نامه به دهه هشتادی‌ها

«از آینه بپرس،          
نام نجات دهندەات را»

رضا شهابی و‌ کیوان‌ مهتدی

photo 2023 04 30 13 45 29

ما جوانان خشمگین دهەهای قبل، از مدتها پیش می‌خواستیم با شما صحبت کنیم. از همان زمان که جسته و گریخته دیدیم که شما را دسته دسته با چشمبند می‌برند، و فهمیدیم که تصمیم خود را گرفتەاید که از زندگیِ بد بیشتر از مرگ بترسید. فرزندان و عزیزان ما دهه هشتادی بودند و احساس می‌کردیم فراتر از آشنایی، یکجور دوستی و نزدیکی بین ما وجود دارد. با این حال، با دیدن مجریان تلویزیون، سیاستمداران و کارشناسان روزنامەها که در تلاش برای توضیح دادن شما در قالب‌های حاضرآمادەی خود چقدر درمانده و رقت انگیز هستند، ترجیح دادیم دست نگه داریم. نگران بودیم که پس از سالیان متمادی ستیز و دست و پنجه نرم کردن با این جهان، خودمان هم شباهتهایی به دنیایی پیدا کرده باشیم که شما برای ورود به یک زندگیِ نو باید از تمامیِ آن عبور کنید.
امروز اما فرق میکند. امروز واقعاً حرفی برای در میان گذاشتن با شما داریم. شاید امروز در کنار خشم و امید، اندکی احساس سرخوردگی داشته باشید، یا احساس تردید، یا یکجور احتیاط. اینها عواطف انسانی هستند، و حضورشان نشان از ویژگیهای انسانی و عقلانیت در مبارزه است. سیر تحولات پیش رو سریع، غیرمنتظره، پیچیده و متناقض خواهد بود. و اکنون زمان پرسشهای سخت فرا رسیده. مثلاً امروز نگرانیم که چگونه دستاورد ملموس جنبش را حفظ کنیم؟ آیا خواستەی ما محدود به انتخابِ آزادانەی سبک زندگی است یا قرار است ساختارهای تبعیض آمیز و خشونت‌بار از ریشه دگرگون شوند؟ مبارزەای جداجدا چگونه میتواند به صورت پیکارهایی عمومی درآید که سرکوب نشود و حرف خود را به کرسی بنشاند؟ و البته آن مسئلەی آشنا که هرچند برای همه روشن است که چه نمیخواهیم، اما به سختی میتوان بیان کرد که دقیقاً چه چیزی می‌خواهیم؟

نسخەی پیچیده شدەای برای این پرسش‌ها وجود ندارد. اما قرار نیست چرخ را از نو اختراع کنیم و خود را تافتەای جدا بافته از تاریخ مبارزات ایران و جهان بدانیم. از این منظر، این روز مشخص برای اندیشیدن به پرسش‌های کنونی موضوعیت دارد: روز جهانی کارگر که یادگار مبارزه برای کاهش ساعت کار روزانه از ده ساعت به هشت ساعت است. ـــ باز هم یک مناسبت دیگر؟ مگر چند درصد از جامعەی ما روز کارگر را جشن می‌گیرند؟ چند درصد این روز را متعلق به خود می‌دانند، یا اصلاً از وجود چنین روزی خبر دارند؟ من که کارگر نیستم، به من چه ربطی دارد؟

عجله نکنید. این روز بیشتر از آنچه به نظر می‌رسد، به امروز ما مرتبط است، و احساس بیگانگی ما با آن خود بیانگر نکاتی دربارەی مشکلات و امکانات پیش روی ما است. ماجرا فقط به شباهت سیر وقایع یا تجربەی امروز ما محدود نمی‌شود، ضمن آنکه شباهت‌ها قابل توجه هستند؛ مثلاً نزدیک به صد و چهل سال پیش در شیکاگو برای منحرف و پراکنده کردن اعتراضات مردم، یک بمب‌گذاری مشکوک را به نام معترضان علَم کردند، و به همین بهانه، علاوه بر شلیک مستقیم به معترضان، تعدادی از رهبرانشان را دستگیر کردند و عدەای بیگناه را به جرم بمب گذاری اعدام کردند، عدەای که اصلاً در صحنه بمب‌گذاری حضور نداشتند. اندکی آشنا نیست؟

