم.
او از چگونگی روی آوردنش به کولبری گفت:
پیشتر کارگر یک کارگاه کوچک بودم؛ اولین حقوقم حدود ٤٠٠ هزار تومان بود که پس از چند سال کار به یک میلیون ٨٠٠ هزار تومان رسید. این حقوق بسیار کم بود، اما حداقل بخشی از نیازهای معیشتی ما را تامین میکرد و استرس جانی برایم نداشت. اما مدتی بعد فهمیدیم که رشد نرخ ارز و گرانی مواد اولیه و بدهیهای کلان بانکی مالکین کارگاه را ورشکست و کارگاه را به تعطیلی کشاند. کورسوی امیدم خاموش شده بود و دیگر توان تامین مایحتاج زندگی را نداشتم. برای همین تصمیم گرفتم کولبری کنم و اکنون نزدیک به سال است به آن مشغول هستم. هر وقت که خانه را ترک میکنم، احساس میکنم این آخرین نگاه من به خانه و اعضای خانوادهام است. حتی خوابم هم دیگر آرام نیست؛ کابوس سقوط از ارتفاع، شلیک گلوله و روی مین رفتن، گم شدن در برف و بوران و سرما، اکنون بخشی از ناخودآگاه ذهن من است.
کولبر دیگر یک نوجوان ١٧ ساله بسیار کمرو که لپهایش از سرما سرخ شده بود، است. در اینجا او را “شاهو” مینامیم. شاهو اهل یکی از روستاهای اطراف مریوان است و تا دوم دبیرستان درس خوانده است. روایت او از اجبار به کولبری این چنین بود:
درسم بد نبود، اما بعد از اینکه پدرم تصادف کرد مجبور شدم خرج خانواده و درمان پدرم را نیز دربیاورم. چندماهی بیشتر نیست که به کولبری روی آوردهام و این تنها امکان من برای تامین هزینههای زندگیمان است. ماموران و سربازان نمیدانند که ما مجبوریم که کولبری کنیم. به ما شلیک میکنند، چندباری نیز با باتون به جانمان افتادند. بارهایمان را گرفتند و ما را کتک زدند. من بغض کردم، اگر بارم به مقصد نرسد، اگه امروز پولی درنیاورم، چه کار باید بکنم؟
این روایتهای غمناک در حالی است که هر کولبر به ازای هر کول به وزن ٣٢ تا ٣٨ کیلوگرم به طور میانگین ٨٠٠ هزار تومان دریافت میکند که تقریبا نصف آن هزینه کرایه ماشین رفت و برگشت آنان به مرز خواهد شد.
از سوی دیگر ایجاد محدودیت از طرف نیروهای مرزبانی ایران، اقلیم کردستان و ترکیه موجب میشود که بسیاری از روزهای سال کولبران با بسته شدن مرز مواجه شده و کولی برای حمل نداشته باشند و به تبع آن درآمدی هم.
رشد کودک کولبری
با وجود آنکه آمار دقیقی از تعداد، جنسیت و سن کسانی که به کولبری روی آوردند نیست، اما آنچه که از شواهد و گفتهی ساکنین مناطق مرزی کردستان پیداست، افزایش آمار افراد، بخصوص کودکانی است که کولبری را به ناچار انتخاب کردهاند.
کولبر نیوز از ابتدای سال ٢٠٢٣ تاکنون از کشته و زخمی شدن ٢ کودک کولبر در مناطق مختلف مرزی کردستان خبر داده است.
روز جمعه ۲۳ دیماه ۱۴۰۱ یک کودک کولبر ۱۶ ساله اهل شهر پاوه با هویت “سینا نادری” در حین تعقیب و گریز توسط نیروهای هنگمرزی از ارتفاعات نوارمرزی نوسود سقوط کرد و از ناحیه هر دو دست، سر و دندان دچار شکستگی شد.
همچنین روز پنجشنبه ۲۹ دیماه ۱۴۰۱، یک کودک کولبر ۱۶ ساله با هویت “هیوا اختیارالدینی” اهل بخش آرمرده از توابع شهر بانه بر اثر سرمازدگی در نوارمرزی “هنگهژال” بانه جانش را از دست داد.
یکی از غمبارترین اتفاقات برای کودک کولبران، جانباختن دو برادر مریوانی در مرز تهته بود. در ۲۹ آذرماه ۱۳۹۸ پس از چهار روز تلاش و کوشش بیوقفه مردم منطقه هورامان و مریوان، انجمنهای مدنی و اجتماعی و گروههای کوهنوردی، جنازه یخزده فرهاد خسروی کودک کولبر ۱۴ سالە سه روز بعد از مرگ برادرش، آزاد خسروی ۱۷ ساله، در ارتفاعات تهته هورامان پیدا شد.
