روزهای ١٨ تا ٢٣ تیرماه سال ١٣٧٨ شهر تهران شاهد یکی از خیزشهای انقلابی دانشجویان و مردم معترض علیه رژیم جمهوری اسلامی بود. حوادث آن روزها با حمله پاسداران و لباس شخصیها به کوی دانشگاه تهران آغاز شد. در جریان شبیخون شبانه نیروهای رژیم به کوی دانشگاه شماری جانباختند و عده کثیری از دانشجویان زخمی گردیدند. این رویداد با واکنش شدید دانشجویان در تمام دانشگاههای ایران روبرو شد و شهر تهران هم به صورت میدان نبردی پرشور علیه رژیم اسلامی درآمد. اما ۱٨ تیرماه و مبارزات متعاقب آن، که برگ زرینی در پرونده دانشجویان انقلابی و مردم مبارز است، چگونه اتفاق افتاد؟
نمایندگان مجلس در اواخر عمر چهار ساله نمايندگی خود قصد داشتند قانون مطبوعات را طوری اصلاح کنند که بستن نشریات منتقد سادهتر باشد. سلام، روزنامه اصلاح طلبان، در روز ١۵ تیر ١٣٧٨ چنین تیتر زد: «سعید امامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است». این مامور بدنام اطلاعاتی برای گم کردن رد پای فرماندهان اصلیتر قتلهای زنجیرهای، به عنوان مسبب اصلی آن جنایات به جامعه معرفی شده بود. قوه قضائی «روزنامهی سلام» را در روز ١٧ تیرماه بست. دانشجویان غروب آن روز در داخل و اطراف کوی دانشگاه اعتراضاتی دسته جمعی را ترتیب دادند و خواستار رفع توقیف از روزنامه «سلام» و عدم تصویب لایحه اصلاح قانون مطبوعات شدند. بر اساس شهادت کسانیکه خود در آن زمان در نیروهای موسوم به «انصار حزب الله» نقش رهبری داشتند، نیمههای شب و پس از فروکش کردن اعتراضات دانشجویی به دستور خامنهای، افراد این نیرو و ساير نیرویهای نظامی و انتظامی با وحشیگری تمام به داخل کوی دانشگاه ریختند، دانشجویان در حال خواب را بیدار و به شدت مصدوم و دانشجویی به نام « عزتالله ابراهیمنژاد» را به قتل رساندند. دانشجویی به نام «فرشته علیزاده»، نیز در بامداد ١٨ تيرماه در کوی دانشگاه دستگیر و زیر شکنجه جانباخت. دانشجویان و شماری از اهالی خیابان کارگر شمالی روز ١٨ تیرماه دست به اعتراض زده و مورد حمله مامورین رژيم قرار گرفتند و در حین کشمکشها یک دانشجوی دختر به نام « تامی حامیفر»، نيز به دست ماموران رژيم کشته شد. تظاهرات و اعتراضات تا ۵ روز یعنی تا ۲۳ تيرماه ادامه داشت. در این مدت شعارها روز به روز رادیکالتر گردید و كليت رژيم و ديكتاتوری مذهبی را مورد هدف قرار داد.
در دو روز آخر، یعنی روزهای ٢٢ و ٢٣ تیرماه که مبارزات رنگ تودهای به خود گرفت ١۴٠٠ تن دستگیر گردیده و تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفتند و شماري نيز زیر شکنجه جان باختند. مبارزات ۵ روزه مردم و دانشجویان در روزهای ١٨ تا ٢٣ تیرماه مورد حمایت دانشجویان در شهرهای دیگر قرار گرفت. ١٨ تا ٢٣ تیر روزهای به میدان آمدن مردم معترض و سردادن شعار علیه جمهوری اسلامی و رهبری آن بود. به این اعتبار میتوان مبارزات دانشجویی و مردمی آن روزها را سرآغاز تودهگیر شدن مبارزات آزادیخواهانه و رهاییبخش مردم ایران علیه رژیم اسلامی دانست، مبارزاتی که ابعاد رشد و پیشروی آنرا در حرکتهای گسترده تودهای در سالهای بعد از آن و در یکی از شور انگیزترین فرازهای آن در خیزش انقلابی ژینا شاهد بودیم.
در تیرماه ١٣٧٨ مردم با شعارهای روشن ضد دیکتاتوری خود خواست نفی این رژیم را در ابعادی تودهای بیان کردند. اما این مبارزات سازمانیافته نبود و فاقد رهبری بود. مردم به جان آمده آنچه را که نمیخواستند فریاد میزدند، اما هنوز نمیدانستند که چه میخواهند. این حرکت عظیم و شجاعانه بدون سازمان و رهبری و بدون افق سیاسی روشن، آماج حملات سازمانیافته رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفت و در آن مقطع سرکوب شد. اگر چه نبرد با جمهوری اسلامی در سالهای بعد از آن و تا همین امروز فراز و نشیبهایی را طی کرده، اگر چه از گذشته خود درسهای ارزندهای گرفته است، اما هنوز از کمبودهایی که به سرکوب مبارزات تیرماه ١٣٧٨ منجر شد رنج میبرد و آینده آن در گرو رفع این کمبودها است. انقلاب ژینا افق جدیدی را بر روی خیزشهای مردمی گشوده است. اما این انقلاب نیز هنوز رهبری رادیکال و سراسری خود را بوجود نیاورده است. طبقه معترض اصلی جامعه یعنی طبقه کارگر اگر چه در ابعاد وسیعی در اعتراضات متنوع جاری شرکت دارد، اما هنوز نتوانسته است مهر خود را بر روند این مبارزه بعنوان یک طبقه مستقل و متشکل بکوبد.
بدون شک شرایط دشوار و تحمل ناپذیر کار و زندگی طبقه کارگر این طبقه را به ناچار به رویارویی با مسبب این فقر و فلاکت خواهد کشاند. این مبارزات به نیروی محرکه مبارزه علیه دیکتاتوری حاکم تبدیل خواهد شد.
بر این زمینه واقعی است که پیشروان جنبش كارگری، زنان پیشرو و مبارز، معلمان، دانشجویان و جوانان سوسیالیست و كمونیست، در متن شرایط مساعد كنونی و در متن توازن قوایی كه به زیان رژیم تغییر یافته است، بایستی دست اندر كار پیوند دادن مبارزات پراکنده به همدیگر باشند، دست اندر کار تودهگیر نمودن شعارهای دمكراتیک، انقلابی و سوسیالیستی باشند، دست اندر كار شكل دادن به تشكلهای کارگری باشند، دست اندر کار ایجاد نهادهایی باشند كه مردم معترض را به هم پیوند میدهد و دست اندر كار تثبیت موقعیت خود به عنوان رهبران واقعی مبارزات رهاییبخش باشند و این آن درسی است که از رویدداهای تیرماه ١٣٧٨ و سالهای متعاقب آن باید آموخت.