قصد ما تکرار مشابهت‌هایی نیست که در هر صورت در شیوەهای مقاومت و اشکال سرکوب در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه و برابری‌طلبانه وجود داشته است. در این نامه می‌خواهیم دو پرسش را در ارتباط با این روز با شما در میان بگذاریم. نخست اینکه چه چیزی روز کارگر را به قدری برجسته ساخته که در زمرەی معدود روزهایی است که (همچون روز جهانی زن) در تقویم جهانی هر سال گرامی داشته می‌شود؟ دیگر آنکه چه چیزی روز کارگر را به پدیدەی معاصر ما بدل می‌سازد؟

اول ماه مه هر سال در سرتاسر جهان گرامی داشته می‌شود، چون دستاورد این جنبش تمام نسلها و تمام کشورها را دربرمیگیرد. دو ساعت کار کمتر، یعنی دو ساعت زمان بیشتر برای آموزش خود، برای رشد توانایی‌ها، برای ارتباط ما با یکدیگر. این دستاورد مستقل از جنسیت، ملیت، شرایط تاریخی و جغرافیایی به سود تمام زحمتکشان است. چنین خواستەهایی با قانونگذاری به دست نمی‌آید، و این روز گرامیداشت مبارزەی لازم و خون ریخته شده برای تثبیت چنین خواستەای است.

کاهش ساعت کار روزانه برای هر فردی با هر مرام و باوری قابل فهم است. با تثبیت این خواسته فضای بیشتری در ذهن ما باز میشود. ما مستحق شرایط کاری بهتری هستیم که ساعت کار روزانه تنها یک تجلی از آن است: امنیت شغلی و استخدامی، ایمنی محیط کار، دستمزد و حقوق بازنشستگی متناسب با هزینەهای زندگی، حق مشارکت در ادارەی محیط کار و … برای همین اول ماه مه هنوز محل منازعه با اقلیت صاحب قدرت و ثروت است.

فقط برای ارائەی تصویری از حساسیت روز کارگر اشاره کنیم که این روزها شاهد دستگیری تعدادی از فعالان کارگری بودیم، و دستگیری فعلی ما با اول ماه مه پارسال (1401) مرتبط بود، و پروندەسازی و دستگیری قبلی ما نیز به اول ماه مه سال 1398 برمی‌گشت. به بیانی، صرفِ یادآوری این روز همیشه همچون خط قرمز اقلیت صاحب قدرت و ثروت در جامعه ما بوده است.

شاید امروز خواستەی کاهش ساعت کار روزانه پیش پاافتاده به نظر برسد، اما این سادگی از آن رو است که معما چو حل شود آسان شود. در آمریکا و اروپای نیمەی دوم قرن نوزدهم، همچون امروز ما، مردم با مشکلات و مطالبات انباشتەی فراوانی دست به گریبان بودند، و انتخاب یک خواستەی مشخص به معنای کنار گذاشتن بسیاری از مطالبات دیگر بود. به علاوه، چرا این خواستەی مشخص باید ماهیتی اقتصادی داشته باشد، و نه مطالبەای اجتماعی، حقوقی یا سیاسی؟ بنابراین شکل‌گیری این جنبش حاصل درکی عمیق از جامعەی زمانەی خود، و تصمیماتی گاه دشوار برای تبدیل آن به یک خواسته ی فراگیر بود (مثلاً چرا مطالبه ی زمین برای دهقانان یا حق رأی عمومی در اولویت قرار نگرفت؟). جامعەی امروز ما به قدری پیچیده شده که به سختی میتوان به یک مطالبه ی فراگیر واحد با توانایی همگرا کردن تمام اقشار و نیروهای اجتماعی اندیشید، اما الگوی رفتار کمپین هشت ساعت کار روزانه هنوز آموزنده است. این دستاوردِ ماندگار نتیجەی چند راهپیمایی و اعتصاب محدود نبوده است. در واقع بیش از بیست سال فعالیت مستمر در پشت آن خوابیده که بدنەی اولیەی آن را کارگرانی تشکیل می‌دادند که در جنگ داخلی آمریکا علیه بردگی جنگیده بودند، و بلافاصله بعد از جنگ توان تشکیلاتی خود را در راستای این کارزار هدایت کردند. با وجود تمام اینها، چنین جنبشی بدون حمایت طبقه کارگر در سایر نقاط دنیا نمی‌توانست به تنهایی موفق شود. مورد آخر از آن رو حایز اهمیت است که امروز نیز به متحدان بین المللی نیاز داریم، اما متحدان ما نه دولتها، بلکه مردمی هستند که خودشان طعم تبعیض، بیعدالتی، و خشونت ساختاری را چشیدەاند. شرط اولیه ی هر جنبشی استقلال است و نمی‌توان بر سر آن با دولتها و قدرت‌ها معامله کرد.

