صدای ما را از پشت میلههای زندان و کف خیابانها بشنوید!

من یک کارگر بازنشسته هستم که عمری در رنج و کار و زحمت زیستهام.
زندگی و سرنوشت من به مانند میلیونها کارگر دیگر با ستم و استثمار و فقر رقم خورده است.
آن زمان که من بعنوان یک کارگر شاغل در مراکز کار و تولید برای داشتن لقمهای نان، نیرویکار خود را در اختیار صاحبان سرمایه قرار میدادم، ستم و استثمار و بردگی را با تمام وجودم درک کردم.
امروز در مقام یک کارگر بازنشسته صحبت میکنم، بازنشسته اجباری. کارگری که در جریان اعتراضات به حق در نیشکر هفتتپه با هزاران کارگر دیگر برای کسب مطالبات پایمال شده فریاد زدیم و به خیابانها آمدیم تا شاید صدای ما شنیده شود و بتوانیم به حداقلهایی دست پیدا کنیم.
در ادامه اعتراضات پر شکوه کارگران هفتتپه در سال ۱۳۸۷ توانستیم با تلاش و همت کارگران مبارز و حقطلب، تشکل کارگری مستقل خود را با رایگیری ایجاد کنیم.
من و جمع دیگری از کارگران بعنوان هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت، انتخاب و عهدهدار مسئولیت شدیم، اما دولت و حکومت مدافع صاحبان سرمایه در ایران تاب نیاورند و هجوم خود را به ما شروع کردند. از توطئه تا تفرقهاندازی، از تهدید و ارعاب تا بازداشت و زندانی کردند، از سلولهای انفرادی و نهایتاً اخراج از محل کار. این سرنوشت تمام کارگرانی است که در ایران تحت حاکمیت مدافعان ستم و استثمار بخواهند تشکل مستقل از دولت و کارفرما را به نیروی خود ایجاد کنند.
سهم من و تمامی اعضای سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه و دیگر کارگرانی که مطالبهگر هستند و برای ایجاد تشکلهای مستقل کارگری تلاش میکنند، اخراج و زندان بوده و هست.
نهادهای پلیسی امنیتی با اتهامات واهی «اغتشاشگر، اقدام علیه امنیت ملی و جاسوس بيگانگان» به ما حملهور میشوند.
جالب است که طی چند روز گذشته چندین تن از افراد دو تابعیتی که به اتهام جاسوسی! محاکمه و احکامی برای آنها صادر شده بود، با هواپیما به کشورهای بیگانه! با دست گل برگردانده شدند، اما کارگران خوش نامی چون رضا شهابی، داود رضوی و حسن سعیدی که به اتهام کاملاً واهی و بیپایه و اساس جاسوسی تحت پوشش ملاقات با دو نفر فرانسوی بازداشت شدهاند، همچنان در وضعیت بسیار بد و نامساعدی در زندانهای حاکمیت هستند. این دروغ بزرگی است که رفقای ما را به آن بهانه بازداشت و زندانی کردهاند. جرم این عزیزان تنها ایجاد، تبلیغ و ترویج ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و کسب مطالبات پایمال شده کارگران بوده و هست.
در ایران، کارگرانی که چندین ماه دستمزد خود را دریافت نکردهاند و ناچار میشوند به این بی کحقوقی آشکار اعتراض کنند، بازداشت میشوند، و در بسیار ی از موارد جریمه نقدی شده و یا با احکام شلاق روبرو میشوند، یکی از نمونههای اینچنینی کارگران معدن طلای آقدره بود که ۱۶ نفر از این کارگران را با حکم دادگاه، شلاق زده شدند.
اینها تنها گوشههای بسیار کوچکی از یک واقعیت بزرگتری است که کارگران در ایران با آن دست و پنجه نرم میکنند.
فقر و نداری، استثمار، تبعیض و نابرابریها، بیکاری، غارت و دزدی از سفره کارگران در ایران بر کسی پوشیده نیست.
ایجاد تشکلهای مستقل کارگری در ایران حرام و جرم محسوب میشود، جرمی غیر قابل بخشش!
حاکمیت تحمل شنیدن صدای حقطلبی کارگران را ندارد و هر گونه تشکل مستقل کارگری که به نیروی کارگران ایجاد شود را در نطفه خفه میکنند.
طبق روال معمول در اجلاس سالانه سازمان جهانی کار، امسال هم افرادی تحت عنوان نماینده کارگران ایران در این اجلاس حضور خواهند داشت.
این دروغ آشکاری است، که این افراد نمایندگان کارگران هستند، همانطور که شما شرکت کنندگان اطلاع دارید، این افراد نماینده صاحبان سرمایه و حاکمیت ایران هستند و هیچ ربطی به منافع کارگران در ایران ندارند.