رشد آمار کولبران زخمی شده در سال ٢٠٢٢
با استناد به آمار ثبت شده در کولبر نیوز در سال ٢٠٢٢ جمعاً ٢۵٨ کولبر در مناطق مرزی و مسیرهای بین جادهای استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه بر اثر عواملی همچون تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی جمهوری اسلامی، بهمن و سرمازدگی، رفتن روی مین، سقوط از کوه و ارتفاع و سایر موارد کشته و زخمی شدهاند.
از این تعداد جمعاً ۴٣ کولبر کشته و ٢١۵ کولبر زخمی شدهاند. این در حالی است که در سال ٢٠٢١ تعداد ١٦٧ کولبر زخمی شدند. بر اساس این آمار شمار کولبران مجروح شده نسبت به سال ۲۰۲۱ حدود ٢٩ درصد افزایش یافته است.
بخشی از این افزایش ناشی از افزایش سرکوب سیستماتیک نیروهای جمهوری اسلامی در کردستان و استفاده از سلاحهای ساچمهای است و بخشی دیگر ناشی از افزایش کسانی است که به ناچار به کولبری روی میآورند.
وضعیت کولبران همزمان با آغاز اعتراضات سراسری ١٤٠١
از ۲۵ شهریور١٤٠١، برابر با ۱۶ سپتامبر۲۰۲۲، همزمان با تجمع مردم معترض به قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی، دختر کرد به دست گشت ارشاد در مقابل بیمارستان «کسری» تهران و شروع اعتراضات سراسری تا ٢٧ فوریه ۲۰۲۳، مجموعا ۵١ کولبر کشته و زخمی شدند. در این بازه زمانی ٣۵ کولبر زخمی شدند و ١٦ کولبر جانشان را از دست دادند.
همزمان با اعتراضات سراسری و میلیتاریزه کردن مرزهای کردستان، میزان خشونت سیستماتیک نیروهای نظامی جمهوری اسلامی بر علیه کولبران نیز افزایش پیدا کرده است، همچنین نیروهای مرزبانی در مرزهای بانه در استان کردستان و نوسود در استان کرمانشاه با ایجاد ایست بازرسیهایی از رفت و آمد کولبران به سمت مناطق مرزی ممانعت کرده و یا آن را با مشکل روبرو کردهاند.
در این بین سپاه پاسداران نیز از طریق کانالهای محلی در شبکههای اجتماعی اقدام به تهدید کولبران و بومیان منطقه کرده است که در صورت تردد به منطقه مرزی، مسئولیت وقوع حادثه به دلیل میلیتاریزه بودن این مناطق متوجه خود افراد خواهد بود. این وضعیت معنای به غیر از توجیه آشکار برای کشتار کولبرانی که چارهای به غیر از کولبری ندارند، ندارد و بخشی از سرکوب سیستماتیک مردم کردستان قلمداد میشود.
کشتار حیوانات بارکش کولبران
در ادامه جنایات نیروهای سپاه پاسداران و مرزبانی جمهوری اسلامی علیه کولبران، روز چهارشنبه ۳۰ آذرماه ۱۴۰۱، نیروهای نظامی در نوارمرزی بانه دهها رأس اسب کاسبکاران اهل شهرستان سردشت را هدف تیراندازی قرار دادند و کشتند. این حیوانات بارکش تنها سرمایه کاسبکاران نوارمرزی هستند که از طریق آنها امرار معاش میکنند.
اين اولين بارى نيست كه نيروهاى نظامی و مرزبانی جمهـورى اسلامى ايران، اقدام به كشتن اين حيوانات مىکنند، بلكه اين جنایات به امری مرسوم براى نيروهاى مرزبانى تبدیل شده است.
در همين ارتباط فعالين محيط زيست و ساكنين منطقه نسبت به اين رويداد تلخ واكنش و اعتراض نشان دادند، اما نيروهاى مرزبانى جمهـورى اسلامى ايران همچنان به اين عملكرد غير انسانى ادامه مىدهند. لاشه این حیوانات بدون اینکه دفن شوند در دشتها و دامنه کوههای رها میشوند و این کار علاوه بر بازتابهای منفی باعث آلودگی زیستمحیطی و به خطر انداختن سلامت مردم منطقه نیز میشود.