تا اینجا را خلاصه کنیم پیش از آنکه بیش از این حوصله تان سر برود: اول ماه مه در تقویم جهانی ماندگار شد چون یک مطالبەی مشخص با ماهیت اقتصادی بود که توسط طبقه اکثریت و متشکل با منافع مشترک، به مدت چند دهه دنبال شد، و با حمایت طبقات مزدبگیر در سایر نقاط دنیا توانست به دستاوردی ماندگار برسد که همگان تا امروز از مزایای آن بهرهمند هستیم.


و اما پرسش دوم: روز کارگر چه ارتباطی به شما انبوه جوانانی دارد که اغلب نه کار و درآمد ثابتی دارید، نه خود را به عنوان «کارگر» می‌شناسید؟ اصلاً چه اهمیتی دارد که خودمان را در نسبت با شغل نداشتەی خود تعریف کنیم؟

تصور عمومی ما از کارگر کسی است که همچون چارلی چاپلین در فیلم عصر جدید صبح تا شب یک کار تکراری و از خودبیگانه را انجام میدهد، مثلا یک مهره را سفت می‌کند. اما تعریف دقیقتر کارگر کسی است که برای زنده ماندن در این جامعه نیازمند کار کردن یا فروش نیروی کار خود به دیگری باشد، خواه کارگر یدی باشد، خواه کارمند پشت میز نشین، خواه قرارداد بلندمدت داشته باشد، و خواه نیروی کارِ روزمزد یا آزادکار (فریلنس). از این زاویه، کدام یک از ما می‌توانیم بدون کار کردن در این جامعه زنده بمانیم، یا حتی در صورت زنده ماندن، به قدری استعدادها و توانایی‌های خود را شکوفا کنیم که شایستەی نام زندگانی باشد؟ این روز در اصل متعلق به هر کسی است که به صورت روزانه، توان و فعالیت انسانی‌اش برای بقا در جامعه به گروگان گرفته شده.

آن تصویر کلیشەای و قدیمی از کارگر، در کنار دشواریهای فراوانی که دارد، اغلب با شغلی ثابت، توان تأمین حداقلهای زندگی خود و خانواده، و هویتی مبتنی بر شغل همراه است که میتوان آن را در قالب جهانبینی یا نظام اخلاقی کارگران درک کرد. وضعیت امروز ما چنان است که گویی گُل به تاراج رفت و خار ماند، گنج به تاراج رفت و مار ماند. یعنی ضمن محرومیت از مزایا و دورنمای نسبتاً باثبات زندگیِ کارگری، بیش از هر زمان دیگری نیازمند فروش نیروی کار خود برای بقا در این جامعه هستیم. در آن تصویر قدیمی، کارگران ثروت جهان را خلق می‌کردند، اما خود به نسبت از مواهب آن بی‌بهره بودند. امروز بسیاری از ما نه تنها از مواهب جامعه بی‌بهره هستیم، بلکه سازوکارهای تبعیض آمیز جامعه جلوی فایدەرسانی و مفید بودن ما را برای اجتماع خویش گرفته است. در چنین شرایطی زندگی ما از آخر آن شروع میشود، بسیاری از ما خود را مردەای بالقوه می‌دانیم که برای ورود به این جامعه ابتدا باید نیروهای زندەی خود را نابود کنیم. وضعیتی شبیه به گفته ی فروغ فرخزاد:
چون جنینی پیر، با زهدان به جنگ
میدرد دیوار زهدان را به چنگ
زنده، اما حسرت زادن در او
مرده، اما میل جان دادن در او