همانطور که اطلاع دارید خانه کارگر، شوراهای اسلامی کار و دیگر تشکلهای ساخته حکومت، نهادهای پلیسی و امنیتی در محیط کار هستند که توسط پلیس و ارگانهای سرکوب هدایت و رهبری میشوند.
نمایندگان تشکلهای دستساز حکومتی، منتخب کار فرمایان و نهادهای پلیسی و امنیتی هستند و هیچ ربطی به کارگران ندارند، چرا که انتخاب این افراد توسط کارگران صورت نمیگیرد و در بهترین حالت در زمان رایگیری کارگران را پای صندوقهای رای، میکشانند تا به افرادی که توسط نهادهای سرکوبگر تایید و انتخاب شدهاند، رای دهند.
من و دیگر کارگران در ایران میدانیم که هیچ فریادرسی وجود ندارد و ما باید فریادرس خود باشیم، میدانیم که فعلاً هیچ نهاد مستقل کارگری توانمندی در سطح بینالمللی وجود ندارد تا بتوانیم با هم در همکاری باشیم و بعنوان یک طبقه جهانی از منافع خود در مقابل سرمایهداران، از خود دفاع کنیم.
اما امروز بر خود لازم دیدم تا این نامه سرگشاده را به بهانه برگزاری اجلاس سالانه سازمان جهانی کار، انتشار دهم تا یک بار دیگر اعلام کنم که افرادی که تحت عنوان نماینده کارگران ایران در اجلاس سالانه شرکت میکنند، نماینده ما کارگران نیستند، بلکه این افراد نماینده حکومت ضدکارگر و صاحبان سرمایه و کارفرها در ایران هستند.
نماینده واقعی کارگران یا از محیط کار اخراج شده و یا در زندان هستند و یا پروندههای آنها در دادگاهها مفتوح میباشد.
اجازه حضور نمایندگان کارفرمایان و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران در اجلاس سالانه سازمان جهانی کار، نشان میدهد که اکثریت اعضای تشکیل دهنده این اجلاس، نمیتوانند نمایندگان واقعی و مستقل کارگران باشند، اگر نمایندگان واقعی کارگران در این اجلاس سالانه حضور داشته باشند، قطعاً با حضور نمایندگان رژیم ایران مخالفت خواهند کرد و علیه سرکوبهای این رژیم اعتراض خواهند داشت.
صدای ما کارگران را از پشت میلههای زندان و از کف خیابانها بشنوید. با وجود فضای سرکوب و اختناق، اعتراض پیگیرانه بازنشستگان، کارگران، پرستاران، معلمان در بخشهای مختلف کار و تولید و خدمات، هر روز در ایران جاری است.
صدای نمایندگان کارگران را از پشت میلههای زندان بشنوید، صدای رضا شهابی، حسن سعیدی و داود رضوی از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه که به جرم ایجاد و دفاع از تشکلهای مستقل کارگری به بند کشیده شدهاند، همچنین صدای سپیده قلیان که به خاطر دفاع از حقانیت کارگران هفتتپه در زندان میباشد و صدای دهها، صدها و هزاران صدای دیگری که پشت میلههای زندان هستند. صدای دانشجویان، زنان، خبرنگاران، مدافعین محیط زیست، اقلیتهای جنسی و جنسیتی، ملل تحتستم، و …، در کف خیابان و پشت میلههای زندان را بشنوید.
افراد ارسالی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران که تحت عنوان نماینده کارگران به اجلاس سالانه سازمان جهانی کار دعوت شدهاند، نماینده واقعی ما کارگران نیستند، اینها نمایندگان حاکمیت و صاحبان سرمایهای هستند که صدای اعتراض را با گلوله جواب میدهند.
بلاشک و یقیناً صدای خیزش ژینا را با شعار ژن ژیان ئازادی را شنیدهاید، حتماً از قتل ۵۰۰ نفر در کف خیابانها هم اطلاع دارید، از بازداشت دهها هزار نفر و اعدام روزانه زندانیان، از دستمزدهای بسیار نازل، از فقر مطلق و نداری، از همه چیز اطلاع دارید، حتماً میدانید فرستادگان حاکمیت اسلامی ایران در اجلاس سالانه شما، از جنس ما کارگران نیستند، بر عکس اینها ضدکارگر، ضد تشکلهای مستقل کارگری، ضد آزادی، و سرکوبگر هر نوع صدای حقطلبی کارگران و ستمدیدگانی هستند که برای رهایی مبارزه میکنند.
صدای ما را از پشت میلههای زندان و کف خیابانها بشنوید!
زنده باد اتحاد و همبستگی سراسری طبقه کارگر علیه سرمایهداران
علی نجاتی، کارگر بازنشسته سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه
۱۳ خردادماه ۱۴۰۲