بعضی رسانهها در جمهوری اسلامی به نقل از یادداشتِ یک حزبالهی، که به مقام استادی دانشگاه رانده شده، نوشتند که جامعه شاهد وسیعترین «روزهخواری» در تاریخ جمهوری اسلامی میباشد. او این موضوع را به بیاهمیتی «ماه رمضان» در دولت و قوه قضاییه مربوط دانست و خواستار بگیر و ببند «روزهخواران» شد.
او خطاب به مسئولین حکومت نوشت: احتمالاً از عادی شدن روزهخواری در کشور اطلاع دارید و میدانید هیچ یک از روزهخواران برای فرمایشات شما تَره هم خورد نمیکند. او پرسید: اصلاً نیروی انتظامی دغدغه و حساسیتی در این مورد دارد یا خیر؟
دولتمداران برعکس حزبالهی مذکور میدانند که در تناسب قوای موجود در جامعه روزه خواری در ملاءعام با شلاق و حبس و موعظههای آخوندها به روزهداری تبدیل نخواهد شد. بنابراین آنها در کنار بگیر و ببندها سورچرانیهای پرهزینه هم راه انداختهاند. رسانههای فارسی زبان خارج نوشتهاند: برای ۱۰ روز افطاری دادن در شهر تهران، به منظور تبلیغات، تهیه آش و توزیع ۲۰۰ هزار افطاری، ۲۷۰ میلیارد تومان در نظر گرفته شده. از این میزان بودجه، تنها ۲۰ میلیارد تومان را صرف تهیه و پخش غذا کردهاند و مابقی برای تبلیغ و جیب مبارک هزینه شده است. آنها در ادامه آوردهاند که مقامات طرحی به نام «افطارخونه» را نیز راه انداختهاند. برای نمونه طرح مذکور در حد فاصل میدان ولیعصر تا بلوار کشاورز، حدود هزار و دویست متر را در برگرفته که یکم فروردین شروع شده و تا دهم فروردین ادامه خواهد یافت. براساس تبلیغات حکومتی در آن مسیر ٢٢ موکب و دو تا چهار چایخانه با «آش و افطاری» در محل یاد شده آماده پذیرایی هستند. برگزار کنندگان که میدانند دیگر مداحی و مداحان حتی سورچرانهای پیرامون حکومت را نیز راضی نمیکند؛ تبلیغ کردهاند که افطارخونه، با برنامههای شاد و سرگرمکننده مانند استنداپ کمدی و اجرای موسیقی همراه خواهد بود و در طول مسیر گروههای موسیقی خیابانی اجرا خواهند داشت و گروههای سرود میدانی، به هنرنمایی میپردازند. در همین راستا، خبرها درباره برگزاری مراسمی در ورزشگاه آزادی که حکومت آن را «بزرگترین افطاری جهان اسلام» خوانده است، طی روزهای گذشته در رسانههای اجتماعی واکنشهای طنزآمیز بسیاری به همراه داشت.این مراسم افطاری روز هفت فروردین برای حدود ۱۲۰ هزار نفر برگزار شد. هزینه مجموع یک بسته غذایی به اضافه یک آب معدنی کوچک برای هر نفر حدود ۱۲۰ هزار تومان و برای کل جمعیت حاضرانِ در ورزشگاه آزادی دستکم ۱۴ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان بوده است.
مراسمهایی که به آنها اشاره بیش از آنکه تاثیر تبلیغی داشته باشند ناندانیهای بزرگ برای طراحان و برگزار کنندگان بوده است. اما ناندانی تنها به آن مراسمها محدود نمیشود. با توجه به واقعیات قابل مشاهده و اطلاع بر گستردگی فساد در حکومت اسلامی این داوری بر سر زبانهاست که مسئولین قضائی و مامورین به مبارزه با خوردن و آشامیدن در ملاءعام و یا در اتومبیلها نیز به صورت ناندانی نگاه میکنند. آنها اشخاص آزاداندیشی را که گرفتهاند از عواقب برخورد شدید به اصطلاح قانونی، دادگاهی شدن، حبس و بویژه شلاق میترسانند و سپس با سرکیسه کردن آزادشان میکنند.
کارشناسان اجتماعی وسیعترین موج «روزهخواری» در ماه رمضان را به عنوان پیام آشکاری از سوی شهروندان و جنبهی دیگری از اعتراض سراسری آنها به حکومت ارزیابی کردهاند. از نظر آنها «روزهخواری» پیامی است حاوی این که «حکومت اسلامی را نمی خواهیم». تنها این هم نیست. سران جمهوری اسلامی با اتکا به اسلام، قوانین، قواعد و مناسکش چنان استبداد هاری را بر جامعه مسلط کرده و چنان جنایاتی را مرتکب شدهاند که اکثریت شهروندان را از مذهب متنفر کرده است. این تنفر در آتش افروزیها، رقص و پای کوبیها و کلاً در مراسمهای باشکوه نوروزی، که با نادیده گرفتن ماه رمضان، انجام گرفتند، نیز نمایان گردید. یکی از دلایل اعتراض بخش وسیعی از بورژوازی به این رژیم همین بیاعتبار شدن مذهب در میان کارگران و مردم زحمتکش توسط جمهوری اسلامی است. زیرا آنها برای توجیه استثمار در کنار سرکوب به شدت به استفاده از مذهب نیاز دارند.