شاید برایتان جالب باشد که بدانید، واژه ی «کارگر» در دهه ی1320 ممنوع اعلام شده بود. یعنی حتی به کار بردن این کلمه جرم تلقی می‌شد. تلاشهای فراوانی صورت گرفت تا مزدبگیران به جایگاه خود به عنوان مهمترین رکن تولید ارزش اجتماعی واقف شوند، و بتوانند به کارگر بودن خود افتخار کنند. امروز، بار دیگر نیازمند احیای این عزت نفس هستیم. از هر قومیت، جنسیت، و باوری که باشیم، ما انسانیم و فعالیت زندەی ما مهمترین رکن این جامعه است، و هیچکس حق ندارد جلوی منتفع شدن ما از مواهب جامعه را بگیرد، یا مانع فایده رسانی ما به اجتماع خود شود. شکوفاییِ تواناییهای انسانی و اجتماعی ما در این جامعه نیازمند هویتی مبتنی بر کار و حسی از رشد و توسعەی وابسته به حرفه است.


یک جنبش نسلی تنها در ارتباط تنگاتنگ با شکاف‌های اجتماعی و تفکیک‌های ساختاری معنای حقیقی خود را می‌یابد، که تا به امروز مغفول ماندەترین آنها هویت جمعی مبتنی بر شغل یا جایگاه طبقاتی بوده است. واقعیت این است که تمام تحولات عمدەی تاریخی ماهیتی طبقاتی داشتەاند. مبارزه در محیط کار، علاوه بر خلق هویتی جمعی، گاه می‌تواند ضمن پرهیز از منازعات خونین خیابانی، دستاوردها و اثراتی ماندگارتر داشته باشد. برای نمونه، جایگاه امروز رانندگان اتوبوسرانی شرکت واحد قابل مقایسه با جایگاه بیست سال پیش آنها نیست (از نظر مزایا، میزان حقوق و پرداخت به موقع آن، منزلت اجتماعی و..). پیشرفت و تثبیت این جایگاه نتیجه مبارزه مستمر و جمعی آنها، و تمرین دموکراسی در محیط کار در قالب سندیکای رانندگان شرکت واحد بوده است. هویت جمعیِ صنفی میتواند همبستگی را جایگزین رقابت بی رحمانه ای کند که حیات اجتماعی ما را تکه پاره کرده و در مقابل یکدیگر قرار داده است.

از سوی دیگر، جنبش کارگری و صنفی از حضور شما درس‌های زیادی آموخته، منجمله اینکه نباید فقط به صورت دفاعی تحرک داشته باشد و سنگ‌بنای مطالبات صنفی کرامت انسانی پایمال شدەی ما است. این جنبش‌ها به تکاپو افتادەاند که پاسخی برای بی ثبات کارها و مناسبات جدید کاری فراهم کنند که علاوه بر نسل شما، بخش عمدەی نسل‌های پیشین را نیز در بر گرفته است. این مسیر نیازمند گفتگو و همفکری طولانی بین نسل‌ها، اصناف، اقلیت‌ها، و تمام زحمتکشانی است که شاید روزی تحت یک نیروی طبقاتی متحد، بتوانند بهرەکشی، تبعیض و خشونت را ریشه کن کنند. به قول شاعر «نهایت تمامی نیروها پیوستن است، پیوستن».

زیادەگویی ما را ببخشید، کسی چه می‌داند، شاید اول ماه مه بعدی را با همدیگر جشن گرفتیم.

رضا شهابی و کیوان مهتدی
اول ماه مه ١۴٠٢ ، زندان اوین

کولبرنیوز

Next Post

احضار و تهدید مظفر صالح‌نیا و شریف ساعدپناه توسط نهادهای امنیتی در سنندج

ی آوریل 30 , 2023
مظفر صالح‌نیا و شریف ساعدپناه از اعضای هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران توسط نهادهای امنیتی شهر سنندج احضار و مورد بازجویی قرار گرفتند. بە گزارش کولبر نیوز بە نقل از اتحادیە آزاد کارگران ایران، امروز یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، مظفر صالح‌نیا و شریف ساعدپناه از اعضای هیأت مدیره اتحادیه […]
photo 2023 04 30 14 13 50

You May Like

در دفاع از شریفه محمدی