خبرگزاریها روز چهارشنبه ١۴ ژوئن، برابر با ۲۴ خردادماه ۱۴۰۲، گزارش دادند که ۵۰۰ پناهجو، شامل دهها کودک، در سواحل یونان غرق و یا ناپدید شدهاند. اینها بخشی از ١١٠ میلیون آوارهای بودند که دیکتاتوری، فقر و بیکاری و جنگ بر روی دستان بشریت گذاشته است. طبق آخرین اطلاعات، قاچاقچیان انسان روز دهم ژوئن حدود ٧۵٠ نفر پناهجو را در یک کشتی صید ماهی از کار افتاده چپانده و روانه ایتالیا کرده بودند. کشتی فرسودهِ این قربانیان در نزدیکی سواحل یونان با طوفانهای سهمگین روبرو میشود و سرنشینان کشتی از گارد ساحلی طلب کمک میکنند، اما کمکی برای آنها ارسال نمیشود. تنها وقتی که اخبار فاجعه پخش میگردد گارد ساحلی یونان منباب نمایش و همچون نوشدارو بعد از مرگ سهراب به خود میافتد. مردم آزاده و شرافتمند در یونان، روز جمعه علیه اهمال آگاهانه گارد ساحلی در نجات پناهجویان تظاهرات کرده و سیاست دولت یونان و دیگر کشورهای اروپایی در مورد پناهجویان را محکوم کردند.
دولتهای اروپایی چندین سال است میلیاردها دلار به جیب قدرتهای حاکم در ترکیه و شمال آفریقا میریزند تا از ورود پناهجویان به اروپا، بویژه اروپای غربی، جلوگیری کنند. هر چه پناهنده کمتر از مرزهای کشورهای مذکور بگذرد پول بیشتری به آنها تعلق میگیرد. در ضمن دولتهای اروپایی با راه انداختن تبلیغات زهرآگین علیه پناهجویان هرزگاهی قوانین پناهندگی را به زیان پناهجویان سختتر میکنند.
سیاستمداران خدمتگزار صاحبان سرمایه در اروپای مرکزی در گذشته با غارت ثروتهای طبیعی و استثمار شدید نیروی انسانی، تحمیل استبداد، ایجاد جنگ و تخریب محیطزیست و دادن میلیاردها دلار به کشورهایی که در مسیر عبور پناهجویان به سوی اروپا قرار دارند، نقش مستقیمی در کشتار پناهندگان دارند. بگذارید به عنوان نمونه “راه حلهای” جنایت آفرین چند سال اخیر اتحادیه اروپا را مرور کنیم:
اول: بازگرداندن پناهجویان به کشورهایی که از آنجا آمدهاند. بیش از ٩٠ درصد پناهجویان از مناطق جنگزده در خاورمیانه و آفریقا میآیند. آنها در کشور خودشان هم، آواره و بدون سرپناه شدهاند. باز گرداندن آنها یعنی دوباره فرستادن آنها به کام مرگ.
دوم: تشدید سیاستهای ضدپناهندگی در کشورهای اروپایی. واقعیت این است که تصویب پی در پی قوانین ضدپناهندگی در اروپا تنها دامنگیر پناهندهها نخواهد بود. این قوانین و این سیاستها در عین حال این کشورها را از لحاظ اخلاقی هم به قهقرا خواهد برد. این جهتگیری راه را برای به قدرت رسیدن احزاب دست راستیتر هموار میکند. به قدرت رسیدن این احزاب به معنی آن است که در قدمهای بعدی به همه دستآوردهای پیشرو و انسانی در زمینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که طی سالها مبارزهِ طبقه کارگر، به دولتها تحمیل شده است، تعرض خواهد شد. این تعرض هم اکنون آغاز شده است. اکثریت مردم در کشورهای اروپایی و قبل از همه طبقه کارگرِ این کشورها، قربانیان بعدی این سیاستها خواهند بود. دولتهای اروپایی اگر در پیشبرد این سیاست موفق شوند، انسانیت را در خود این کشورها نیز قربانی خواهند کرد.
سوم: بستن مرزها و محدود کردن عملیات نجات دریایی با این استدلال که این خدمات مشوق مهاجران تازه خواهد بود. اتحادیه اروپا بر طبق یک قرارِ توافق شده و رسمی تصمیم گرفته است که عملیات نجات پناهجویان را محدود کند. در ضدانسانی و جنایتکارانه بودن این استدلال و این سیاست تردیدی نیست. ناوگانهای دریایی و هوایی اروپا مجهز به پیشرفتهترین تکنولوژی این عصر، قادر به کنترل وجب به وجب دریای مدیترانه هستند. آنها قادرند که هر قایقی را از نقطه حرکت تا رسیدن به مقصد دقیقاً رصد کنند و قبل از آنکه این قایقها در خطر غرق شدن قرار بگیرند، به نجات آنها بشتابند، اما آنها آگاهانه این توانایی را برای نجات جان پناهجویان بکار نمیگیرند.
باید با اتکا به نیروهای مبارز، پیشرو و انساندوست در کشورهای توسعه یافتهِ سرمایهداری، دولتهای غربی را ناچار کرد تا حقوق آوارگان و پناهجویان را محترم بشمارند. لازم است مبارزه برای تأمین زندگی انسانی برای هر فرد به عنوان انسان با حقوق جهان شمول و همچون یک شهروندجهانی و از جمله برخورداری از حق سکونت در هر نقطهای از جهان که مایل به آن باشد، گسترش یابد.