یک عضو کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی، روز یکشنبه ششم خردادماه به یکی از خبرگزاریها گفت که به سادگی نیروهای ماهر و متخصص را از دست میدهیم و اگر اقدام جدی نشود ممکن است در حوزه نیروی انسانی نفت با مشکل جدی مواجه شویم. او فراتر از این گفت که روند رو به رشد مهاجرت نیروی کار صنعت نفت خسارتی غیرقابل جبران است.
دبیر انجمن صنفی کارفرمایی پالایش نفت نیز در همین روز در گفتوگو با یکی از خبرگزاریها از بروز چالش در برخی پالایشگاهها در پی مهاجرت نیروهای متخصص خبر داد. او گفت: «تا پیش از این، مهندسین ما درخواست رفتن به خارج از کشور را داشتند، اکنون افراد فنی چنین مطالبهای را دارند».
گذشته از صنعت نفت مهاجرت در میان پزشکان و پرستاران نیز بیداد میکند. رونامه «امتداد» روز سهشنبه هشتم خردادماه نوشت: «مهاجرت پزشکان و پرستاران از ایران به یک مرز ناخوشایند رسیده است. از هر ۷۴ پزشک و پرستار، حدود ۵۰ نفر به مهاجرت امیدوار هستند، که سالانه ۴ هزار نفر از این نیروها به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند».
در اغلب اینگونه گزارشات تفاوت سطح درآمد در بین ایران و کشورهای مهاجرپذیر را عامل اصلی مهاجرت متخصصین و نیروهای کار ماهر برشمردهاند. در یکی از گزارشها آمده که از کشورهای همسایه دعوتنامه برای کارگران ماهر پالایشگاهها با حقوق ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیون تومان در ماه ارسال میشود. در گزارش دیگری نوشته شده که نفتگران عراقی ۲ برابر و کارگران ترکیهای ۴ برابر ایرانیها در عرصه سوخت دستمزد میگیرند. میبینیم در حالیکه هزینههای دو کشور ایران و امارات متحده تقریباً یکسان هستند اما درآمدها تا این حد متفاوت است، همین باعث میشود از پرستار تا تکنیسین فنی و متخصص به کشورهای همسایه و جاهای دیگر جذب شوند.
مهاجران و پناهندگان سیاسی از استبداد، سرکوب، تبعیض، فقدان شرایط انسانی زندگی، در جستجوی امنیت و شرایط بهتر زندگی برای خود و خانوادههایشان ایران را ترک میکنند. خارج شدن از کشور از کانالهای غیررسمی امر بسیار دشواری است. بیشتر آنها هست و نیست خود را میفروشند تا هزینه فرار و خارج شدن از ایران را تامین کنند و صدها هزار نفر از این جمعیت مهاجر در کشورهای همسایه ایران از جمله در ترکیه، عراق، گرجستان، هندوستان، پاکستان و حتی افغانستان در شرایط بسیار دشواری منتظر رفتن به کشورهای غربی هستند. تعدادی از این مهاجران و پناهندگان متاسفانه به مقصد نخواهند رسید و با مرگ در دریاها در زیرماشینهای سنگینی که مخفی شده و حتی در یخچالهای حمل مواد غذایی و یا در دشتها و جنگلها جان میدهند.
اما بخشی از جمعیت مهاجر ایران نیروی تحصیلکرده و متخصص هستند، که اصطلاحاً به فرار مغزها و نخبگان رشتههای مختلف مشهور هستند. تنها در کشور امریکا بیش از نه هزار پزشک ایرانی مشغول بکار هستند، تعداد متخصصین رشتههای دیگر به بیش از یک میلیون نفر تخمین زده میشود. اینک کمتر دانشگاهی در جهان است که استادان ایرانی در آن تدریس نکنند. هزاران پزشک و متخصص، هزاران روزنامهنگار، نویسنده، پرستار، دانشمندان عرصههای مختلف علوم، دانشجویان ممتاز در طی این سالها مجبور به مهاجرت از ایران شدهاند.
در شرایطی که بیمارستانها در داخل ایران با کمبود کادر متخصص روبرو هستند، کیفیت و سطح آموزش در مراکز آموزشی سقوط کرده، محیطزیست به کارشناس و متخصص احتیاج فوری دارد، مهاجرت روز افزون این نیروهای تحصیل کرده هزینه سنگینی را بر مردم ایران تحمیل میکند. رژیم نه تنها در صدد کاهش مهاجرت تحصیل کردگان از ایران نیست بلکه عملاً راه آن را هموار میکند. نیم میلیون آخوند و طلبه مفتخور و مرتجع، حاکمان دزد و فاسد، اراذل و اوباش اسلامی، ایران را ملک شخصی خود میدانند. ایران به مردم تعلق دارد و اگر قرار است کسی از کشور برود؛ دو میلیون دزد و جانی هستند که دستشان بخون مردم آلوده و ثروت و سامان کشور را تاراج کردهاند.
رژیم اسلامی ایران را به جهنمی واقعی برای بخش بزرگی از جمعیت ایران تبدیل کرده است. رشد روز افزون مهاجرت ناشی از ورشکستگی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مدل حکومت اسلامی در ایران است. با سرنگونی این حکومت مرتجع ميليونها مهاجر که بدلایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ناچار به مهاجرت شدهاند با تجارب وسیع و امکانات گستردهای که بدست آوردهاند میتوانند در بازسازی ایران و بنیاد نهادن نظامی آزاد و برابر و مرفه آینده، نقش جدی و موثری داشته باشند.